آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش ایران،
چند سالي است که برنامه هاي تلويزيوني و راديويي براي جذب مخاطب بيشتر
اقدام به برگزاري مسابقاتي با جوايز معمولي مي کنند و مردم با شرکت در اين
مسابقات بخت خود را براي برنده شدن در بوته آزمايش قرار مي دهند و کساني هم
هستند که در اين مسابقات برنده مي شوند، ولي هرگز جايزه اي به دست آنها
نمي رسد. مسابقات تلويزيوني و تعيين جوايزي براي بينندگان يکي از راه هاي
جذب مخاطب در همه نقاط دنياست. جوايزي که گاه زندگي يک برنده را متحول مي
کند. صداوسيماي ما هم چنين مسابقاتي را براي جذب مخاطب در نظر گرفته با اين
تفاوت که زندگي برخي از برندگان اين جوايز گاه به شکل معکوس متحول مي شود و
به دردسر و دوندگي براي دريافت جايزه مي انجامد.
چرا کمتر به صدا و سيما اعتماد مي شود؟
انتقادات
به صدا و سيما فقط مختص محتوا و کيفيت برنامه هاي توليدي نيست، بلکه در
بعدي وسيعتر اين انتقادات شامل مديريت غيراصولي اين سازمان است. بحث پرداخت
150 هزار تومان آنقدر بحث پيچيده اي نبود که چنين آبروريزي را به دنبال
داشته باشد، ولي وقتي برخي هنوز نمي دانند اين رسانه با يک شرکت خصوصي
تفاوت دارد و هرگونه رسوايي در آن، آبروريزي ملي به دنبال خواهد داشت نتيجه
همين مي شود که برنامه هاي جدي آن تبديل به برنامه هاي مخالف ساز و برنامه
هاي طنز و سرگرمي آن تبديل به برنامه هاي رفع اعتماد خواهند شد.
جوان
کاشاني تنها کسي است که حق خودش را پيگيري کرد و بسيارند کساني که حقوق
شان را پس از بدقولي هاي مستمر پيگيري نمي کنند. اين بحث در اتهام هاي
مختلفي که صدا و سيما به افراد و گروه ها مي زند هم صدق مي کند. صدا و سيما
جزيره اي خودمختار شده که مقابل هيچ کسي خود را پاسخگو نمي داند.
يک
جا به يک تهيه کننده خودي، برآورد هزينه خيلي بالاپرداخت مي شود و در جاي
ديگر جوايزي که از اسپانسر ها دريافت شده به دست برندگان نمي رسد! صدا و
سيمايي که نقش مدعي العموم را در سال هاي گذشته بازي مي کند خودش درگير
گرفتاري هايي است که شايد اگر به بيرون درز کند مديران اين سازمان ديگر
نتوانند به ادامه مديريت بپردازند، به همين دليل هم است که آنها از کاهي،
کوهي مي سازند تا کوه هاي خود در اندازه کاه بماند.
يکي از کساني که
در اين مسابقات تلويزيوني برنده شده محمد شعباني مقدم است. او صبح روز 19
خردادماه سال 83 در مسابقه اي که برنامه زنده صبح بخير ايران برگزار کرده
بود شرکت مي کند و در نهايت موفق مي شود از پس اين مسابقه برآيد و برنده
جايزه 150هزار توماني شود. آن روز براي محمد شعباني مقدم روز خوبي بود و در
کاشان، محل زندگي اش با شادماني به همه از برنده شدن مي گفت، اما اين
شيريني براي اين مرد جوان چندان پايدار نبود. او هر قدر بيشتر منتظر دريافت
جايزه اش مي شد کمتر به نتيجه مي رسيد تا جايي که بالاخره مجبور شد با
هزينه کردن 500 هزار تومان از طريق مراجع قضايي پس از 7 سال جايزه 150 هزار
توماني خود را دريافت کند.
محمد شعباني مقدم وقتي از دريافت
جايزه نااميد مي شود تصميم مي گيرد خود اقدام کند. به همين دليل نامه اي
خطاب به تهيه کننده برنامه صبح بخير ايران مي نويسد و از او مي خواهد جايزه
اش را ارسال کند. وقتي از اين نامه پاسخي نمي گيرد اين بار تصميم مي گيرد
نامه اي خطاب به حراست صداوسيما بنويسد. اين نامه هم بي پاسخ مي ماند، نامه
او به مدير شبکه يک سيما هم بي پاسخ مي ماند، او حتي در يک مراسم خاص يکي
از مجريان اين برنامه را مي بيند و از او جايزه اش را طلب مي کند، ولي با
برخورد مناسبي روبه رو نمي شود.
اين برنده مسابقه صداوسيما نامه
هاي ديگر نيز ارسال مي کند و وقتي همه اين نامه ها بي پاسخ مي ماند چاره
کار را در شکايت مي بيند، به ديوان عدالت اداري مي رود و پس از 4 سال
دوندگي در سال 87 از برنامه صبح بخير ايران و صدا و سيما شکايت مي کند.
ديوان عدالت اداري وقتي با اين شکايت عجيب روبه رو مي شود و به دليل اين که
شکايت موضوعي مدني است، خود را فاقد صلاحيت رسيدگي تشخيص مي دهد. با عدم
رسيدگي به اين شکايت در ديوان عدالت اداري اما محمد شعباني مقدم نااميد نمي
شود، او ابتدا به دادسراي کارکنان دولت مراجعه مي کند، دادستان اين دادسرا
وقتي چنين شکايت عجيبي را مي بيند از اين جوان مي خواهد حتماً شکايتش را
پيگيري کند و به همين دليل براي طرح شکايت به مجتمع قضايي شهيد بهشتي
مراجعه مي کند. محمد در اين مجتمع هم متوجه مي شود نمي تواند شکايتش را
مطرح کند و بايد به مجتمع قضايي شهيد صدر برود. اين جوان براي رسيدن به حقي
که صدا و سيما از پرداخت آن خودداري مي کرد به اين مجتمع مراجعه مي کند و
بالاخره موفق مي شود شکايتش را طرح کند.
طرح چنين شکواييه عجيبي با
آن همه پشتکار براي احقاق حق مورد توجه مراجع قضايي قرار مي گيرد و او
بالاخره در سال 88 موفق مي شود از صدا و سيما شکايت کند. چهار ماه بعد نوبت
رسيدگي به شکايت محمد شعباني مقدم مي رسد، قبل از آن مسئولان حقوقي و
وکلاي صدا و سيما با تماس هاي تلفني از محمد مي خواهند شکايتش را پس بگيرد،
ولي او هرگز چنين کاري نمي کند. حتي براي اين که او از اين قضيه منصرف شود
يکي از مسئولان حقوقي سازمان صدا و سيما به محمد مي گويد که با رئيس وقت
شبکه اول مکاتبه کرده و او گفته که ادعاي محمد براي (شرکت در مسابقه) رد
شده ولي مبلغ اين جايزه را به دليل پيگيري مستمر او با کسر ماليات به عنوان
«کادو» به او پرداخت مي کنند. محمد عصباني تر از قبل مي شود و پاسخ مي دهد
که حقش را مي خواهد نه صدقه و اعانه!
روز دادگاه فرا مي رسد و
محمد شکايتش را طرح مي کند، نماينده حقوقي سازمان نامه اي به قاضي مي دهد
که در آن نوشته شده «پرداخت جوايز مسابقات با اسپانسرهاست و سازمان صدا و
سيما هيچ مسئوليتي در قبال آنها ندارد ضمن اين که هيچ سند و نشانه اي وجود
ندارد که نشان بدهد محمد شعباني مقدم در مسابقه مورد نظر شرکت کرده باشد.»
اين
نامه با واکنش تند قاضي روبه رو مي شود و رئيس دادگاه در پاسخ اين نامه به
نماينده حقوقي سازمان مي گويد: «چرا صورت مسئله را عوض مي کنيد؟ مردم
درخواستي از شما ندارند، شما مسابقه نگذاريد، ولي وقتي مسابقه برگزار مي
کنيد، بايد جايزه اش را هم بدهيد» سپس قاضي در مورد برنده شدن از محمد شاهد
مي خواهد و اين برنده دو تن شاهد را به دادگاه مي آورد. با اين شهود جلسه
دادگاه به نفع محمد ختم مي شود و سرانجام صدا و سيما ضمن پرداخت جايزه 150
هزار توماني، مجبور مي شود دو هزار و سيصد تومان هم بابت هزينه رسيدگي به
اين پرونده پرداخت کند.
محمد شعباني مقدم مي گويد: «پس از هفت
سال بالاخره به حق خودم رسيده ام و جايزه ام را مي گيرم اما اين محکوميت و
بدنامي براي هميشه در تاريخ عملکرد سازمان صدا و سيما مي ماند.» کار آنقدر
بالامي گيرد که
نه تنها خبرگزاري ها و روزنامه ها ماجراي محمد
را منعکس مي کنند بلکه خود صدا و سيما هم مجبور مي شود براي جلوگيري از
تبعات بعدي با محمد گفت وگو کند و آن را سانسور شده روي آنتن بفرستد. جوان
کاشاني براي گرفتن 150 هزار تومان با هفت سال دوندگي مبلغ 500هزار تومان
هزينه مي کند و به گفته خودش اين تلاش را به کار مي گيرد تا درس عبرتي شود
براي برنامه سازان صدا و سيما که جوايز مورد نظر را پرداخت کنند! به گفته
جوان کاشاني جالب اين که 150 هزار تومان حتي هزينه توليد 10 ثانيه برنامه
در تلويزيون هم نيست و اين که چرا صدا و سيما حتي در اين حد هم به مخاطبش
احترام نمي گذارد جاي سوال دارد. محمد شعباني مقدم مي گويد: 7 سال تلاش
کردم تا جايزه ام را بگيرم اما بسيارند کساني که برنده مي شوند، جايزه شان
را نمي گيرند و اقدامي هم نمي کنند، آنها صرفاً بي اعتماد مي شوند، بي
اعتماد به رسانه اي که ادعا دارد «ملي» است.
چه پشتکاری
و افرین به اون قاضی که نگذاشت حق خورده شود
من که شخصا این کار دوستمون رو آویزه ی گوشم میکنم .