به عنوان نخستین سوال، آمار دقیق تعداد بی سوادان کشور بر اساس آخرین سرشماری سال 90 چه اندازه اعلام شده است؟
براساس اعلام مرکز آمار و سرشماری در سال 1390، تعداد 9 میلیون و 719 هزار و 712 نفر بی سواد مطلق در کشور داریم. از این تعداد بی سواد، سه میلیون و 456 هزار و 181 نفر در گروه سنی 10 تا 49 سال که گروه هدف ما برای سوادآموزی هستند، بی سواد مطلق اعلام شده اند.البته در این آمار اعلام شده است که 600 هزار نفر میزان سوادشان را اظهار نکرده اند که ممکن است 10 تا 15 درصد از این 600 هزار نفر هم بی سواد باشند.
آیا منبع آماری شما در اعلام بی سوادها تنها، سازمان آمار است؟
نه. تنها یکی از منابع آماری ما سرشماری سال 90 سازمان آمار است. هدفمندی یارانه ها، شناسایی خانه به خانه کارشناسان نهضت در استان ها، بانک اطلاعاتی دانشآموزان که میزان سواد والدینشان را اعلام کرده اند، همه و همه از منابع آماری ما به حساب میآید.
در آمار اعلام شده، تعداد بی سوادان عشایری نیز احتساب شده است؟
بله. با توجه به اینکه عشایر چه در ییلاق و چه قشلاق جای ثابتی برای زندگی دارند، دیگر در سرشماریها صورت جداگانه شمارش نمیشوند و از لحاظ آماری در جمعیت روستایی قرار میگیرند. البته ما در برخی از استانها همچون ایلام، خوزستان، اصفهان، معلمان را همراه با کوچ آنها راهيکرده تا فرزندان آنها از تحصیل جا نمانند. باتوجه به اینکه هم اکنون عشایر هم در پوشش تحصیلی قرار دارند، معلم و مدیر موظف است در صورت تمایل افراد بی سواد عشایر به آنها سواد یاد دهد.
قرار است تا آخر برنامه پنجم توسعه، آمار بیسوادی در کشور به صفر برسد. با توجه به اینکه سه سال از 5 سال گذشته است، فکر میکنید تا چه اندازه برای ریشه کنی بیسوادی تا سه سال آینده موفق خواهید شد؟
اول اینکه باید توضیح بدهم که صفر مطلق در زمینه ریشه کنی بی سوادی معنی ندارد. چرا که برخی افراد بی سواد شامل معلولیتهای جسمی و روانی بوده و امکان آموزش آنها براساس گواهینامه سازمان بهزیستی وجود ندارد. گروهی دیگر از افراد ممکن است تا پایان برنامه پنجم از گروه هدف خارج شده و به سن بالای 50 سال برسند. بنابراین به صفر رساندن بی سوادی در کشور نمی تواند معنای خاصی داشته باشد. منظور ما از ریشه کنی بی سوادی اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه است و مردم بدانند که اکثریت جامعه از یک سواد نسبی برخوردار هستند. اما درباره اینکه تا پایان برنامه تا چه اندازه موفق خواهیم شد یا نه باید توضیح بدهم که اگر قرار باشد با همین روال کاری امروز پیش برویم، خیلی نمی توان نسبت به ریشه کنی بی سوادی خوشبین بود.
یعنی فکر میکنید که تا پایان برنامه پنجم امکان باسواد کردن سه میلیون و 456 هزار و 181 نفر برای سازمان نهضت سوادآموزی وجود ندارد؟
این امر غیرممکن نیست. اما الزامات و شرایطی را میطلبد تا بتوان از یک سو انگیزه افراد بی سواد را افزایش داد و از سوی دیگر سیاستهای تشویقی را برای آنها در نظر بگیریم. همچنین رسانهها به ویژه صدا و سیما نیز باید به ما کمک کند تا با نشان دادن معضلات بی سوادی، انگیزه افراد را بالا برد و آنها داوطلبانه خواستار سوادآموزی شوند. من فکر میکنم تا عزم ملی دراین زمینه به وجود نیاید، نمیتوان با اطلاعیه و دعوت نامه کاری از پیش برد.از نظر مرکز آمار افرادی که سواد خواندن،نوشتن و حساب کردن را داشته باشند، با سواد تلقی میشوند. البته سازمان نهضت سوادآموزی یک معیار دیگر را نیز در معیارهای فرد با سواد گنجانده است که آن هم روخوانی قرآن کریم است که افراد در صورت داشتن چنین توانایی هایی باسواد تلقی میشوند.
جایگاه ایران در بحث سوادآموزی در دنیا چگونه است؟
با توجه به اینکه سایر کشورها نیز برای ریشه کنی بی سوادی تلاشهای زیادی انجام میدهند، میتوان گفت که جایگاه ایران در دنیا خیلی رضایت بخش نیست و براساس آمار یونسکو ایران در بین 130 کشور رتبه 87 را دارد و در بین 24 کشور منطقه، رتبه 17. هم اکنون در کشورهایی همچون ترکمنستان، آذربایجان و تاجیکستان آمار بی سوادی صفر است.
آمار بیشترین و کمترین بی سوادی اختصاص به کدام شهرها دارد؟
بیشترین آمار بی سوادی در گروه سنی 10 تا 49 سال متعلق به
استان سیستان و بلوچستاناست. در همین رده سنی استانهای مازندران و سمنان
بهترین وضعیت را دارند. کمترین آمار بی سوادی از سن شش سال به بالا برای
شهر تهران است. اما همچنان شهر تهران 100 هزار شهروند تهرانی بیسواد دارد.
یکی از دلایل وجود این تعداد بیسواد هم مربوط به مشکلات شناسایی و جذب
افراد بی سواد در تهران است، چرا که اکثر افراد بیسواد در حاشیه شهرها به
صورت اجاره نشینی زندگی میکنند و با توجه به تغییر پیدر پی خانههایشان،
امکان شناسایی و جذب آنها بسیار سخت است.اما دغدغه امروز من به عنوان
کسیکه بیشتر از 30 سال است که در سازمان نهضت سوادآموزی کار و تلاش
میکند، مربوط به آینده سوادآموزان است. امروز ترس از بازگشت
بی سوادی برای افرادی که سواد اولیه را فرا گرفته اند ذهن من را مشغول
کرده است و اگر فکر چاره ای برای محتوای کتابهای موجود در بازار برای این
افراد نکنیم ،قطعاً در آینده با چالش بزرگی به اسم بی سوادان کارنامه به
دست مواجه خواهیم شد. هم اکنون هیچ انتشاراتی در جامعه وجود ندارد که برای
این افراد با این میزان سواد کتاب منتشر کند تا آنها با تکراري خواندن مانع
از فراموشی آموختههایشان شوند. امروز در سوادآموزی مشکل پول و نیروی
انسانی وجود ندارد. از یک سو ابتدا باید انگیزه افراد را برای سوادآموزی
بالا ببریم و از سوی دیگر راهکارهایی اندیشیده شود تا مانع از فراموشی سواد
این افراد شویم.
میزان بی سوادی در میان زنها بیشتر است یا در مردان؟
هم اکنون زنان چه در روستا و چه در شهرها بیشتر تمایل به سوادآموزی دارند اما مردان با توجه به اشتغال و کمبود وقت از باسواد شدن فراری هستند. امیدواریم بتوانیم که این مشکلات را تا پایان برنامه پنجم توسعه برطرف کنیم. البته فاصله باسواد کردن افراد نسبت به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی آمار بسیار خوبی است. در اوایل انقلاب مردان 4/23 بیشتر از زنان سواد داشتند که با تلاشهای آموزشیاران سوادآموزی این فاصله تا سال 1385 به 3/8 درصد رسیده است. همچنین در اوایل انقلاب اختلاف باسوادی بین مناطق شهری و روستایی 35 درصد بوده است، اما اکنون این آمار به 7/13 درصد کاهش یافته است که این به نوع خود موفقیت بزرگی در باسواد کردن افراد روستایی به حساب میآید.