یکی از اصولگرایان در جریان مناظره درباره انتخابات جاری در دانشگاه تهران در حضور چندصد دانشجو در روز روشن مدعی شد دست احمدینژاد با هاشمیرفسنجانی از همان ابتدا دو روی یک سکه بودهاند! این رفتار واقعا تاسفآور است. از این بابت که در هر نظام مردمسالار دیگری، حزب یا جریان حاکم که در جریان انتخابات برنده شده است در قبال عملکردش پاسخگوست؛ اما ظاهرا اصولگرایان ما حاضر نیستند هیچ مسوولیتی در قبال عملکردشان ظرف هشتسال گذشته بر عهده بگیرند.
آفتابنیوز : آفتاب: صادق زیباکلام در بخشی از یادداشتی با عنوان «کارنامه احمدینژاد طفره اصولگرایان» در مشرق نوشت: همه خبطوخطاهای این هشتسال را به احمدینژاد نسبت میدهند. گویی آنها نه در رویکارآوردن وی نقشی داشتند، نه از احمدینژاد و سیاستهای وی دستکم تا اردیبهشت 90 با همه وجود به دفاع برخاسته بودند و نه این آنها بودند که او را بهترین، کارآمدترین و الگوی یک دولت انقلابی میدانستند. خلاصه آنکه میگویند ما تا اردیبهشت 90 از او حمایت میکردیم؛ اما از این مقطع به بعد چون احمدینژاد عوض شد دیگر از وی حمایت نکردیم؛ اما این استدلال توجیهی بیش نیست؛ زیرا بسیاری از تصمیمات احمدینژاد که امروز اصولگرایان آنها را به باد انتقاد گرفتهاند، اتفاقا قبل از اردیبهشت 90 اتخاذ شده بود. محوکردن سازمان برنامهوبودجه در سال 84 یعنی ششسال قبل از اردیبهشت 90 اتفاق افتاد. اگر این تصمیم غلط بود –آنگونه که اصولگرایان امروز میگویند- پس چرا در آن مقطع سکوت کردند؟ و ای کاش فقط سکوت کرده بودند. آیا در آن مقطع برخی اصولگرایان تحت این عنوان که سازمان برنامهوبودجه را آمریکاییها ایجاد کرده بودند از این تصمیم انقلابی رییسجمهور حمایت نکردند؟
آیا نگفتند عامل بسیاری از مصیبتهای اقتصادی کشور چه قبل و چه بعد از انقلاب همین سازمان مدیریت و برنامهریزی بوده؟ آیا نگفتند این سازمان در پی پیادهکردن الگوی توسعه اقتصادی غربی در ایران ایجاد شده بوده و مرحوم شهید رجایی هم میخواسته آن را ببندد؟ مساله «هولوکاست» را آقای احمدینژاد در سال 85 مطرح کرد؛ یعنی پنجسال قبل از سال 90. آیا وقتی قطعنامه شورای امنیت علیه ایران را «کاغذپاره» خواند و به سازمان ملل گفت «آنقدر علیه ما قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود» شما چه واکنشی نشان دادید؟ آیا وقتی در سفرهای استانی ظرف چند ساعت، صدها طرح -که بعدها از سوی خود نمایندگان اصولگرا، غیرقابلاجرا خوانده شد- بهتصویب میرسید، شما آن را انقلابی در نظام مدیریتی کشور اعلام نکردید؟ واقعیت آن است که مجلس و دیگر نهادها و احزاب و تشکیلات فراوان جریان اصولگرا و رسانه رسمی کشور، در اکثر سیاستها و تصمیمات دو دولت احمدینژاد ظرف هشتسال گذشته شریک هستند. اگر سیاستهای احمدینژاد درست بود، پس چرا امروز صف بستهاید و آنها را به باد نقد و شماتت گرفتهاید؟ اگر آنگونه که امروز مدعی هستید این سیاستها غلط بود پس شما کجا بودید در این هشتسال و چرا در برابر این تصمیمات مقاومت نکردید؟ آیا غیرازاین بود که دههابار
اول هفته اعلام شد که طرح سوال از این وزیر یا آن یکی با امضای 40 یا 50 نماینده تقدیم هیاترییسه مجلس شده، وسط هفته اعلام شد که برخی نمایندگان امضای خود را پس گرفتهاند و آخر هفته اساسا کل سوال یا استیضاح از آن وزیر منتفی شد؟ مجالس هفتم، هشتم و نهم، ظرف هشتسال گذشته کدام موضعگیری جدی را در قبال دولت اتخاذ کردند؟ واقعیت آن است که اصولگرایان در سیاستهای هشتسال اخیر همانقدر مسوولیت دارند که احمدینژاد دارد.