آفتابنیوز : آفتاب: تنها توجه رسانههاي اصولگرا به سخنان آقاي شجوني نيست كه شما را براي گفتوگو با او وسوسه ميكند. او صاحب منبر است و مخاطب.سالهاست كه تكليف خودش را با سياست روشن كرده و بيهيچ تغييري فقط يك حرف ميزند: اصلاحطلبان بدند و اصولگرايان خوب. همين! ديگر هيچ بحث و استدلالي در مقابل اين گزاره توان مقاومت ندارد. گفتوگوي زير تلفني صورت گرفته و نميتوان آن را يك گفتوگوي سياسي دانست بلكه صرفا جملهسازي با كلمات سياسي است.
در آخرين اظهارنظرتان فرموديد اصلاحطلبان براي آمدن به تكاپو افتادهاند اما كسي منتظر آنها نيست. ميتوانيد بگوييد اين تكاپوها دقيقا به چه صورت است؟
اينها همچنان دچار توهماند. مدام خودشان را به عنوان كانديدا معرفي ميكنند و ميگويند ما در آينده موفقيم در حالي كه اصلا كسي منتظر اينها نيست. زماني يك فردي در يك دورهيي كار درخشاني انجام داده كه مايه سربلندي مردم بوده. اين طبيعي است كه نامش در ذهن مردم مانده باشد اما اينها كه گلي به سر مردم نزدهاند که فکر ميکنند در انتخابات موفق خواهند شد.
الان بيشترين كساني كه مدام در پي مطرح كردن كانديداهاي اصلاحطلب هستند، اصولگراها هستند. مشخصا كدام اصلاحطلب براي کانديدا شدن تلاش ميکند؟
آقاي عبدالله نوري و قدرتالله عليخاني.
آقاي نوري چند روز پيش بيانيهيي صادر كردند مبني بر اينكه ديدارهايش هدف انتخاباتي ندارد. شيخ قدرت هم كه قصد رييسجمهور شدن ندارد.
اطلاعات همه ما همين چيزهاست. اگر ديدارهاي او انتخاباتي نيست، پس چيست؟ خوئينيها كه در دادگاه ويژه روحانيت محكوم شده، الان چه ميگويد؟ كجا مردم منتظر او هستند؟
شما از قبل از انقلاب وارد كار سياسي شدهايد و به خوبي ميدانيد كه خيلي از كساني كه امروز مورد غضب شما هستند، از ابتداي انقلاب بخشي از پيکره نظام سياسي بودهاند و بخشي از مرم هم طرفدار آنها هستند. وقتي شما حكم به نبودن آنها در سيستم ميدهيد، به فكر اين هستيد كه بدنه اجتماعي آنها جذب چه گروهي خواهند شد؟
بدنه اجتماعي؟ مردم از اينها حمايت نميكنند. كسي از اينها خيري نديده است.
از كجا ميدانيد كه مردم اصلاحطلبان را قبول ندارند؟
از كجا فهميدم؟ براي اينكه به اينها راي ندادند. آقاي عليخاني خودش در قزوين راي نياورده، حالا ادعا ميکند مردم از اصولگراها متنفرند و اين دفعه به اصلاحطلبها راي ميدهند. پس چرا خودش در قزوين راي نياورد؟
در چه انتخاباتي اصلاحطلبها بدون آنكه ردصلاحيت شوند، آمدند و شكست خوردند؟
در دوره اصلاحات حداقل دو قوه در دست آنها بود، هم قوه مقننه و هم قوه مجريه. آنها وقتي به مجلس رفتند، به جاي اينكه براي مردم كاري كنند، گفتند ما ميخواهيم از حاكميت بيرون برويم. اينها اعتصاب كردند، استعفا كردند، از مجلس هم بيرون رفتند حالا چرا بايد مردم دوباره به آنها راي دهند. اصلا مگر ميشود تاجري كه سرمايهاش تمام شده را به سرمايهگذاري دعوت کرد.
با توجه به عملكرد اصولگرايان در اين بازار، آنها چقدر سرمايه دارند؟
فعلا باد به پرچم اصولگرايي ميخورد. ديو چو بيرون رود، فرشته درآيد. آنها رفتند، اينها آمدند. حالا منتظريم ببينيم در مجلس چه كار ميكنند؟ كسي كه به تاريخ پيوسته، ديگر دورانش تمام شده است.
شما كه سرد و گرم روزگار را چشيدهايد، روي چه حسابي ميگوييد اصلاحطلبان به تاريخ پيوستهاند؟
يك وقتي يك آدمي شخصيت بزرگي دارد مثل گاندي و عبدالناصر و مصدق. اينها كه اينجور نيستند. اصلاحطلبها نميتوانند بين مردم آفتابي شوند. مردم از اينها با لنگه كفش استقبال ميكنند.
از چند درصد مردم حرف ميزنيد؟
اكثريت مردم.
براساس آمارگيري خاصي اين حرف را ميزنيد؟
كلهگنده اين جريان که هاشميرفسنجاني است، جرات ندارد به نماز جمعه بيايد چون مردم به او حمله ميكنند. اگر خاتمي و كروبي بيايند ديگر بدتر. افكار عمومي را همين جوري ميشود فهميد.
يعني الان اگر چند نفر از مخالفان شما در مراسمي به شما حمله كنند يا ناسزايي بگويند، اصلاحطلبان مجازند بگويند آقاي شجوني جرات ندارد آفتابي شود و همه از او متنفرند؟
ما آخوندها در بحث علمي ميگوييم مورد، موسس نيست. اينكه شما گفتيد موردي است. من كه در جامعه ظاهر ميشوم، مردم با من سلام و عليك و روبوسي ميكنند ولي اينها اينطور نيستند.
چرا شما اين بحث را مطرح نميكنيد كه شوراي نگهبان به همه اصلاحطلبان اجازه حضور در انتخابات را بدهد تا مردم قدرت انتخاب ميان دو گزينه را داشته باشند و همين سخن شما به صورت عيني و نه موردي اثبات شود؟
شوراي نگهبان مگر ميتواند خاصهخرجي كند. مقررات و قانون هست.بعضيها طبق قانون ميتوانند فعاليت كنند، بعضيها كارنامه منفي دارند و نميتوانند فعاليت كنند. شوراي نگهبان كه از پيرمردهاي 80، 85 ساله تشكيل شده، نميتواند روي هواي نفس تصميم بگيرد.اصلاحطلبها پرونده دارند چرا كه وقتي داخل سيستم شدند، گفتند ما نظام را قبول نداريم. در تمام دنيا هيچكس به براندازها اجازه فعاليت نميدهد.
آيا انتقاد كردن به معناي براندازي است؟
انتقاد با براندازي فرق دارد. اما اصلاحطلبها هم انتقاد كردند، هم اعتراض و هم براندازي. و هم اينكه براي دشمن سيگنال فرستادند به هواي حركات اينها، از پادگان اشرف تا سلطنتطلبها، تا فدايي خلق و بهايي و هم كساني كه اصلا راي نداده بودند، مجال عرضاندام پيدا كردند. فكر كردند حليم پخش ميكنند.
دقيقا همانطور كه گفتيد، كمپ اشرفيها و فداييها چه ربطي به دوستان و ياران امام دارند؟
اينها با امام بودند ولي الان ميگويند ما با افكار امام مخالف بوديم.
چه كساني گفتند؟
خوئينيها و امثال ذلك گفتند ما ولايت فقيه را قبول نداشتيم. اصلا خود اينها بيايند از خودشان دفاع كنند. شما چرا دفاع ميكنيد؟
من دفاع نميكنم. سوالم اين است كه آيا آقاي خوئينيها گفته من امام را قبول نداشتم؟
اين افكار را، نه خود امام را. پول امام را همه قبول داشتند. دادستاني امام را همه قبول داشتند. كروبي پول امام را قبول داشت اما ولايت فقيه را نه. اينها فقط دم از امام، ميزنند. به حسن خميني ميگويند يادگار امام، من هم ميگويم. اما شوراي نگهبان را كه آن هم يادگار امام است، قبول ندارند. آقاي محتشمي در سخنرانياش صراحتا گفت 12 عضو شوراي نگهبان اصلا صلاحيت ندارند.
نظارت استصوابي شوراي نگهبان در زمان امام هم بود يا بعد از مجلس چهارم شروع شد؟
شوراي نگهبان زمان امام هم رد صلاحيت ميكرد.
چطور كسي كه چندين دوره تاييد صلاحيت شده، ديگر تاييد نميشود.
چون در عرض چند روز هم ميشود پروندهدار شد. همين الان در روزنامهها به برادر رييس قوه قضاييه تهمت ميزنند و برادرش هم ميگويد بايد بررسي شود. مساله اين است كه اصلاحطلبها از چشم مردم افتادهاند.
شما نماينده چند درصد مردم هستيد؟
شما چرا دلت براي يكسري آدم عوضي ميسوزد؟ مثل اينكه خودت هم يك مرضي داري.
من مرضي ندارم فقط ميخواستم بدانم دليل تهمت زدن به بخشي از نيروهاي سياسي چيست، اخيرا ثابتي، معاون ساواك، در كتابش اتهامات زيادي به شما وارد كرده. آيا درست است كه اين اتهامها را بدون بررسي در مورد شما روا بدانيم و اصلا به شما اجازه دفاع از خودتان را ندهيم؟
ثابتي قاتل آيتالله سعيدي و غفاري بوده. من پاسخ همه تهمتهايش را هم دادهام.
پس نتيجه ميگيريم تهمتي كه زده ميشود، فرد بايد بتواند از خودش دفاع كند نه اينكه مردم فقط شنونده يكسري تهمت و ادعا باشند.
ثابتي ساواكي است. يك عمر خون ريخته و جنايت كرده. خودشان به من گفتند ما براي 300 نفر كه بين آنها سناتور هم بودند، از اين مونتاژها درست كردهايم. يك وقتي من را از خيابانها دزديدند و بردند معاون ساواك تهران آقاي تهامي يك چمدان از همين عكسها ريختند روي ميز از آقاي آيتالله لواساني، مصطفي خميني، آقاي فلسفي و… عكس درست كرده بودند كه ما برويم ساواكي بشويم و الحمدلله ما ساواكي نشديم. حالا با سرمايههاي ايران آروغ ويتامين ميزنند و از اين حرفها ميگويند.
از من پرسيديد چرا از اصلاحطلبها دفاع ميكنم. خود شما چرا از اصولگراها حمايت ميكنيد؟
مثل اين است كه بپرسيد چرا آب گوارا ميخوري؟ اما اصلاحطلبها چه گلي به سر شما زدهاند؟ چون حرفهاي ضدانقلابي ميزنند، محبوب شما هستند.
خير به دليل اينكه معتقد به اصلاح ساختارند نه دفاع از نقايص به هر قيمتي.
هر اصولگرايي اصلاحطلب است اما هر اصلاحطلبي اصولگرا نيست. اينها از اهداف امام جدا شدهاند. اينها به حزب شيطان پيوستند.
در حال حاضر قوه مجريه، مقننه و قوه قضاييه در دست اصولگراهاست. شما الان رضايت كامل داريد؟
ما انتقاد داريم ولي ويرانگر نيستيم. يك موقع ماله دست ميگيرند تا ديوارها را بالا ببرند. يك وقتي كلنگ دستشان ميگيرند تا ويران كنند.
در حال حاضر شما به چه چيزي انتقاد داريد؟
ما غلطگيريم.
اصلاحطلبها هم غلطگيرند.
آنها نيامدهاند غلط بگيرند. آنها با دشمنان نظام همدست شدهاند.
نگفتيد از چه چيزي انتقاد داريد؟
بنده به خود شما كه الان سنگ اينها را به سينه ميزنيد، انتقاد دارم. شما هم دستي در آتش داريد به جاي اين كارها برو دنبال يك شغل شرافتمندانه تا به يكي شوهر كني صاحب اولاد بشوي تو را بگذارد روي سرش حلوا حلوا كند .
شغل من شرافتمندانه نيست؟
خير، اين چه شغلي است كه مدام سوال بيخود ميكني. من شما را مثل فرزند خودم دوست دارم. تمام دنيا ميداند كروبي 300 هزار تا راي آورد، شما چه ميگويي.
سال 84 آقاي كروبي پنچ ميليون راي آورد. سوال فقط اين است كه چه شد كه اين پنج ميليون تبديل به 300 هزار تا شد؟
چند ميليون؟
پنج ميليون.
پس طرفدار كروبي هم هستي.
من فقط سوال پرسيدم.
مردم در اين چهار سال فهميدند كه اشتباه كردند و ديگر به او راي ندادند.
شما در گذشته رفاقتي هم با اين افرادي كه الان متهم ميكنيد، داشتيد؟
بله، من كه در مجلس بودم، آقاي هاشمي رييس بود، يك دوره ديگر آقاي كروبي بود. ما آن موقع به آنها عزت و احترام ميكرديم.
رفاقت هم داشتيد؟
بله.
گاهي دلتان براي آن دوران تنگ نميشود؟
نه اصلا دلم تنگ نميشود. من آدم هدفي هستم نه علفي. من اصولي هستم. من و آقاي كروبي با هم زندان بوديم. با پدر خدابيامرزش هم زندان بودم. همه ما طرفدار امام بوديم. اين مسائل سياسي و فتنهها ما را از هم جدا كرد. الان دلم براي چه تنگ شود؟ اول از همه ما دنبال شهيد نواب صفوي رفتيم، بعد پيوند زديم به امام. از امام هم هزار تومان گيرم نيامده است. من از پول، مخصوصا پول حرام متنفرم. الان چهار بچه دارم كه همه بيكارند.در مقابل فائزه امروز صبح فرار كرده رفته، پسر هاشمي در لندن پرخوري ميكند، اينها نظام را فداي فرزندان خودشان كردند. باعث غم و غصه رهبر شدند. كارد بخورد به آن دل كه براي آنها تنگ شود.
ثمينا رستگاری/ روزنامه اعتماد
مسئول ، پلیس ، پاسدار ، کارمند،کشاورز ، کارگر ، معلم ، معمم ، خبرنگار ، ورزشکار ، شاعر و هنرمند و کلا" تمامی اقشار مردم ، لباس تقوی و صداقت و شفافیت به تن کرده و در همه حال با نام و یاد خدا زندگی کنیم و این لباسی است که شایسته بدن تمامی ما انسانها است و اگر در غیر این صورت باشد ، نه شرافتمندانه
است و نه خداپسندانه .