با ادامه این وضعیت تا پایان نیمه نخست سال که شمقدری و دوستانش خواسته یا ناخواسته پست هایشان را تحویل میدهند، علاوه بر آنکه فروش سالن های سینما در سال و 93 و 92 از فروش سال 91 نیز کمتر خواهد شد و اقتصاد سینمای کشورمان بدترین وضعیت قابل تصور را تجربه خواهد کرد، اساساً سینمای ایران در سال 93 نیز حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
آفتابنیوز : آفتاب: سومین ماه 1392 در حالی آغاز شده که تقریباً صنعت سینمای ایران تعطیل است
و تولیدات سینمای کشورمان به حداقل تعداد قابل تصور رسیده تا این پرسش پیش
آید در سالی که قرار نیست مدیران سینمایی دولت دهم پاسخگوی عملکردشان در
انتهای سال باشند، چه بر سر سینمای این مملکت خواهد آمد؟
به گزارش تابناک،با گذشت
64 روز از سال جاری، همانگونه که پیشبینی شده بود، شرایط تحمیلی به هنر
هفتم در ایران به مراتب پیچیده تر و دشوارتر از سالهای گذشته شد و عملاً
این حوزه در رخوت فرو رفت. نشانه های این رخوت صدور مجوز تولید فیلم
سینمایی به تعداد کمتر از انگشتان دو دست در طول دو ماه اخیر است.
این
مسئله از دو جنبه قابل ارزیابی است. نخست اینکه عنوان شود مدیریت سازمان
سینمایی و شورای صدور پروانه ساخت دچار تزلزل شده و در ماههای پایانی
دولت، شمقدری و همکارانش مشغول امور دیگری هستند و دوم اینکه اساساً کار از
دست مدیران سینمایی خارج شده و دیگر توان تولید فیلم در سطح وسیع در بخش
خصوصی وجود ندارد.
اگر جنبه نخست را حمل بر صحت قرار دهیم، باید
توجه داشت که سجادپور مدیرکل پیشین سینمایی وزارت ارشاد به آن سرنوشت جالب
مبتلا شد، محمدرضا عباسیان مدیرعامل موسسه دولتی رسانههای تصویری استعفاء
داد و در روزهای واپسین دولت ترجیح داد شمقدری را تنها بگذارد و شایعه
تغییر میرعلایی نیز هرچند به وقوع نپیوسته اما علی الظاهر اختیارات این
حوزه به خصوص در حوزه تولیدات دولتی کاهش یافته و به دیگر بخشهای سازمان
سینمایی نیز سپرده شده است.
اگر مدیران سینمایی بپذیرند که وضعیت
فوق در عدم صدور مجوزهای لازم برای ساخت فیلم ها موثر بوده، طبیعتاً
پذیرفته اند که راساً و مستقیماً در رقم خوردن آنچه بر سر سینمای ایران
خواهد آمد نقش دارند و اگر برای جشنواره فیلم فجر سی و دوم، حتی به اندازه
جشنواره سی و یکم فیلمی برای نمایش نباشد، مسئول مستقیم این وضعیت مدیران
کنونی سازمان سینمایی هستند که امور را رها کردهاند و کارنامه سینمای
ایران در سال 92 و 93 را به پای دولت بعد نخواهد نوشت.
سازمان سینمایی تعطیل شده یا سینمای ایران؟
اما
اگر شمقدری و همکارانش مدعی باشند که در حال اداره وضعیت سینمای ایران
هستند و خود سینماگران درخواست تولید فیلم سینمایی نداشته اند که مجوزی
برایش صادر شود، بنابراین تنها نتیجه حاصله، رو به تعطیلی گذاشتن این
هنر-صعنت در کشورمان است. بسیاری از سینماگران مطرح سطح اول نیز در یک سال
اخیر فرصت حضور مقابل دوربین را نداشته اند و با بی کاری دست و پنجه نرم
میکنند.
بیشک با ادامه این وضعیت تا پایان نیمه نخست سال که
شمقدری و دوستانش خواسته یا ناخواسته پست هایشان را تحویل میدهند، علاوه
بر آنکه فروش سالن های سینما در سال 92 و 93 از فروش سال 91 نیز کمتر خواهد
شد و اقتصاد سینمای کشورمان بدترین وضعیت قابل تصور را تجربه خواهد کرد،
اساساً سینمای ایران در سال 93 نیز حرفی برای گفتن نخواهد داشت و این شرایط
بی سابقه با در جا زدن در همین ماه ها در حال شکل گیری است.
گروهی
که اساساً در این چند سال از فعالیتهای سینمایی فاصله گرفته بودند، گروهی
از فیلمسازان بدون آنکه دست به ساخت اثر جدیدی بزنند، صرفاً برای اکران
اثر پیشینشان تلاش میکنند و گروهی نیز علی رغم رغبت به ساخت اثر تازهای
دارند، توان و بودجه ساخت اثر تازهای ندارند و این بدترین وضعیت قابل تصور
برای سینمای این مملکت است که در خوشبینانه ترین تحلیل نیز امیدی به
بهبودی اش در چند سال اخیر نمیرود.
سینمای نفتی ایران که این ماه
ها توان تزریق بودجه به بخش خصوصی و نیمه خصوصی را ندارد و تنها به پروژه
های محدودی در سازمان سینمایی نظیر پروژه چندمیلیون دلاری «لاله» و همچنین
چند پروژه در حوزه هنری محدود شده، بیشک یک شبه توان استقلال را ندارد و
چنین وضعیتی پیش می آید که از ابتدای سال جاری تقریباً پروژه مهم خصوصی در
سینمای ایران کلید نخورده باشد و شمقدری برای بهبود اوضاع، از صحبت با
اسپیلبرگ برای اهداء جایزه کن به فیلم فرهادی سخن بگوید!
مدیران
سینمایی دولت یازدهم، بیشک یکی از دشوارترین ماموریتها را در دولت آتی
خواهند داشت و برای بهبود وضعیت سینمای کشور نقشه راهی به دور از شعارزگی
می بایست ارائه کنند اما آیا در چهار سال پیش رو، مدیران سینمای ایران
تواناتر از شمقدری و دوستانش خواهند بود یا سینماگران آرزوی همین روزهای
نیمه تعطیل صنعت سینمای کشور را خواهند داشت؟