آفتابنیوز : آفتاب: در اين خاطره که در صفحه 307 اين کتاب و در فصل مربوط به فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و اسلامي يزدي ذکر شده، آمده است: «پدرم خواب ديده بود که من بر سر يک چشمه آب بسيار زلالي ايستادهام و مردم براي بردن آب ميآيند و من ظرف آنها را ميگيرم و از آب پر ميکنم و به آنها ميدهم اما ناگهان با يک بيلي شروع کردم چشمه را کور کردن و آب را گلآلود نمودن در حالي که مردم هاج و واج مرا مينگريستند.»
به گزارش مشرق،اگرچه وي به نقل از پدرش، اين خواب را به مخالفت با سفر وي به آمريکا تعبير کرده است اما به نظر ميرسد اين خواب، با جريان زندگي ابراهيم يزدي از آغاز فعاليتهاي اسلامي تا امروز همخواني داشته باشد.
{$old_album_155131}