کد خبر: ۱۳۷۵۲۷
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۰ - ۱۷:۱۲

‌نامه منتشرنشده شریعتی؛ متن بازجویی ساواک یا دست‌نوشته داوطلبانه؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: پس از انقلاب اسلامی که اسناد دولتی و اطلاعاتی رژیم سابق در اختیار دولت‌ها و سازمان‌ها قرار گرفت، همواره اسناد به بهانه‌ها و با انگیزه‌های متفاوت و با عنوانِ ثابت «برگی از تاریخ معاصر ایران» به بازار راه می‌یافته‌اند. اولویت‌بندی‌ها در نشرِ این اسناد و تشخیص این یا آن موضوع البته تابع متغیری به نام سیاست مسؤولین وقت بوده است و این موقعیت متغیر نحوهٔ انتشار اسناد را پرشائبه می‌ساخته است. 

مرکز اسناد انقلاب اسلامی یکی از جاهایی است که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به چاپ و انتشار اسناد بسیاری مربوط به تاریخ معاصر و شخصیت‌های سیاسی این دوره پرداخته است. این مرکز با در اختیار داشتنِ اسناد ساواک از سال ۱۳۶۰ با مدیریت حمید روحانی کار خود را آغاز کرد و اکنون روح‌الله حسینیان مدیر این مرکز است.

در سال ۱۳۷۱ حمید روحانی که همزمان مدیرمسؤول و صاحب‌امتیاز فصلنامهٔ ۱۵ خرداد هم بود به چاپ گزینشی پروندهٔ شریعتی در ساواک اقدام کرد؛ تحت عنوان «نامهٔ منتشرنشده‌ای از دکتر علی شریعتی». (شمارهٔ ۷، بهار ۱۳۷۱) در شرح این سند تاریخی بدون اشاره به اینکه گزیده‌ای است از اسناد ساواک، آمده است: «اخیراً نامهٔ منتشرنشده‌ای از شریعتی که در سال ۱۳۴۸ نوشته شده است، به دفتر مجله ۱۵ خرداد رسید. چون این نامه تا پایه‌ای طولانی و مفصل است، چاپ کامل آن در این شمارهٔ مجله، شدنی نباشد، از این‌رو، با پوزش از خوانندگان اندیشمند و پژوهشگر خود، به آوردن بخشی از نامه یادشده در این شماره بسنده می‌کنیم، باشد که در فرصت‌های دیگر، بخش‌های دیگری از این نامه را در مجله ۱۵ خرداد، بتوانیم به چاپ برسانیم.»

مجلهٔ ۱۵ خرداد در شماره‌های بعدی (تابستان و پائیز) نیز برگه‌های دیگری از این اسناد را منتشر کرد. این‌گونه سوءاستفاده از موقعیت خود به عنوان مسؤول مرکز اسناد واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشت. روزنامه‌های کیهان و کیهان هوایی در سلسله مقالاتی که از ۶ تا ۱۳ آذر ۱۳۷۲ تحت عنوان «بار دیگر شریعتی» چاپ شد، به نقد این روش برخورد با سند پرداختند که موجب شد حمید روحانی در شمارهٔ ۱۲ و ۱۳ (پائیز و زمستان ۷۲) مجلهٔ ۱۵ خرداد در مقاله‌ای با عنوان «شریعتی در چهره‌ای دیگر» به این واکنش‌ها پاسخ بگوید.

چند سال بعد با عوض شدنِ مدیر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، این مرکز تصمیم گرفت به منظور رفع اتهام برخورد گزینشی با اسناد همهٔ اسناد مربوط به شریعتی را منتشر کند. نهایتاً در ۱۳۷۸ این اسناد تحت عنوان «شریعتی به روایت اسناد ساواک» در سه جلد به چاپ رسید. در مقدمهٔ این کتاب به قلم روح‌الله حسینیان، رئیس مرکز اسناد، می‌خوانیم: «بدون تردید، شریعتی یکی از چهره‌های سر‌شناس تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آید. از این رو از ابتدای انتشار گستردهٔ آثار وی تاکنون، عمل و اندیشهٔ وی از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. دامنه نقد ارزشی در مورد وی چنان گسترده است که کسانی او را تا سرحد وابستگی به ساواک تنزل داده‌اند و کسانی او را تا حد یک رهبر انقلابی تمام عیار بالا برده‌اند. نویسندگانی اندیشهٔ وی را تا مرز الحاد به زیر کشیده‌اند و عده‌ای دیگر قرائت وی از مفاهیم اسلامی را عین اسلام اصیل دانسته‌اند... مرکز اسناد انقلاب اسلامی در راستای وظیفه خود مبنی بر ارائهٔ تصویر شخصیت‌های معاصر- آنگونه که هستند و از اسناد آشکار و محرمانه استنباط می‌شود - هرچند خود را محق می‌داند تا شخصیت سیاسی وی را مورد قضاوت قرار دهد اما تنها به انتشار مجموع اسناد ساواک در مورد او اقدام نموده است. از آنجا که شخصیت دکتر علی شریعتی در حوزهٔ عمل و اندیشه موضوع مناقشه جدی میان موافقین و مخالفین بوده است، مرکز اسناد سعی نموده ضمن رعایت بی‌طرفی، به نشر این اسناد اقدام نماید و در این رهگذر قضاوت را به محققین واگذار کند تا شاید از عینیت اسناد نقبی به واقعیت زنند و به حقیقت قضاوت نزدیک شوند.»

به دنبال چاپ این سه جلد، برخی از پژوهشگران و دوستداران شریعتی در مقاله‌ها و کتبی به روش و رفتار شریعتی در زندان و در برابر ساواک پرداختند. از جملهٔ این آثار می‌توان از «شریعتی و ساواک: مروری تحلیلی بر سه جلد اسناد ساواک در مورد دکتر شریعتی» (رضا علیجانی، انتشارات کویر، ۱۳۸۲) و «شریعتی در زندان» (محمد حکیمی‌پور) نام برد. همچنین «سیمای یک زندانی: نگاهی به کتاب شریعتی به روایت اسناد ساواک» (سوسن شریعتی) نام یکی از این مقالات است که در مجموعه‌ای به نام «ققنوس عصیان» (نشر قصیده‌سرا ۱۳۸۱) منتشر شده است.

یادداشتی که تحت عنوان نامهٔ منتشرنشده از شریعتی در فصلنامهٔ ۱۵ خرداد به چاپ رسید و بعد‌ها متن کاملش در کتاب «شریعتی به روایت اسناد ساواک» درآمد، عبارتست از یک متن ۴۰ صفحه‌ای که در برگه‌های کلاسور نوشته شده و نه در سربرگ‌های بازجویی. تاریخ این متن به سال ۱۳۴۷ برمی‌گردد. در آن سال شریعتی همچنان استاد دانشگاه مشهد بود و سخنرانی‌های خود را در حسینیه ارشاد تهران آغاز کرده و حساسیت‌های جدیدی را برانگیخته بود. ساواک تهران از بهرامی، مسؤول ساواک مشهد، خواست که شریعتی را بازجویی کند. به نقل از کتاب «شریعتی به روایت اسناد ساواک»، درست یک صفحه قبل از چاپ این متن، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان، سرتیپ بهرامی، در گزارشی خطاب به رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور آورده است: «علی‌اکبر مغمومی دانشجوی دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه در بازجویی خود ضمن اعتراف به فعالیت کمونیستی دانشجویان بازداشتی اظهار داشته بود که دانشجویان موصوف به وسیلهٔ مصدق رشتی دانشجوی دانشکدهٔ ادبیات با دکتر علی شریعتی ارتباط دارند. در بازجویی از مصدق رشتی مشارالیه این موضوع را تکذیب و سایر متهمین نیز منکر فعالیت‌های مضرهٔ دکتر شریعتی بودند معهذا نامبرده به ساواک احضار و در مصاحبه‌ای که با وی گردید با صراحت گفتار مشروحاً فعالیت‌های گذشتهٔ خود و سیاست‌های وقت را تشریح و عوامل و علل این طرز تفکر را توضیح داد. که کاملاً قابل ملاحظه و درخور بررسی و بهره‌برداری است. لذا اظهارات وی کتباً اخذ و به پیوست تقدیم و استنباط می‌گردد.»

این توضیحات که در چاپ متن مذکور در ۱۵ خرداد آگاهانه و عامدانه نادیده گرفته شد، نشان می‌دهد که متن در واقع نوعی بازجویی است و به صرف اینکه در سربرگ‌های بازجویی نوشته نشده نمی‌تواند خصلت داوطلبانه داشته باشد.

شریعتی متن خود را این‌گونه آغاز می‌کند: «آنچه در این صفحات آمده است، پاسخ سؤالات است: ۱- خانوادهٔ من و محیط تربیتی و روحی که در آن رشد کرده‌ام. ۲- علل و شرایط اجتماعی و سیاسی و محیطی خاصی که روحیه و عقیدهٔ مرا و طرز تفکرم را در زمینهٔ سیاست و بینش فلسفی و اجتماعی و دینی ساخته‌اند. ۳- مسیر آشنائی من با جامعه و سیاست و سیر تحول و تکوین آن در احساس و اندیشه‌ام. ۴- چشم‌انداز زندگی و گذشته‌ام تا حال. ۵- اکنون کیستم؟ چه می‌کنم؟ چه می‌اندیشم؟ و چه می‌خواهم؟ ۶- پدرم و سخنی دربارهٔ وی.» در حقیقت متن مزبور پاسخ پرسش‌هایی است که توسط ساواک طرح شده است و به گفتهٔ خود شریعتی آگاهانه پاسخ‌های طولانی به آن‌ها داده شده است: «در اینجا قبلاً عذر بسیار می‌خواهم که خواندن این همه خستگی خواهد آورد ولی مرا از اطالهٔ کلام و تفصیلی که در این نوشته می‌یابند معذور خواهند داشت زیرا، اولاً: پاسخ روشن و نسبتاً کامل به این سؤالات کلی و دامنه‌دار نمی‌تواند مجمل و مختصر باشد. دوم اینکه در اینجا من دربارهٔ یک حادثهٔ زودگذر خاصی مورد سؤال واقع نشده‌ام بلکه به عنوان نمایندهٔ نسلی سخن می‌گویم که در حال حاضر کارگردانان اصلی سیاست مملکتش می‌کوشند تا به او گوش دهند.»

حمید روحانی بعد‌تر نیز، اگرچه دیگر مدیر مرکز اسناد انقلاب اسلامی نبود، اما به عنوان مدیرمسؤول ۱۵ خرداد به بحث خود پیرامون نسبت شریعتی و ساواک ادامه داد و مجموعهٔ این مباحث را در کتاب «نهضت امام خمینی» به ثبت رساند. مثلاً نگاه کنید به این مقاله در شمارهٔ ۱۴ فصلنامهٔ ۱۵ خرداد (بهار ۱۳۷۳ - با عنوانی مشابه با مقالهٔ پیشین‌اش): «شریعتی در چهره‌ای دیگر». و چنین پیداست که حکایت همچنان باقیست. 

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی علی شریعتی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین