آفتابنیوز : آفتاب: ششم آذرماه که کاسه صبر محمدعلی سپانلو، شاعر، مترجم و منتقد برجسته به لب رسد و او در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها به اصطلاح کافه را به هم ریخت. او میگوید که سه تا چهار هزار صفحه از آثار او در وزارت ارشاد منتظر دریافت مجوز است.
هفتهنامه آسمان نوشت: سپانلو که به شاعر تهران مشهور است و نشان شوالیه شعر فرانسه را هم دریافت کرده، علیرغم انتقاد از روند ممیزی کتاب در وزارت ارشاد میگوید قصد ندارد کتابهایش را در خارج از ایران منتشر کند. با او دربارهی آثار در انتظار مجوزش و همچنین شعر امروز ایران گفتوگو کردم.
خیلی شاکی بودید در مورد کتابهایتان که مجوز نگرفتند؟ تعدادشان هم خیلی زیاد است. بله، اخیراً به کتابهای «بهترین رودکی» که شعرهایی که من پیدا کردهام که در مجموعه سعید نفیسی نبوده، مجوز دادهاند اما به کتاب «فصلی در دوزخ» مجموعهشعری از آرتور رمبو که حدود هشت سال پیش چاپ اول آن منتشر شد، ایرادهای عجیب و غریبی گرفته، مثلاٌ کلمه مشروب. در جایی مشروب، نوشابه بیاوریم! کتاب دیگر منظومه «افسانه شاعر گمنام» است که چهارده سال روی آن کار کردهام، خواستهاند یکسوم آن را حذف کنم که خب به این معناست که از خیر چاپ کتاب بگذرم.
چرا گفتهاند این یک سوم حذف شود؟ نمیدانم، گفتهاند ناجور است ولی چه میدانم چه چیز آن ناجور است مثلاً گفتهاند مجالسی دارد که اشباح تاریخی در آن میرقصند گفتهاند این را حذف کنیم یا به کلمههایی از آن ایراد گرفتهاند یک کلمه یک پاراگراف را به باد میدهد. مجموعه شعری از آخرین شعرهایم به نام «زمستان بلاتکلیف» که حدود یک سال است جوابش را ندادهاند. مجموعه مقالاتی از نقدهایم در ده سال اخیر است به اسم «دیدهبان خوابزده» که حدود یک سالی است به دست نشر نیلوفر سپردهام. کتاب «تاریخ شفاهی ایران» را که مصاحبه با من است هم غیرقابل چاپ اعلام کردهاند.
چرا آن را غیرقابل چاپ اعلام کردهاند؟ چه حرفی در این کتاب زدهاید؟
نمیدانم، برای این است که ملاحظات امروز را نمیکنم و حرف خودم را میزنم. خودم قانوندان هستم و میدانم که چیز غیرقانونی در آن نیست. اما خب قانون این روزها خیلی فرافکنی شده است. البته این را بگویم که اجازه تجدید چاپ به کتاب «قصه قدیم» داده شده است. این کتاب قصههای از دیرباز از زمان گزنفون تا قاجاریه است که از کتاب تاریخ درآوردهام چرا که در تاریخ قصههای قشنگ پیدا میشوند صد و یازده داستان است و از منابع عربی هم استفاده کردهام که راجع به ایران و داستانهای شرقی است. نام کامل آن «قصه قدیم در سرچشمههای ایران و اسلام» است.
به این کتاب به تازگی اجازه چاپ دادهاند. البته قبلاً سانسور به آن خورده بود دو قصه که در چاپ قبلی درآمده بود در چاپ جدید نیستند. به کتاب «هزار ویک شعر» و دونمایش نامه آلبر کامو به نامهای «عادلها» و «شهروندان» هنوز اجازه چاپ ندادهاند. کتاب «عادلها» با دو ترجمه دیگر منتشر شده است، نمایشنامه آلبرکامو چاپ نهم را دادهام و در این یکی دو سالی که گذشته، خواستار حذف جملههایی شدهاند که هیچگاه قبول نمیکند.مجموعاً فکر میکنم 10 کتاب در وزارت ارشاد دارم.
ناشران شما به این موضوع اعتراض هم کردهاند؟ وقتی ناشران به وزارت ارشاد میروند به آنها میگویند جوابیه به شما داده خواهد شد حتی خواستار توضیح نویسنده نمیشوند. قدیم باید در ارشاد جلسه میگذاشتیم با کسی که کتاب را خوانده بود. وقتهایی چیزهایی را توضیح میدادیم و درست میشد الان باید به چه کسی توضیح دهیم؟ من به چه کسی باید توضیح دهم «مشروبی از طلا» به معنای انعکاس نور خورشید در آب است و به همین دلیل مجبور میشوم مشروب را به نوشابه تغییر دهد.
این موضوع شما را ناامید نمیکند؟ من فکر نمیکنم که ما برای این زمان زندگی میکنیم. اگر بکنیم البته از نظر مالی فشار میآید. الان میشود که میلیونها تومان که حالا باز هم پولی نیست عقب هستم از نظر چاپ نشدن کتابهایی که سالها از آنها میگذرد. من پنج سال پیش کتابی از هانسیکسو را که نمایشنامهای بلند درباره هند بود ترجمه کردم و همان پنج سال پیش گفتند که نمیشود اما میدانی، من فکر میکنم یک روزی بالاخره چاپ میشود و اگر کاری میکنیم برای این زمان نیست.
یک مساله هست آقای سپانلو، گاهی میبیند پشت ایرادهایی که میگیرند یک ایدئولوژی و فکری هست آدمها با این کنار میآید؛ اما الان به نظر میرسد خیلی سلیقهای شده. مطمئن باشید از هر طرف که نگاه کنید هیچ چیز دراین کتاب های من نیست. نه کفر میگویند و نه ضد رژیم است و نه فلان و بیسار. مگر این که بگوییم به طور کلی با آزادی فکر مشکل دارد که آن هم دائم در رادیو و تلویزیون و سخنرانیها گفته میشود که این طور نیست. بنابراین آنچه هست به نظر من یک وحشتی از آثار است، به این دلیل که کسانی هستند که اصلاً کتاب نخواندهاند همین است دیگر مقامات ادارای دو سه سال است که اینطور شدهاند.