آفتابنیوز : آفتاب: در این قسمت روایتی زا زندگی آیت الله آقا سید علی آقای قاضی را مرور کرده ایم. به گزارش خبرآنلاین در کتاب مهرتابان آمده است:
«مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی، استاد عرفان علامه طباطبائی از نقطه نظر عمل، آیتی عجیب بود، اهل نجف و بالاخص اهل علم از او روایت های ناب اخلاقی دارند. یکی از اهل نجف که از اعلام نجف است می گفت: من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولی به عکس همه کاهوهای پلاسیده و
آنهایی که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند بر می دارد.
من کاملا متوجه بودم؛ تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و زیر عبا گرفت و روانه شد؛ من که در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مرد مسن و پیرمردی بود به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سوالی دارم! شما بعکس همه چرا کاهوهای غیر مرغوب را سوا کردید!؟
مرحوم قاضی فرمودند:" آقاجان من! این مرد فروشنده ، شخص بی بضاعت و فقیری است؛ و من گاهگاهی به او کمک می کنم، و نمی خواهم به او مبلغی بلاعوض داده باشم تا اولا آن عزت و شرف آبرو از بین برود، و ثانیا خدای ناخواسته عادت کند به پول گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود. برای ما فرقی ندارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من می دانستم که این ها بالاخره خریداری ندارد؛ وقتی که می خواهد دکان خود را ببندد و اینها را به بیرون بریزد، برای جلوگیری از خسارت و ضرر کردن او اینها را می خرم».
در سمنان معلم بازنشسته اي داشتيم كه ميوه را از دم برميداشت كه اگر من نخرم چه كسي بخرد
نامش ممارطلوعي بود مرحوم شده است خدايش بيامرزاد