کد خبر: ۱۶۲۳
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۵:۴۴
مصاحبه با استروب تالبوت:

ايران ، خواهان خاتمه «آپارتايد هسته اي»

آفتاب‌‌نیوز : آيا آزمايش هسته اي هند در سال 1998، اولين جرقه گسترش هسته اي در زمان پس از جنگ سرد بود؟ شما در آن زمان به هند رفتيد تا مقامات دهلي نو را به امضاي معاهدات منع آزمايش و منع گسترش ترغيب كنيد اما آنها درخواست شما را رد كردند و در مقابل، خواهان خاتمه بخشيدن به «آپارتايد هسته اي» و ايجاد «امنيت مساوي و مشروع» براي همه شدند. اين همان چيزي است كه اكنون ايران و كره شمالي هم خواهان آن هستند. 

درست است. آزمايش هسته اي هند، اولين تير اين كمان بود. ما در سال 1994 هم بحراني در مورد برنامه هاي هسته اي كره شمالي داشتيم. اما هندي ها تنها كساني بودند كه در اين راه پيش رفتند و سلاح هاي خود را آزمايش كردند. همين مسأله باعث ورود ما به عرصه جديدي از گسترش هسته اي شد.
 

اكنون هم، علي رغم تلاش هاي اروپا، ايران بر حق خود براي غني سازي اورانيوم پافشاري مي كند. كره شمالي هم بر حق خود براي داشتن سلاح هسته اي به عنوان عاملي پيشگيرانه در مقابل آمريكا تأكيد دارد. از سوي ديگر در گزارش انستيتو بين المللي مطالعات استراتژيك لندن، آمده است كه حمله به عراق و مشكلات آمريكا در اشغال اين كشور، موجب تقويت تلاش هاي ايران و كره شمالي براي مقابله با فشار غرب شده است، به طوري كه شايد اكنون آمريكا و متحدانش، ابزار كافي براي ترغيب يا تهديد آنها به كنار گذاشتن اين فعاليت ها را در اختيار نداشته باشند. آيا قرار است شاهد عرصه جديدي از گسترش هسته اي باشيم؟ 

بله، ما در آستانه آن قرار داريم. بايد اين گونه به قضيه نگاه كنيم. احتمال آن وجود دارد كه ايران و كره شمالي از اين هدف دست بردارند. اروپاييان درحال حاضر، ايران و چين را تحت فشار گذاشته اند و ديگران هم كره شمالي را تهديد مي كنند. بوش مي خواهد به طور مستقيم در هر دو اين موارد دخالت كند اما  خطر گذشتن ايران و كره شمالي از آستانه گسترش هسته اي كاملاً عيان است. 


آمريكا به همسايه ايران حمله كرده و عراق را اشغال كرده است. با توجه به اين شرايط آيا ايران هنوز هم به دنبال ساخت سلاح هسته اي خواهد بود؟

برخي مي گويند اگر از ديد تهران به قضايا نگاه كنيم، اين اقدام را مي توان توجيه كرد. ايران در ميان قدرت هاي هسته اي مثل پاكستان، روسيه، چين و اسرائيل احاطه شده است. شايد ايران دنباله روي اقدامات هسته اي هند نباشد اما اسرائيل براي ايران، يك تهديد بزرگ است و اينجا مسأله بازدارندگي مطرح مي شود. هر كشوري كه احساس كند شما سلاح هسته اي داريد و آن را مورد استفاده قرار خواهيد داد، محاسبات خود را در اين خصوص تشديد خواهد كرد. هند هم در سال 1998 و به هنگام آزمايش هسته اي خود تنها به  قدرت بازدارنده توجه داشت.

قطعاً حل اين مسأله در مورد ايران چندان راحت نخواهد بود. اما ممكن است ايران تا آستانه آن پيش رود ولي از آن نگذرد و اين كار مسلماً بهتر خواهد بود. احتمال آن كه استفاده واقعي از تجهيزات هسته اي صورت گيرد زياد نيست. مثلاً در مورد هند هم پس از انجام آزمايش هسته اي، ما تلاش كرديم آنها را به ايجاد مهار و كنترل در استفاده از سلاح هاي هسته اي دعوت كنيم و از آنها بخواهيم كلاهك هاي هسته اي را روي موشك قرار ندهند، موشك ها را در مرز خود با پاكستان مستقر نكنند و درعين حال، اين موشك ها را در زمين و دريا و هوا در نقاط استراتژيك قرار ندهند. به عبارت ديگر، ما از آنها خواستيم از هر موضع تحريك آميز خودداري كنند تا اين جريان به يك بحران خطرناك تبديل نشود.

بحران سال 1999 ميان هند و پاكستان نشان داد كه موضع ما در مورد لزوم اجتناب از مواضع تحريك آميز در مناطق استراتژيك، به جا بوده است. 


در مورد كره شمالي چطور؟ 

كره شمالي در موقعيت خطرناكي قرار دارد. آنها شرايط اقتصادي خوبي ندارند. برخلاف ايران، كه سابقه تاريخي چند هزار ساله دارد، كره شمالي كشوري است كه از جهان جدا شده و عقب مانده است.

چگونه چنين كشوري مي تواند با تهديدات در مرز جنوبي اش مقابله كند؟ اگر كره شمالي همين روند فعلي را ادامه دهد، آنگاه بي ثباتي نيز تشديد خواهد شد. هيچ كس نمي داند كره شمالي چگونه با اين درماندگي مواجه خواهد شد. 


برخي از كارشناسان به تهديد هسته اي از جانب كشورهاي جدا شده شوروي سابق هم اشاره مي كنند و احتمال استفاده تروريست ها از سلاح هاي هسته اي را از اين طريق مطرح مي كنند. آيا شما با اين نظر موافقيد؟

ما بايد از وجود نظارت بين المللي در اين خصوص مطمئن باشيم. من فكر مي كنم خطر ادامه فشار روسيه بر اين كشورها، بيشتر از خطر هسته اي آنها باشد.
 

شما و بيل كلينتون، از سوي جورج بوش به در پيش گرفتن موضع ملايم با بوريس يلتسين و بي اعتنايي به غارتگري اليگارش هاي روسيه متهم شده بوديد. حالا بوش هم به رفتار ملايم با پوتين در مورد مبارزان چچني و تشديد اقتدار روسيه در آن منطقه متهم مي شود. غرب چگونه مي تواند با روسيه كنار بيايد؟

در ابتدا، آمريكا بايد روسيه را به عنوان يك مسأله مهم در سياست خارجي خود تلقي كند. در زمان رياست جمهوري بوش چنين اتفاقي نيفتاد. هيچ مقام ارشد آمريكايي، روسيه را در ميان ده چالش بزرگ در جهان امروز قرار نداده است. اين مسأله هم گيج كننده و هم ناراحت كننده است. روسيه وسعت زيادي دارد و دومين كشور مسلح به سلاح هسته اي است. روسيه اكنون در مرحله آشفتگي داخلي قرار دارد و اين مسأله، مثل هميشه روابط روسيه با دنياي خارج را تحت تأثير قرار خواهد داد. رؤساي جمهور آمريكا همواره روابط شخصي با همتايان روسي خود داشتند. مثل ريگان و بوش كه با گورباچف، رابطه دوستي داشتند. اما آنها از اين رابطه چه استفاده اي كردند؟ كلينتون از رابطه محكم خود با يلتسين براي اعمال فشار در امر كاهش تسليحات روسيه، ايجاد دموكراسي، اصلاح بازار و كاهش تمركز قدرت استفاده كرد اما رابطه پوتين و بوش فقط بر يك نكته متمركز شده است: مبارزه با تروريسم.

بوش از اين رابطه براي اعمال نفوذ در امور داخلي روسيه- مثلاً مشكلات چچن، جريان ميخائيل خودوركوفسكي، انتصاب فرمانداران محلي به جاي انتخاب آنان يا پرهيز از تمركز قدرت در مركز استفاده نكرده است.

كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا هم مثل هنري كيسينجر با ديدگاه خاصي در مورد روسيه وارد عمل شد و گفت: «با كشورها رابطه داشته باشيد ولي در مورد مسائل داخلي آنها سروصدا به پا نكنيد.»

اين فكر كاملاً اشتباه است. تحول داخلي روسيه هم از اهميت امنيتي زيادي براي غرب برخوردار است. سياست خارجي روسيه مستقيماً با نظام روسيه ارتباط دارد. ما شاهد اين مسأله در قرن بيستم بوديم و در قرن بيست و يكم هم به آن خواهيم رسيد. به همين دليل اين توجيه كه آمريكا نبايد در اين خصوص مداخله كند، بايد اصلاح شود. ما در دنياي مرتبط و متقابلي زندگي مي كنيم. از زمان آغاز پروسه «هلسينكي» و سازمان امنيت و همكاري اروپا در دهه 1970 ميلادي، مسائلي مانند حقوق بشر و آزادي مطبوعات در كشورهاي جهان مورد توجه قرار گرفته اند. اين همان مسأله اي است كه منجر به سقوط شوروي سابق شد و اكنون هم براي ما از اهميت زيادي برخوردار است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین