آفتابنیوز : آفتاب: رهبر گارد مردمی ویژه معمر قذافی که در آخرین روزهای سرگردانی دیکتاتور لیبی در شهر سرت همراه وی بوده آخرین روزهای زندگی وی را پس از فرار از طرابلس تشریح کرد.
منصو الضو ابراهیم، رئیس گارد مردمی ویژه معمر قذافی که همراه با دیکتاتور لیبی و پسرش معتصم، روز پنجشنبه دستگیر شد، در مصاحبهای اظهار داشت: قذافی و اطرافیانش در آخرین روزهای زندگی با درخواست برنج و پاستا از خانههای مسکونی و متروک در شهر سرت غذای خود را تامین میکردند.
وی گفت: قذافی که همواره به زندگی راحت و بیدغدغه عادت داشت، در روزهایی که در شهر سرت از خانهای به خانه دیگر فرار میکرده از نبود امکانات و آب و برق گلایه داشت.
ابراهیم که هنگام محاصره شهر سرت نزدیک به قذافی بود، گفت: به قذافی توصیه میکردیم که یا قدرت و یا لیبی را ترک کند اما ظاهرا او و پسرش معتصم حتی به این گزینه فکر نمیکردند.
اگرچه برخی هواداران قذافی گفتهاند که وی تا پایان به مقاومت ادامه داده، اما ابراهیم میگوید که قذافی ترجیح میداد با تلفن ماهوارهای خود تماس بگیرد و یا به خواندن پیامها برروی آن مشغول باشد و به گفته وی قذافی حتی یک گلوله نیز شلیک نکرده است.
به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، منصور الضو ابراهیم، که پسرعموی قذافی است، یکی از اعضای مورد اعتماد وی به عنوان فرمانده گارد مردمی ریاست نیرویی را برعهده داشت که متهم به سرکوب خشونتآمیز انقلابیون و شلیک مستقیم به تظاهراتکنندگان در طرابلس هستند.
به گفته یکی از فعالان گروه حقوق بشر لیبی، منصور الضو ابراهیم در مزرعهاش به نگهداری بازداشتیها و تسلیحات میپرداخته است.
وی در مصاحبه با دیدهبان حقوق بشر اتهامات مبنی بر دستور به انجام خشونت را رد کرد.
ابراهیم تاکید کرد که وی و دیگران میخواستند قذافی را قانع کنند انقلابیون موش و مزدور نیستند و انسانهای معمولی هستند.
وی تاسف خود را از اینکه فرار نکرده و یا تسلیم نشده اعلام داشت اما گفت که یک حس اخلاقی وی را وادار به ماندن در کنار قذافی میکرده است.
به گفته ابراهیم قذافی که روز 21 اوت از طرابلس فرار کرد، بسیار از ناتو میترسید.
وی گفت: اصرار معتصم قذافی بر این بوده که باید حتما در شهر سرت بمانند، زیرا شهر سرت آخرین جایی خواهد بود که انقلابیون به سراغ آن خواهند آمد. قذافی را در این شهر 10 تن اعم از دستیاران نزدیک و نگهبانانش همراهی میکردند، اما معتصم از پدرش جدا بود زیرا بیم آن داشت که تلفن ماهوارهای پدرش مکان وی را افشا کند.
به گفته ابراهیم، قذافی به غیر از تلفن ماهوارهایاش که پیامهایش را با آن میفرستاد، هیچ ارتباط دیگری با جهان پیرامون نداشت. قذافی کامپیوتر نداشت و حتی به برق نیز کمتر دسترسی پیدا میکرد و بخشی از زمان خود را به خواندن قرآن مشغول بود. او هیچوقت حاضر به واگذاری قدرت نبود و میگفت" اینجا کشورم است و من قدرت را در سال 1977 واگذار کردهام."
فرمانده گارد مردمی قذافی در ادامه افزود: در چند هفتهای که شهر سرت زیر گلوله باران انقلابیون بود یکبار یک خمپاره یکی از خانههای محل اختفای قذافی را هدف قرار داد که موجب زخمی شدن سه نگهبان و یک سرآشپز شد که پس از زخمی شدن این سرآشپز بقیه مجبور به غذا پختن شدند. قذافی حدود دو هفته پیش با حمله انقلابیون به سرت در محله شماره دو این شهر گرفتار شد، تنها باید تصمیم میگرفتیم که فرار کنیم و یا بمیریم. اینبار قذافی گفت وقت فرار است.
روز پنجشنبه گذشته کاروانی متشکل از 40 خودرو قرار بود ساعت 3 نیمهشب شهر را ترک کند، اما بینظمی نیروهای وفادار به قذافی سبب میشود که اعزام کاروان تا ساعت 8 صبح به تاخیر بیفتد. ابراهیم هنگام فرار در خودروی تویوتای حامل معمر قذافی بوده که کاروان توسط جنگندههای ناتو شناسایی و مورد حمله قرار میگیرد. وی در اثر اصابت ترکش مجروح میشود که در بیمارستان بهوش میآید.
از سوی دیگر، به نوشته روزنامه دیلی میل، به گفته انقلابیون، عایشه، دختر قذافی پس از آنکه از دستگیری پدرش مطلع شده، با تلفن ماهوارهای پدرش تماس میگیرد اما یکی از انقلابیون جواب تماس وی را داده و به وی میگوید: همه چیز تمام شده و ابوشفشوفه (مو فرفری) مرده است. (ابوشفشوفه به معنی مو فرفری، لقبی است که قذافی در لیبی به آن مشهور شده بود.)
عایشه اکنون به همراه مادر و دو برادرش در الجزایر هستند.
همچنین انقلابیون گفتهاند که قذافی در آخرین ساعات زندگیاش به آنها التماس میکرده که پول و طلا و هر چیز دیگری که بخواهند، میدهد تا او را نکشند.