کد خبر: ۱۵۸۰۰
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۳۸۴ - ۱۱:۰۳
نيروى انتظامى مانع ورود بسیجیان به سفارت بريتانيا شد

۱۳ آبان تكرار نشد

آفتاب‌‌نیوز :

بنابر آنچه كه قبلاً اعلام شده بود، برخى از دانشجويان و نيروهاى بسيجى اعلام كردند كه در قبال رفتار كشور انگليس در پرونده هسته اى ايران، تجمعى را مقابل اين سفارت برگزار مى كنند. پيرو اين خبر، طلاب بسيجى مدرسه علميه معصوميه قم نيز با انتشار بيانيه اى خواستار تجديد نظر در روابط ايران و انگليس شدند و خروج كامل ايران از NPT را طلب كردند. اين البته تنها مواضع طلاب بسيجى نبود. دانشجويان و بسيجيان معترضى كه ديروز مقابل سفارت انگليس جمع شدند نيز در شعارها و قطعنامه خودخواستار بازنگرى در روابط دو كشور ايران و انگليس شدند و تاكيد كردند كه سفارت اين كشور بايد در تهران تعطيل و سفير آن از كشور اخراج شود.

زمزمه هاى مخالفت با انگليس و مقامات سفارت اين كشور در تهران از چند روز پيش و به خصوص پس از تصويب قطعنامه عليه ايران آغاز شد و رفته رفته موضع گيرى عليه انگلستان به نمايندگان مجلس هفتم نيز كشيده شد تا آن كه اطلاعيه اى منتشر و اعلام شد كه بسيجيان و دانشجويان مقابل سفارتخانه انگليس تجمع مى كنند تا اعتراض خود را نسبت به اين كشور اعلام كنند. تجمع ساعت ۲ بعدازظهر آغاز شد و دانشجويان و بسيجيان در چهارراه استانبول تجمع كردند. ابتدا افراد شركت كننده چندان پرشمار نبودند ولى به مرور و پس از ساعتى، جمعيت فزونى يافت. ضمن آن كه ترافيك خيابان پرتردد فردوسى نيز به مدد آمد و جمعيت دوچندان شد. دانشجويان و بسيجيان معترض البته خيابان را مسدود كرده بودند و مانع تردد خودروها در اين خيابان بودند. استقرار نيروهاى انتظامى، امنيتى نيز از قبل از شروع تجمع چشمگير بود و آرايش نظامى آنان بيانگر آن بود كه آنها آمده اند تا مانع از اقدام راديكالى دانشجويان شوند. اما نتيجه چندان رضايت بخش نبود و آنگونه كه تصور مى شد تجمع به مانند دفعات پيشين بى سروصدا ختم شود، صورت نگرفت. زيرا افراد شركت كننده بيان مى كردند كه درصدد انقلاب سوم هستند و حادثه تسخير لانه جاسوسى در ۱۳ آبان بايد تكرار شود. خبرگزارى مهر به نقل از چند تن از دانشجويان آورده است كه آنان بيان كرده اند: «امروز مى خواهيم با انگليس تسويه حساب كنيم»، «۱۳ آبان تكرار بايد گردد.»

تسويه حساب با انگليس در ابتدا با پرتاب سنگ و گوجه فرنگى به سمت سفارت از سوى تجمع كنندگان آغاز شد و بلافاصله با آتش زدن پرچم انگليس و آمريكا رنگ جدى ترى به خود گرفت. همزمان محمد محمود حيدرى نماينده بسيج دانشجويى نيز كه در اين تجمع حضور داشت سخن گفت و اعلام كرد كه «آمريكا و انگليس بدانند كه در صورت ارجاع پرونده ايران به شوراى امنيت نه تنها منافع آنان در خاورميانه به خطر مى افتد، بلكه خاك اين دو كشور از گزند بسيجيان ما مصون نيست.» با اين سخنان آرايش يگان ضد شورش رنگ ديگرى به خود گرفت. آنان با توجه به تجربه دريافته بودند كه آتش در زير اين خاكستر نهفته است كه احتمال زبانه كشيدن آن هست. دانشجويان و بسيجيان مرتباً اعتراض مى كردند و رفتار انگلستان را در طول اين سال ها عليه ايران برمى شمردند. از ماجراى انفجار هاى خوزستان در آستانه انتخابات سخن مى گفتند و بر مجروح كردن مردم عراق توسط سربازان آمريكايى و انگليس تاكيد مى كردند. به همين دليل نيز نهيب وار به مسئولان دولت اعلام مى كردند: «ساده لوحانه است اگر بينديشيم ادامه روابط با انگليس به نفع كشور است و ما از اين روابط سود مى بريم. از مسئولان سياست خارجى كشور مى خواهيم ضمن تعطيلى لانه جاسوسى انگليس و فراخواندن سفير كشورمان از لندن به اين روابط سراسر ضرر خاتمه دهند تا درس خوبى به اين كشور جنايتكار داده باشند. »

دانشجويان و بسيجيان پلاكارد هاى خود را بالا بردند تا با اعلام «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» اعلام شهادت كرده باشند و تاكيد بدارند كه «انرژى هسته اى حق مسلم ما است»، «غنى سازى نطنز آغاز بايد گردد».در ميان اين پلاكارد ها، تصاويرى نيز از تجمع دانشجويان خط امام در ۱۳ آبان ۵۸ به نمايش گذاشته شد. اين تصاوير باعث آن شد كه عده اى به فكر انقلاب سوم و تسخير سفارت انگليس بيفتند. پس به سمت اين سفارتخانه حركت كردند. نيروى انتظامى هشدار داد كه دست از اين اقدام بردارند. اما توصيه نيروى انتظامى افاقه نكرد. چرا كه پرتاب سنگ با مواد آتش زا به سمت سفارت آغاز شد و شيشه هاى سفارت مورد اصابت قرار گرفت و شكسته شد.

 در اين هنگام تجمع به اوج خود نزديك شد. جمعيت، چه تجمع كنندگان و چه آنهايى كه نظاره گر بودند، افزايش يافت و تردد خودروها با ترافيك ايجاد شده به يك كلاف سردرگم تبديل شد. سرنشينان خودروها بوق مى زدند، معترضان شعار مى دادند و سنگ پرتاب مى كردند و فرمانده ماموران انتظامى در بلند گوى خود مى دميد و اخطار مى داد كه معترضان نكات امنيتى را مورد توجه قرار دهند. اما غائله تازه به پا شده بود. هيچ كس صداى آن ديگرى را نمى شنيد و آتش زبانه مى كشيد. ناگهان وضعيت تغيير مى كند. مسئولان تجمع خواستار پايان دادن به تجمع مى شوند. نيروى انتظامى نيز با بلند گوى خود اين خواسته را به معترضان بيان مى كند اما دانشجويان همچنان براى پيش روى به سمت سفارت و شكستن شيشه ها اصرار دارند. نيروى انتظامى چاره اى جز متفرق كردن آنان ندارد. پس هشدار مى دهد. صداى فرمانده در هوا گم مى شود. چرا كه معترضان فرياد مى زنند «مرگ بر انگليس»، «سفير انگلستان اخراج بايد گردد» و به سفارت نزديك تر مى شوند. باز هشدار داده مى شود كه «متفرق شويد» صدا به گوش نمى رسد يا كسى نمى خواهد توجه كند. يكى بلندگو به دست مى گيرد و مى گويد «سفارت انگليس از دو روز پيش تاكنون در آماده باش به سر مى برد و هم اكنون نيز دوربين هاى سفارت در حال پخش تصاوير اين تجمع در داخل سفارت و لندن هستند.» 

خشم مستولى مى شود و هجوم به سمت سفارت آغاز مى شود. نزاع شروع مى شود و درگيرى مامورين و بسيجيان و دانشجويان اوج مى گيرد. گاز اشك آور شليك مى شود و برخى نيز سر و بدن خود را كه مورد اصابت باتوم مامورين قرار گرفته، مى گيرند. «برخى بر اثر استنشاق گاز اشك آور و يا اصابت باتوم بى هوش و مصدوم مى شوند» ولى مصدومان اصرار دارند كه «به سفارت انگليس بروند و پرچم اين كشور را هر چه سريع تر پايين بكشند.» نيروهاى يگان ويژه كه ماسك هاى ضدگاز بر صورت دارند وارد عمل مى شوند. درگيرى شدت مى گيرد. شبكه هاى خارجى دوربين هاى خود را اينجا و آنجا در چهارراه استانبول و اطراف سفارت مستقر مى كنند و لحظه لحظه اين درگيرى را با عكس و فيلم خود ثبت مى كنند. دانشجويان فرياد مى زنند «نيروى انتظامى خجالت خجالت». 

خبرگزارى ايلنا از «يكى از دانشجويان كه بر اثر شدت جراحات وارد شده دچار خون ريزى شديد شده بود»، گزارش مى دهد كه «با سردادن شعارهايى در حمايت از موضع مردم و نظام جمهورى اسلامى در پرونده هسته اى، با آمبولانس به درمانگاه انتقال مى يابد.» نيروى انتظامى به وسيله بلندگوهاى ماشين هاى يگان هاى ويژه مرتباً به تجمع كنندگان هشدار و تذكر مى دهد كه در راستاى منافع ملى اين تجمع را پايان دهند. اما در پاسخ به آن خواسته، تنها صداى شكستن شيشه هاى سفارت و فرياد خشمگينانه تجمع كنندگان بلند مى شد.

اين وضعيت باعث آن گرديد كه سردار طلايى فرمانده خوشنام ناحيه نيروى انتظامى تهران بزرگ جهت كنترل اوضاع، خود را به محل حادثه برساند. دانشجويان و بسيجيان با ديدن او به دورش حلقه مى زنند و از رفتار مامورين گله مى كنند. او نيز مى گويد: «خدا كسى را كه پليس اجتماعى را در مقابل دانشجويان قرار مى دهد لعنت كند.» طلايى از برخوردهاى به وجود آمده، عذرخواهى مى كند و از تجمع كنندگان مى خواهد كه ضمن تخليه خيابان فردوسى راه عبور و مرور شهروندان را قطع ننمايند. بلافاصله تجمع كنندگان به سوى ميدان فردوسى هدايت مى شوند و در حالى كه شعار مى دهند «دانشجو بيدار است از آمريكا بيزار است»، «نيروى انتظامى حمايت از انگليس وظيفه شما نيست» آرام آرام محل تجمع را ترك مى كنند. هوا رو به تاريكى مى رود. خودروها حركت را از سر مى گيرند و صداها فروكش مى كند. 

سوابق روابط دو كشور 

تجمع مقابل سفارت انگليس در تهران سابقه بسيارى دارد. در چند سال گذشته گاه از سوى معترضين به طرف ساختمان اين سفارت شليك شده و گاه در اعتراضى نرم، چند ركعت نماز به جا آورده اند. مناسبات بين ايران و انگليس اولين بار نيست كه دستخوش تغييرات مى شود. پس از انقلاب و تسخير سفارت آمريكا توسط دانشجويان خط امام، روابط ايران و انگليس نيز به سردى گراييد. انگليس در سال ۵۹ روابط خود را با تهران به خواست آمريكا قطع كرد. ضمن آنكه ايران نيز به علت پيشينه اين كشور برخوردى خصمانه با آن كشور داشت. به هر حال پس از بسته شدن اين سفارتخانه، سفارت سوئد حافظ منافع انگليس در ايران شد. اين قطع رابطه تا سال ۱۳۶۷ يعنى زمان پايان جنگ بين ايران و عراق ادامه داشت. در اين دوره پس از مراودات و مذاكرات صورت گرفته، روابط مجدداً به صورت مختصر و تا حد كاردار از سرگرفته شد اما پس از چند ماهى به علت انتشار كتاب آيات شيطانى توسط سلمان رشدى و حمايت دولت انگلستان از نويسنده اين كتاب، اين روابط دچار ركود شد و دوباره به سردى گراييد. در سال ۱۳۶۹ به بهانه حمله عراق به كشور كويت، مذاكرات دو كشور از سرگرفته شد و روابط دوباره به صورت محدود برقرار شد. انگليس ضمن آنكه درصدد بود از نقش ايران و اطلاعات اين كشور درخصوص جنگ عراق و كويت بهره ببرد، مسئله افرادى را كه حزب الله لبنان از اين كشور به گروگان گرفته بودند، در نظر داشت. به هر صورت اين روابط تا پس از دوم خرداد ۷۶ ادامه داشت. 

پس از اعلام سياست تنش زدايى از سوى خاتمى، وزيران خارجه ايران و انگليس در سال ،۱۳۷۷ در حاشيه مجمع عمومى سازمان ملل توافق كردند تا روابط خود را ارتقا دهند. در نتيجه «نيك براون» به عنوان سفير انگليس به ايران آمد و پس از پايان دوره او نيز انگليس «ديويد ردوى» را معرفى كرد كه دولت ايران به علت صبغه يهودى بودن وى و همچنين اظهارنگرانى از نزديكى او با اسرائيل، از پذيرش وى خوددارى كرد و نهايتاً ريچارد دالتون بعد از مدتى در سفارتخانه انگليس در تهران سكنى گزيد. از سوى ايران نيز مرتضى سرمدى به سفارت ايران در انگليس رفت و پس از پايان ماموريت او، محمدحسين عادلى جايگزينش شد. اما با اين حال هرگاه انگليس در بزنگاه هاى سياسى، عليه ايران موضعگيرى مى كرد و يا اتفاقى در عتبات عاليات در كشور عراق رخ مى داد، برخى در اعتراض به آن رفتارها مقابل انگليس تجمع مى كردند و خواستار خروج سفير اين كشور از تهران مى شدند. هر بار نيز سخنگوى وزارت خارجه ايران، اين افراد را نيروهاى مستقل كه هيچ نوع وابستگى به نظام و دولت ندارند معرفى مى كرد و رفتار آنان را تائيد نمى كرد. ولى اين اتفاقات كم و بيش رخ مى داد و همچنان ادامه دارد. گرچه هيچ گاه دولت ايران سطح روابط خود را بنابر خواست معترضان تقليل نداد و مناسبات اقتصادى- سياسى خود را حفظ كرد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین