آفتابنیوز : مقامات ارشد اين سه كشور، از مواضع رايس به شدت دلخور بودند. به نظر مي رسيد كه آمريكا فقط سياستي را دنبال مي كند كه با اروپا چندان هماهنگ نباشد. سياست «تهديد» آمريكا مي تواند با صرف نظر از حمله نظامي به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد و اعمال تحريم هاي اقتصادي بر ايران منتهي شود. اما ايران مي تواند هر تحريمي را با تأمين نيازهايش از طريق كشورهاي حوزه خليج فارس، مثل دبي يا عمان، دور بزند. چون كشورهاي اروپايي مي توانند معاملات تجاري خود را از طريق دبي ادامه دهند.
اما سياست هاي «ترغيب» مي تواند انواع مختلفي داشته باشد. مثلا آزاد كردن دارايي شش ميليارد دلاري و بلوكه شده ايران در آمريكا، يا امضاي معاهده منع تهاجم در مقابل انجام تعليق غني سازي اورانيوم را مي توان از مواردي دانست كه فقط در جريان مذاكره مستقيم با آمريكا ممكن است مورد توجه قرار گيرند.
آمريكا به مذاكره شش جانبه با كره شمالي تمايل دارد اما خواهان مذاكره مستقيم و چهار جانبه با ايران نيست. در همين حال، سه كشور اروپايي سعي دارند لفاظي هاي سرسختانه رايس را با سخنان في البداهه ديك چني معاون رئيس جمهور آمريكا ارتباط دهند. مقامات اروپايي سعي كرده اند به آمريكا نشان دهند نبايد اشتباه خود در مورد عراق را بار ديگر تكرار كند.
در اين ميان، هواپيماهاي جاسوسي آمريكا براي كسب اطلاعات در مورد مراكز هسته اي ايران، روانه اين كشور شده اند، گروه هاي مخالف ايران در خارج، تهران را متهم به تلاش براي دستيابي به تسليحات هسته اي مي كنند؛ برنامه ريزي براي حمله به مواضع سوريه و محل آموزش گروه هاي شبه نظامي شكل جدي تري مي گيرد و به اين ترتيب، تمام عناصر لازم براي ايجاد مناقشه بزرگ منطقه اي، حاضر و آماده است.
سخنراني هاي معروف جورج بوش در دو ماه اخير كه مبتني بر «گسترش آزادي» و رساندن آن به «تاريكترين نقاط جهان» و «سوزاندن مخالفان آن» بوده بسياري از رسانه هاي غربي را به واكنش واداشته و حتي موجب شده اكونوميست، بوش را با ناتان شارانسكي وزير سابق كابينه اسرائيل مقايسه كند: «مشخص است كه بوش هم قصد ندارد در دوره دوم رياست جمهوري كمي عاقلانه تر رفتار كند او هم مثل شارانسكي، دنيا را سياه و سفيد مي بيند و آدم ها را خوب و يا بد مي داند. جوامع آزاد را در مقابل «جوامع وحشت» قرار مي دهد. انگار كه انسان هاي واقع گرا جايي در ميانه اين دو قطب مانده باشند.»
«قدرت آزادي براي غلبه بر ظلم و زور» هم به پايه اصلي سخنان بوش تبديل شده است اما رهبران اروپا به شدت از بروز جنگ ديگري در خاورميانه نگران هستند. شايد تعداد زياد مسلمانان اروپا و احتمال اعتراض ناگهاني آنها نسبت به چنين مسائلي يكي از علل وحشت رهبران اروپا باشد.
اما يك سوال بزرگ هم اينجا مطرح مي شود. از سه كشور اروپايي بپرسيد اگر ايران يك كشور اقتدارگرا باشد آنگاه عربستان سعودي را چه مي توان ناميد؟ آيا شرايط آزادي در اين كشور، وخيم نيست؟ آيا دولت آمريكا نمي داند كه جزواتي از سوي عربستان سعودي و عليه آمريكا در مساجد آمريكا توزيع مي شود كه آمريكا را «دشمن» مي خواند؟ اما همه مي دانند كه آمريكا رابطه خوبي با سعودي ها دارد. با اين وجود واشنگتن زير بار مذاكره با ايران نمي رود. حالا ديگر كشورهاي اروپايي هم از تلاش آمريكا براي تعيين تكليف جهان خسته شده اند.
در مقابل، سه كشور اروپايي مي گويند نگراني هاي امنيتي ايران، كاملاً مشروع هستند. اگر از ديد تهران به قضايا نگاه كنيم مي بينيم كه ايران از شرق و غرب با حضور نظامي گسترده آمريكا در منطقه مواجه است. آنگاه دغدغه هاي ايران در مورد موشك هاي كروز مستقر در خليج فارس را بيشتر خواهيم پذيرفت.
اما ايران چندان هم بي دفاع نيست چون راه هاي ديگري را در اختيار دارد. اگر ايران از نفوذ خود در ميان شيعيان عراق استفاده كند آمريكا در مخمصه سختي گرفتار خواهد شد. با اين اوصاف، حمله آمريكا يا حتي اسرائيل به ايران، پيامدهاي سنگيني را به دنبال خواهد داشت و منافع آمريكا در عراق را هم به شدت تهديد خواهد كرد.