آفتابنیوز : آفتاب: ۱. روز آخر ماه صفر، یاد روز شهادت امام هشتم و معصوم دهم، حضرت «علیبنموسیالرضا، علیهالسلام» میباشد، امامی که عمر متوسط و حیات میانه «۵۵ سال قمری» در این جهان داشت و خوب است بدانیم که معصومین ما در اسلام عزیز، بهغیر از امام عصر اروحنافداه، دوران کوتاهی از ۶۵ سالگی تا ۲۵ سالگی داشتند، بلندترین زمان از امام ششم است که ۶۵ سال داشت و توسط «منصور» مسموم شد و حضرت «جوادالائمه که ۲۵ ساله بود و توسط «امالفضل» دختر مامون مسموم شد و پیامبر اعظم و امام علی که هر یک ۶۳ سال در این جهان زیستند.
۲. در دین اسلام و ادیان الهی، کمیت زیست مهم نیست، بلکه مهم کیفیت میباشد که چگونه از عمر خود بهره بگیرند. به «معجم المفهرس» قرآن مراجعه میکنیم و مییابیم که «۱۴مورد» درباره عمر و زندگی انسان سخن و کلام وجود دارد و نکات آموزندهای را مشاهده میکنیم، از عمر طولانی «و منکم من یردالی ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئناً، حج ۵» سخن میگوید و عین همین آیه در سوره حج آیه ۵، بازگو شده است و همه این زیست کوتاه و بلندمدت در کتاب تکوین «و ما یعمر من معمر و لا ینقص من عمره الافی کتاب، ان ذالک علی الله یسیر، فاطر ۳۷» شود و از تجربیات آموزنده و سازنده وی بهرهمند شوند، حال عمر حضرت نوح باشد که در مقطع قبل از طوفان (۹۵۰ سال) طول کشید «فلبث فیهم الفسنه الاخمسین عاما، عنکبوت ۱۴» و شگفت اینکه نوشتهاند در این مدت طولانی «۸۴» نفر به وی ایمان آوردند و اینکه حضرت یونس «۳۰ سال» به تبلیغ و ترویج پرداخت و «۲ نفر» قبل از عذاب به وی ایمان آوردند، در قرآن مجید آمده است که حریصترین افراد جهت زیستن در این دنیا یهودیها «ولتجد نهم احرص الناس علی حیوه، بقره ۹۶» میباشند و برخی از مشرکان میخواهند که هزاران سال زندگی «یود احد هم لو یعمرالف سنه» در این جهان داشته باشند، ولی این عمر طولانی برای عذاب در صورت استحقاق، مانعی نمیتواند باشد «و ما هر بمزحزخه منالعذاب ان یعمر و الله بصیر بما یعملون، بقره ۹۶» و خداوند قانون عدل و حق خود را اجرا مینماید، امام چهارم معمار نیایش از خداوند عمر طولانی با توفیق اطاعت و بندگی «و عمرنی ماکان عمری بذله فی طاعتک» میخواهد و اگر عمر وی مرتع و کانون اندیشه شیطان شود، قبض روح و مردن را آرزو می نماید. ائمه ما در همین زیست کوتاه، بیشترین بهره را از حیات در جهت «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» تلاوت آیات خداوند و تهذیب و تزکیه انسانها و آموزش قانون و حکمت، نمودند و همه آنها «میراث فرهنگی» دارند.
۳. حضرت رضا علیهالسلام کارنامه «۵۵ سال حیات» را در دو بخش دارد، ۳۵ سال با پدر زیست و ۲۰ سال امامت نمود، امامت وی با هارون و امین و مأمون گذشت، در دوران هارون «صریح و علنی» جبههگیری میکرد که بر جان وی ترسیدند و دل سوزانه هشدار دادند، امام فرمود: اگر ابوجهل توانست موئی از سر پیامبر جدا کند، هارون نیز در این زمینه کاری انجام خواهد داد، در دوران امین «که با مأمون درگیر شد تا کشته گشته» امام آشکارا به وظیفه امامت «حفظ اسلام، تبلیغ و آموزش اسلام، دفاع از مسلمانان» کوشا و ساعی بود و پس از کشته شدن امین و خلیفه بلامنازع شدن مأمون، به سراغ امام رفت، زیرا میدید امام با برخی از کارهای خلافت مخالفت میکند، گروهها و مخالفین با حضرت در تماس و ارتباط میباشند و ممکن است علیه خلافت و خلیفه مزاحمتی بوجود آورند و نمیتواند از روش حذفی و دستگیری امام چون پدرش بهره گیرد، بدین جهت از سیاست «تزویر و تبلیغ و تهدید» کمک گرفت، امام را به «مرو» فراخواند و موضوع واگذاری «خلافت یا ولایت عهدی» را به میان آورد و ولایت عهدی را بر امام تحمیل نمود و تهدید کرد اگر نپذیرد، وی را میکشد. امام به شرط اینکه در هیچ نصب و عزلی دخالت ننماید، ولایت عهدی را پذیرفت.
۴. در دوران ولایت عهدی «هفت مناظره» برگزار شد و امام درباره معرفی امام و امامت و اسلام و توحید و اهلبیت و قرآن سخن گفت و «اعلمیت و اهلیت و احقیت و اولویت» خود را اثبات نمود و به تدریج مأمون احساس کرد که محبوبیت امام در حال افزایش است و ممکن است شیعیان، امام را وادار به قیام و انقلاب کنند و لذا تصمیم گرفت امام را مسموم نماید و «حبّ مقام و عطش قدرت و حسادت» کار خود را کرد و امام را در خانه خود از پای در آورد و سالوسانه گریست و عزاداری نمود.
۵. در دوران ولایتعهدی امام، شیعیان شخصیت خود را یافتند و امام آنان را از نیرنگ و تزویر مأمون آگاه ساخت، سفر خویش به «مرو» را اجباری اعلام کرد، عاشورای حسینی را تکریم نمود و به دعبل خزاعی هدیه نفیس برای قصیده وی بخشید، حضرت به ریانبنشبیب فرمود: «ان یوم الحسین افرح جفوننا و اسبل دموعنا» روز حسین، چشمها را زخمی، اشکها را جاری و دلها را سوزاند.