آفتابنیوز : آفتاب: اقتصاد ایران :«اگر درمورد بعضی رفتارهایتان و تاثیر آنها بر کارمندان تحتنظرتان تردید دارید، این مطلب را حتما بخوانید.»
«جاش لینکنر» نویسنده «فوربس» در این مطلب هشت تله رفتاری را برمیشمرد که میتواند چهره مدیریت شما را مخدوش کند.
سلب اعتماد
سلب
اعتماد ترکیب آشنایی است اما تعریف آن در این مورد خاص متفاوت است. در
واقع سلب اعتماد ربطی به دروغهای سادهای که هرکدام از ما ممکن است در طول
یک روز به زبان بیاوریم ندارد. واضح و آشکار است که بهدست آوردن اعتماد
اعضای یک گروه اهمیتی اساسی در یک گروه کاری و محل کار دارد. اما آنچه
نباید از یاد برد این است که اگرچه اعتماد کارمندان به سختی به دست
میآید، به آسانی هم میتواند از دست برود. باید بدانید اگر به آنچه
میگویید عمل نکنید شما اعتماد همکارانتان را از دست میدهید. اصلیترین
راهی که میتوانید برای حفظ اعتماد کارمندان بهکار گیرید این است که تا
جاییکه میتوانید وعدهای ندهید چه کوچک، چه بزرگ که نتوانید به آن عمل
کنید.
خدمتگزار نه، خودخواه باشید!
هدف
شما به عنوان مدیر این است که تیم کاری خود را ارتقا دهید و پیروزی تک تک
همکارانتان را جشن بگیرید، نه اینکه تنها موفقیتهای خودتان را در بوق و
کرنا کرده و از آنها تقدیر کنید. نیازهای کارمندانتان را قبل از نیازهای
خودتان قرار دهید و همه قدرتتان را بهکار بگیرید تا به آنها کمک کنید.
وقتی شما چنین کنید کارمندانتان نیز میتوانند به خودشان کمک کنند و از
تواناییهایشان در محل کار بیشتر استفاده کنند. اگر تمام توان خود را
بهکار ببرید که تنها از خودتان تعریف و تمجید کنید و نه اینکه موفقیتهای
گروهیتان را ثبت کنید، به شدت و البته به سرعت تبدیل به مدیر منفور خواهید
شد. درواقع برای اینکه مدیری منفور باشید کافی است خودخواهیتان را به رخ
همکاران بکشید!
عدم تمرکز بر وظایف و اولویتها
ماموریتی
که برعهده همکارانتان میگذارید باید سرراست، واضح و کاملا قابل فهم باشد
تا اعضای گروهتان بتوانند به راحتی آن را درک کرده، انجام داده و به
پایان برسانند. اگر اهداف شما در انجام ماموریتی مشخص نباشد و راهی روشن
برای تکمیل آن پیش پای همکاران خود ترسیم نکنید، چطور انتظار دارید هریک از
کسانی که در انجام آن ماموریت دخیل هستند نتیجه دلخواه و مطلوب شما را
ارائه دهند؟ درواقع شما به عنوان مدیر باید طرح و برنامه مدونی برای این
هفته، این ماه، این فصل و امسال در اختیار همکارانتان قرار دهید. در طرح
پیشنهادی خود نیز باید به دقت اهداف اصلی و کلیدی و اهداف فرعی و جانبی هر
فردی که بخشی از مسئولیت را برعهده گرفته مشخص شود. با چنین اتفاقی شما
میتوانید انتظار نتیجه مطلوب را داشته باشید.
غیر دوستانه رفتار کنید!
اگر
شما مدیری هستید که چندان در دسترس نیست یا برخوردهایش آنچنان دوستانه
نیست یا همکارانتان برای یک دیدار کوتاه مجبور هستند از موانع متعددی عبور
کنند تا بتوانند شما را ببینند، مطمئن باشید جز تاثیری ناخوشایند بر ذهن و
روان آنها چیزی نصیبتان نمیشود. نکتهای که در این میان باید به آن توجه
کرد این است که پاک کردن تاثیرات بد در محیطی به کوچکی محل کار بسیار عمل
سخت و طاقتفرسایی است. اما وقتی شما مدیری هستید که دوستانه رفتار میکنید
بیآنکه مراتب اداری فراموش شود و به اصطلاح «کاربرپسند» هستید، بهطور
مداوم خواهید توانست همکارانتان را غافلگیر کرده و تحتتاثیر قرار دهید و
نتیجهای که عایدتان میشود این است که تصویری مثبت و نه جزمی و منفی در
ذهن آنها از خود باقی میگذارید.
توقع تخیلی نه واقعبینانه!
آنچه
برای شما به عنوان یک مدیر باید اهمیت اساسی داشته باشد وجود چشماندازی
کاملا روشن است. درواقع شما باید یک هدف نهایی داشته و به شدت به این هدف
نهایی اعتقاد و باور داشته باشید. با این حال نباید از یاد ببرید که برای
رسیدن به چشمانداز موردنظرتان به ابزارهای موردنیاز و ضروری هم نیاز
دارید. آنچه باید مدنظر داشته باشید این است که از تیمی که تحت مدیریت شما
انجام وظیفه میکنند به اندازه توان و ابزاری که در اختیار آنها قرار
دادهاید توقع داشته باشید. شما نباید از کارمندانتان بخواهید نتیجه عالی
در اختیار شما قرار دهند، وقتی حداقل نیازهای موردنیاز یک پروژه را در
اختیار آنها قرار دادهاید. درواقع توقع شما باید براساس واقعبینی باشد
نه تخیل.
فقدان شور و شوق و خلاقیت
اگر
از اعضای تیم خود انتظار دارید به بهترین وجه از پس مسئولیتهای محول شده
بربیایند، باید در نقش یک چراغ دریایی ظاهر شوید که با شور و شوق همه
زوایای تاریک کار را به آنها نشان میدهید. این عمل باعث میشود همه گرد
شما جمع شوند و شما بهصورت واقعی در مرکز مسئولیتها جای بگیرید. اگر
میخواهید همکارانتان کورهراههای تجربه شده را رها کنند چرا خودتان
مسیری را رنگآمیزی میکنید و آنها را ملزم به حرکت در آن مسیر میکنید؟
بهجای اینکه آنها را برای خلاقیتهایشان ملامت کنید دستشان را باز بگذارید
تا علاوه بر بروز خلاقیتهای ذهنیشان، شور و شوق کارکردن در محیط کار نیز
در آنها نمیرد. مطمئن باشید باوجود چندین کارمند خلاق و پرشور شما نیز با
علاقه بیشتری صندلی ریاستتان را خواهید چرخاند!
قمارکردن
شما
به عنوان یک مدیر باید همچون یک شطرنجباز عمل کنید: حواستان به همه
مهرهها باشد، همزمان به چندین حرکت فکر کنید که میتواند روند حرکت شما
برای رسیدن به پیروزی را بهبود ببخشد، حرکت اضافی و بیمورد نداشته باشید،
با حرکتهای نادرست مهرههای خود را در خطر نیندازید و... به همکارانتان
کمک کنید تا کاملا با استراتژی حرکتی شما آشنا شوند. اهداف را برای آنها
تشریح کنید و از آنها فقط عمل کورکورانه و بیقید و شرط به دستورات را طلب
نکنید. همانطور که اعضای گروه را به جلو میرانید خودتان نیز پابهپای آنها
رو به جلو حرکت کنید، در غیر این صورت شما یکی یکی مهرههایتان را از دست
داده و سرانجام نشسته روی صندلی چرخدارتان مات خواهید شد!
من همیشه مدیرم!
حقیقت
این است که بسیاری از مدیران تصور میکنند قوانینی که در محل کار وجود
دارد تنها برای کارمندان وضع شده است. این دسته از مدیران معتقدند چون برخی
از قوانین را خودشان برقرار کردهاند میتوانند آنها را زیر پا بگذارند.
اگر شما مدیری هستید که در این مسیر قدم میزنید باید بگوییم سوار آسانسوری
هستید که هیچ صعودی ندارد و فقط به سمت پایین میرود: آسانسور کاهش
محبوبیت. نکته دیگری که نباید از یاد ببرید این است که افراد بسیاری قبل از
شما به صندلی راحت و آسوده مدیریت تکیه زده و روزی هم مجبور شدهاند از آن
دل بکنند. چهرهتان را آنقدر نابود نکنید که برای روزهای «مدیر نبودن»
چیزی باقی نماند. شاید روزهایی که دیگر مدیر نیستید چندان دور نباشد. نفرت و
احساسات ناخوشایند از خاطر آدمها چندان ساده محو نمیشود.
مدیریت مخصوص افراد بی سواد است و از اصل تفرقه بنداز حکومت کن استفاده می شود . یه چیزی شنیده اند که فکر می کنند درست است که البته متاسفانه در ایران جواب داده ولی برای کارمندان چیزی غیر از بداحساسی ، بی حوصلگی ، بی اعتمادی ، عدم کار مفید و ناامیدی از آینده نداره . ما که مدیری با سواد و لایق ندیدیم به غیر از چند تای محدود