آفتابنیوز : آفتاب: راننده حداقل ۱۵ مورد برخورد شاخ به شاخ با سواری، تریلی و اتوبوس و انواع خودرو را رد کرد.
مسئول فرهنگی اردوی دانشآموزان بروجنی گفت: راننده اتوبوس مقصر نیست و اصلا خواب آلودگی راننده و تخلف وی باعث حادثه نبوده است.
به گزارش روابط عمومی بیمارستان گلستان، اسماعیل پاک روان گفت: اردو طبق برنامه و خیلی خوب انجام شد، همه چیز طبق برنامه بود و هیچ ناهماهنگی وجود نداشت. بازدید از اروند کنار، شلمچه انجام شد در روزهایی که در خوزستان بودیم.
وی افزود: برنامۀ روز آخر این بود که صبح به یادمان دهلاویه رفتیم؛ ساعت ۱۰:۳۰ تا۱۱ به یادمان شهدای هویزه رفتیم، ناهار را همان جا صرف کرده و ساعت ۱۳:۳۰ به سمت اهواز حرکت کردیم، ساعت ۱۵ اهواز بودیم و به سمت بروجن حرکت کردیم.
پاکروان خاطرنشان کرد: شام خوردیم، در پلیس راهها هم ساعت زدیم. راننده هم فرد سالم و سرحالی بود، از کوهها حرکت کردیم، از دهدز خارج شدیم، سرعت کم بود، من نزدیکترین فرد به راننده و دقیقا پشت سر او بودم. ماشین اسکانیا بود و ظاهر مناسبی داشت.
وی توضیح داد: در ابتدای سرازیری سرعت ۳۵ یا ۴۰ بود و همه چیز عادی بود که ناگهان، راننده به افراد جلو، یعنی من، مرحوم جهانپناه و صاحب اتوبوس حسینی گفت که ماشین ترمز ندارد و همه ما به او توصیه کردیم که با ترمز دستی ماشین را نگهدارد و نشد.
مسئول فرهنگی اردوی دانشآموزان بروجنی ادامه داد: راننده اصلاَ خواب آلود نبود، حدود ساعت ۲۰:۳۰ تا ۹ جمعه شب بود، لحظه به لحظه به دلیل نبود ترمز سرعت زیاد میشد. راننده حداقل ۱۵ مورد برخورد شاخ به شاخ با سواری، تریلی و اتوبوس و انواع خودرو را رد کرد.
پاکروان گفت: لحظاتی قبل از واژگونی من و مرحوم جهانپناه آمدیم بین بچهها و به آنها گفتیم ذکر بگویید و به آنها اطلاع دادیم.
وی تاکید کرد: ماشین به پیچ رسید و چپ شد، من بیهوش شدم به علت تصادف، سرعت طبق اعلام پلیس راه ۱۱۴ کیلومتر در ساعت بود، آقای راننده مقصر نبود. خدا رحمتش کند او تلاشش را کرد ولی این اتفاق افتاد.
خدا كند بازهم توجيه نباشد!
البته درستشه هم اینه...مگه خودروهای ایرانی چه عیب و ایرادی میتونن داشته باشن؟!!!!
2- پلیس راه سرعت ریاد و عدم توان راننده در مهار ماشین را علت تصاف اعلام کرده است
3-آقای پاک روان چه جوری فهمید که بیهوش شده است ؟!! به اظهارات او توجه کنید " من بیهوش شدم به علت تصادف"
آیا این یک بازی برای سر پوش نهادن بر بی برنامگی و هرج ومرج این اعزام های اجباری که دانش آموزان به نمره آن نیاز داشتند . نیست!!
همه چی آرومه من چقدر خوشبختم.......
پیله ها باز شدن، پروانگیِ محضه
ساعت بیست و شیشه، عقربه ها گریونن
رازِ این حادثه رُ، فرشته ها می دونن
توی این جاده ی بارون زده ی وارونه
همیشه این ماجرا تو خاطرت می مونه
سوگِ پرپر شدنِ قاصدکای دلتنگ
غم از دس دادنِ پروانه های خوش رنگ
می شه تیتر اولِ روزنامه ها، این هفته
بیست و شیش زندگیِ عروس از دس رفته
بیست و شیش طایفه ی ابرِ سیاه پوشیده
بیست و شیش مادرِ هم مرثیه ی غمدیده
توی این جاده ی بارون زده ی وارونه
همیشه این ماجرا تو خاطرت می مونه
سوگِ پرپر شدنِ قاصدکای دلتنگ
غم از دس دادنِ پروانه های خوش رنگ
شایا تجلی