آفتابنیوز : آفتاب: قسمت یازدهم سریال تلویزیونی شوق پرواز چند نکته و خاطره جالب توجه دارد که احتمالاً شنیدن آن برای مخاطبان جالب است.
در این قسمت مخاطبان سریال شاهد صحنهای بودند که در آن عباس و ملیحه به رستورانی در دزفول میروند تا عباس خبر سفر قریبالوقوع خود به اصفهان را به ملیحه بدهد. این صحنه یکبار در فضای بسته و مسقف بازسازی و تصویربرداری شد اما یدالله صمدی با دیدن فضای سرسبز و زیبای شهر دزفول تصمیم گرفت این صحنه را در فضای باز مجدداً بازسازی کند تا بخشی از شکوه و زیبایی شهر دزفول را به تصویر بکشد.
این صحنه برای تصویربرداری آماده و کار انجام شد اما در لحظات پایانی باران شدیدی باریدن گرفت که همه چیز را به هم ریخت و هرکدام از اعضای گروه تکهای از وسایل صحنه را به دست گرفتند و آن را به داخل ساختمان بردند تا این وسایل در اثر باران شدید از بین نرود.
سفر عباس و همسرش از دزفول به پایگاه هوایی اصفهان و رسیدن به مقابل سر در پایگاه هوایی اصفهان نیز یک نکته بسیار جالب و شنیدنی دارد. از چندین سال قبل، بر سردر پایگاه هوایی اصفهان عکس شهید عباس بابایی نقاشی شده بود تا خاطره حضور این قهرمان دفاع مقدس در این پایگاه را برای همیشه جاودانه کند. برای تصویربرداری این صحنه که همزمان با ورود ملیحه و عباس به این پایگاه بود، باید این نقاشی پوشانده میشد. آرم جمهوری اسلامی ایران نیز بر روی این سردر وجود داشت و این آرم نیز باید پوشانده میشد.
شب پیش از تصویربرداری، گروه صحنه و دکور مقابل سردر این پایگاه داربست زدند تا ظاهر آن را برای تصویربرداری روز بعد آماده کنند. آنها آرم جمهوری اسلامی ایران و عکس عباس بابایی را پوشاندند، آرم ارتش شاهنشانی را روی دیوار زدند و آرام آرام جمله «بلند آسمان جایگاه من است» را که شعار نیروی هوایی در رژیم گذشته بود، بالا بردند تا با نصب آن، آخرین نشانههای موجود از وضعیت فعلی پادگان را حذف کرده و آن را برای تصویربرداری مهیا کنند.
گروه صحنه و دکور تلاش کرد تمامی این مراحل را با آرامش و سکوت انجام دهد اما چنین تغییراتی از نگاه مردم ریزبین منطقه پنهان نماند و ناگهان گروه زیادی از مردم متوجه این تغییر شده و شروع به عکاسی و فیلمبرداری با تلفنهای همراه خود کردند. حتی چند نفری هم به سراغ گروه آمدند و گفتند: «آقا خبری شده؟»
این شوخی با مزه آن روز خستگی را از تن گروه به در کرد و روز بعد با آغاز تصویربرداری این صحنه، خاطرهای با مزه هم برای مردم اصفهان و هم برای اعضای گروه از این تغییر باقی ماند.
در این قسمت صحنههایی را هم دیدید که در آن عباس در سیملاتور مراحل خلبانی را تمرین میکرد. در زمان تصویربرداری شوق پرواز از این دستگاه فقط یک عدد و آن هم در اصفهان وجود داشت. گروه سازنده شوق پرواز وقتی به اصفهان رسید، متوجه شد این سیملاتور بنا به دلایلی خراب شده و نه درش باز میشود، نه بالا میرود، نه به چپ و راست حرکت میکند و...
صحنههای متحرکی که در قسمت یازدهم دیدید، حاصل زحمات «حسن پویا» مدیر تصویربرداری و گروه او بود که با مهارت تمام و استفاده از حرکات دوربین روی دست این فضا را شبیهسازی و پیادهسازی کرد.
خاطره پایانی قسمت یازدهم سریال شوق پرواز مربوط به انتخاب بازیگر خارجی برای این سریال است. در قسمتهای قبلی دیدید که سعید خجستهفر در سفر به امریکا با دختری امریکایی ازدواج میکند. این دختر در مقطعی از سریال بیحجاب و در مقطعی دیگر به دلیل اینکه مسلمان میشود حجاب کامل دارد.
برای تصویربرداری این صحنه نیاز به فردی خارجی بود که هم لهجه انگلیسی خوبی داشته باشد، هم بلوند باشد تا از نظر ظاهری به یک امریکایی شبیه باشد، هم مسلمان نباشد تا بتوان او را در مقطعی بدون حجاب نمایش داد و هم اینکه با سینما و تلویزیون بیگانه نباشد.
معمولاً برای چنین نقشهایی دستیاران کارگردان به سراغ خارجیهای مقیم ایران میروند و با دعوت از آنها این بخش از کار را رفع و رجوع میکنند. یکی از راههای یافتن افراد خارجی مراجعه به سفارتخانهها و مذاکره با آنها است تا افراد هم ملیت خود در ایران را به دستاندرکاران معرفی کنند. در شرایط عادی این موضوع یک همکاری ساده و شدنی است، اما مشکل شوق پرواز این بود که درست در مقطعی داشت این صحنهها را تصویربرداری میکرد که به دلیل حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری و مواضع غیرواقعی برخی دولتهای غربی در قبال مردم ایران، وضعیت به شدت وخیم شده و هیچ سفارتخانهای حاضر به همکاری با گروه نبود.
به همین دلیل هر بار که اعضای گروه کارگردانی با سفارتخانهای اروپایی تماس میگرفتند تا در این زمینه با آنها گفتوگو کنند، به محض اینکه اعضای سفارت متوجه میشدند این تماس از سوی رسانه رسمی کشور ایران صورت گرفته، تلفن را قطع میکردند و دیگر پاسخی به تماس نمیدانند. این اتفاق بارها درخصوص سفارت انگلیس در ایران رخ داد.
انتخاب بازیگر برای این نقش عملاً تبدیل به مسئلهای پیچیده شده بود تا این که بنفشه صمدی دختر یدالله صمدی کارگردان سریال بعد از پی گیریهای فراوان، موفق شد دختری را که اصالتاً روس بوده و در ایران در رشته دکترای ادبیات فارسی تحصیل میکرد، برای ایفای این نقش پیدا کند. این دختر فارسی را به خوبی صحبت میکرد و در نهایت در اثر تمرینهای مکرر توانست فارسی را با لهجه دلخواه کارگردان و با شکلی ابتدایی صحبت کند. نقش او در قسمتهای آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد و آنی حضور پُررنگتری در قصه خواهد داشت.