آفتابنیوز : آفتاب: حدود 9 سال است که اولین ایستگاه بانوان آتشنشان کشور در کرج راهاندازی شده است و طی این سالها، عملیات و حوادث مختلفی از جمله زلزله بم، تصادف اتوبوس اقوام کرد در اتوبان کرج – قزوین، سقوط اتوبوس در رودخانه کرج و ... را پوشش دادند و به امدادرسانی به حادثه دیدگاه پرداختند.
سارا شعبان دوست مسئول ایستگاه آتشنشانی بانوان میگوید در مجموع در این ایستگاه 11 بانوی آتشنشان در بخشهای مختلف اعم از هدایتگر خودرو، اپراتور، آتشنشان و ... حضور دارند. پوشش بانوان آتشنشان هیچ فرقی با آقایان نمیکند و تنها زنان مقنعه به سر دارند که در پوشش کلاه گاهی حادثهدیدگان فکر میکنند که آقا هستند.
زمانی که آزمون کشوری برای جذب بانوان آتشنشان برگزار شد، 72 نفر متقاضی حضور در آزمون بودند که پس از برگزاری آزمون تنها 32 نفر برای تست ورزش آمدند و از این تعداد در مجموع 11 نفر موفق به قبولی شدند که هم اکنون در این ایستگاه مشغول به فعالیت هستند.
به گفته شعبان دوست، طی سالهای گذشته استانهای مختلفی مانند همدان، شیراز و کرمان ایستگاه آتشنشانی بانوان را راهاندازی کردهاند اما به دلیل مشکلات مختلف این ایستگاهها تعطیل شد.
شیطنت عامل اصلی آتشنشان شدنم بود! محبوبه ابراهیمی به 9 سال گذشته برمیگردد. شیطنت عامل اصلی آتشنشان شدنم بود!؛ «در آن زمان 21 ساله بودم و خیلی شیطون، وقتی فهمیدم که سازمان آتشنشانی نیرو جذب میکنه، با پیگیریهای فراوان، بالاخره موفق به حضور در دورههای آموزشی شدم. پس از اتمام دورهها، به صورت شیفت در ایستگاه حضور یافتم.»
او از اولین باری که در عملیات حضور یافت گفت، از زمانی که برای اولین بار شیلنگ خودروی حامل آب را در دستانش فشرد و شک به دلش افتاد که نمیتواند شعلههای آتش را خاموش کند.
دست و پایش میلرزید، اعتماد به نفس خود را از دست داده بود، از طرفی عکسالعمل مردم برایش غمانگیز بود، این باور در مردم وجود داشت که زنان نمیتوانند به امدادرسانی بپردازند و نگران این بودند که هر لحظه عزیزانشان از دست بروند.
به گفته ابراهیمی، هم اکنون شهروندان بسیار ساده و راحت با این موضوع کنار آمدهاند و در برخی موارد به کمک آتشنشانان میآیند. در واقع برایشان حضور بانوان آتشنشان در حوادث عادی شده است.
تکدختر خانواده حاج ایل؛ آتشنشان پرتکاپوی ایران نوبت به «زهرا حاج ایل» رسید، از برق نگاهش مشخص بود که فوقالعاده پرتکاپو است و عاشق شغلش. «من تکدختر و در کنار سه برادرم بزرگ شدم، از کودکی همبازی برادرانم بودم و از همان موقع علاقه زیادی به کارهای مردونه داشتم. فکر میکردم اگر تنها پرستار شوم میتونم به مردم خدمت کنم. در ذهنم هم نمیگنجید که روزی آتشنشان شوم و بتونم سر عملیات بروم و به مردم امدادرسانی کنم.» اولین حضورش در عملیات را هنوز به یاد دارد، در آن زمان 18 سال بیشتر نداشت.
هنوز چهره معصوم محمد دانیال بعد از 9 سال در ذهنش باقیمانده. در اولین عملیات تمام دغدغهاش تنها نجات دانیال از استخر بود که پس از بیرون کشیدن کودک، متوجه شد که نیم ساعت است که دیگر در این دنیا نیست...»
نکته قابل توجه در ایستگاه آتشنشانی بانوان این است که سه نفر از بانوان آتشنشان همسر همشغل خود دارند و پیشآمده که بعضاً در برخی از عملیاتها به همراه همسر خود حضور یابند. وقتی نوبت به «سارا مهدوی» میرسد، کوتاه از زندگی متأهلیش میگوید و تنها فرزندش.
رویت مار در آموزشگاه خواهرشوهر! «منصوره جوانمرد» آخرین بانوی آتشنشانی است که سفره دلش را برای ما باز میکند و از زندگی مشترک با شغل آتشنشانی میگوید: وقتی برای اولینبار خواستم که در عملیات حضور یابم، متوجه شدم که در یک آموزشگاه علمی یک مار است که با آتشنشانی تماس گرفتهاند، با حضور در آموزشگاه و رویت ما و انجام اقدامات لازم، از میان جمعیت با خواهرشوهرم مواجه شدم. هم برای او جالب بود و هم برای من!
گ وگفت ما با به صدا در آمدن صدای آژیر خطر به پایان رسید و از بانوان آتشنشان هرکدام به سمت لباسهای مخصوص خود رفتند. برایم جالب بود که یک خانم هدایتگر خودروی آتشنشانی باشد. حالا تنها در ایستگاه دو آتشنشان خانم حضور دارند، همهجا ساکت است، بقیه آتشنشانان خانم به محل حادثه رفتهاند.