آفتابنیوز : آفتاب: •امروز، رئیس جمهوری انتخاب میشود که کل جهان را سرزمین خود میداند.
•امروز، رئیس جمهوری انتخاب میشود که مردم کل دنیا را رعایای خود میداند.
•امروز، رئیس جمهور دنیا انتخاب میشود.
•یک شیلیایی هم باید در انتخابات آمریکا رأی بدهد. همینطور، یک پانامایی، ژاپنی، افغانی، عراقی، پاکستانی، فلسطینی، اروپایی، یا ایرانی. تا وقتی این رئیسجمهور، کل دنیا را قلمرو منافع ملت خود تعریف میکند، همه دنیا حق دارند تا در انتخاب او سهمی داشته باشند.
•نظریه متعارف حق رأی در دموکراسی در «ملت-دولتهای مدرن» (Modern Nation-States)، ناشی از مفهوم «حاکمیت ملی» (National Sovereignty) است.
•به عقیده طرفداران این نظریه، «ملت» (Nation)، به معنای افراد صاحب و مالک سرزمین، تشکل حاکمیت بر مایملکها را میسازند. به این معنا که میتوانند حق مالکیت خود را به حکمران دموکراتیک منتقل کنند.
•هرگاه، ملتی تشکیل نشود، حاکمیت، مفهوم پیدا نمیکند، پس، گفته میشود: «ملت»، کلیتی است، تقسیمناپذیر و حاکمیت، متعلق به این کلیت؛ یعنی، «ملت» است.
•ولی این کلیت تقسیمناپذیر چیست و کجاست؟
•حال، در شرایطی که مرزهای ملی پشت سر گذاشته میشود و دولتها، عملاً خود را محق میدانند تا خارج از مرزهای ملی، برای حفظ منافع ملی دست به اقدام بزنند، این کلیت تقسیمناپذیر چیست و کجاست؟ آیا میتوان همچنان دموکراسی و حق رأی در مقیاس ملی را توجیه کرد.
•و به عبارت دیگر، در شرایطی که نام آن را «جهانیسازی» میگذارند، آیا دموکراسی میتواند همچنان در مقیاس ملی باقی بماند؟