آمریکا و سفرهای ناکام هسته ای
آفتاب‌‌نیوز : 
اين روزها گرچه به ظاهر خبري از اجلاس شوراي حكام نيست و شش هفته تا زمان برگزاري نشست شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي براي بررسي پرونده هسته اي ايران باقي مانده است ولي شاهد تلاشهاي گسترده و سفرهاي زنجيره اي متعددي هستيم كه مقامات آمريكايي براي تاثيرگذاري بر روندپرونده و هماهنگ سازي مواضع جهاني عليه ايران انجام ميدهند. اين تلاشها كه با هدف دوگانه تهديد به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت و يا نشستن پاي ميز مذاكره با قبول پيش شرط انجام مي شوند , يك هدف را دنبال مي كنند كه عبارتست از « محروم كردن ايران از حق فناوري هسته اي و تحميل يك توافقنامه خفت بار به ايران كه بتوانند آنرا به عنوان سندي در جهت تحقير ملتهاي مستقل و آزاديخواه ارائه كنند. » در همين راستا كاخ سفيد در يكي از بالاترين سطح اقدام به اعزام هياتي به رياست كاندوليزا رايس براي جلب حمايت از خط مشي سرسختانه عليه برنامه هسته اي ايران به كشورهاي مختلف كرده است . صرفنظر از موفقيت يا عدم توفيق وي در اين سفر , توجه به نكات زير ضروري است :
1
ـ اينكه آمريكا , اروپا و رژيم صهيونيستي در راه مانع تراشي در مسيردستيابي ايران به حق مشروع فناوري هسته اي تحركات گسترده اي را آغاز كرده اند , نشاندهنده موفقيت درخشان ملت ايران در دستيابي به افقهاي جديدي از دانش بومي است كه سالها در انحصار قدرتهاي سلطه گر بوده و از آن به عنوان يك اهرم فشار سياسي و اقتصادي استفاده كرده اند. اين تحركات ديپلماتيك كه براي جلب نظر ديگر اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل پيش از برگزاري نشست ماه آينده شوراي حكام صورت مي گيرد نشان مي دهد كه آنان براي بدست آوردن راي لازم و اجماع جهاني عليه ايران دچار مشكل شده و درصدد يارگيري مجدد عليه پرونده هسته اي ايران هستند.
2ـ آنچه غربي ها بويژه آمريكائيها تحت عنوان « حل برنامه هاي هسته اي ايران » خواهان آن هستند , به واقع مضمحل كردن دستاورهاي درخشان جوانان متخصصي است كه در سالهاي اخير براي رسيدن به دانش بومي و يك منبع بزرگ انرژي صورت گرفته است .
بر همين اساس غربي ها بنابر خوي استكباري و انحصارطلبي خود كه به هيچ وجه حاضر نيستند ببينند عده اي بدون تكيه بر آنان به تكنولوژي روز دنيا مجهز شده و خواهند توانست در آينده به عنوان صادركننده سوخت هسته اي رقيب آنها شوند , در قالب اينكه « خواستار حل برنامه هاي هسته اي ايران هستند » , هدف توقف كامل كليه فعاليتهاي هسته اي ايران و پنبه كردن همه فعاليتهايي را دنبال مي كنند كه تاكنون در ايران و توسط متخصصان ايراني صورت گرفته و به عنوان يك افتخار ملي مايه مباهات ملت ايران است .
3 ـ غربي ها يك هدف استراتژيك را دنبال مي كنند و آن تسليم كردن كليه كشورهاي اسلامي در مقابل رژيم صهيونيستي و ايجاد برتري صهيونيستها در همه زمينه ها و توسعه صهيونيسم در جغرافياي منطقه است . بنابر اين از نظر آنها هيچ كشور قدرتمندي نبايد سد راه اين هدف باشد.
4 ـ آنچه اين روزها تحت عنوان واژه « مذاكره » از سوي غرب براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره بيان مي شود و از آن استقبال مي گردد , تلاش براي تحميل يك طرح استعماري و پيش شرط غيرقابل قبول « قطع كامل كليه فعاليتهاي هسته اي » است . جمهوري اسلامي ايران همواره در راستاي شفاف سازي فعاليت هاي خود خواهان مذاكره بوده ولي متاسفانه طرفهاي آمريكايي و اروپايي باالقاي اين توطئه كه ايران خواهان دستيابي به سلاح هسته اي و مرعوب ساختن كشورهاي همسايه است , درصدد ايجاد وحشت درمنطقه پيرامون فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران بوده و هستند. اما اين بار با پيش شرطي كه آنان براي مذاكره در نظر گرفته اند كه چيزي جز قطع كامل فعاليتهاي هسته اي نيست , خواهان تسليم ايران به شرايط غرب و حضور نابرابر و شكست خورده در پاي ميز مذاكره هستند و اين چيزي نيست كه ملت و مسئولان ايران حاضر به پذيرش آن باشند.
5 ـ « مذاكره » , جاده اي دو طرفه است كه طرفين بايد با شرايط كاملا مساوي در آن حضور داشته باشند , ولي آنچه طرف هاي اروپايي از ادامه مذاكرات دنبال كرده و بر آن اصرار دارند , هيچيك از موارد معقول و منطقي مذاكره را دربرنمي گيرد و صرفا با هدف محروم كردن ملت ايران از حقوق قانوني خود در زمينه فناوري هسته اي دنبال مي شود , درحاليكه از نقطه نظر ملت ايران , « مذاكره » به معناي ايجاد فضايي براي دنبال كردن حقوق حقه و تامين منافع ملي در برابر زياده خواهي قدرتهاي سلطه گر است . بنابر اين آنچه دست اندركاران پرونده هسته اي و هيات مذاكره كننده كشورمان بايد مدنظر قرار دهند اينست كه ما با مذاكره موافقيم و آنرا مي پذيريم ولي اگر بنا باشد ادامه روند مذاكرات به كوتاه آمدن از منافع ملي بيانجامد , هرگز زير بار اين نوع مذاكرات ذلت بار نخواهيم رفت .
هرچند پذيرش مذاكره , چيز تازه اي نيست لكن اينبار مذاكره كنندگان ايراني با توجه به اينكه راه اندازي « يو. سي . اف » اصفهان قدرت فناوري هسته اي كشور ما را به اثبات رسانده , از موضع بالا وارد مذاكره خواهند شد. اينكه اين روزها غربي ها و آلت هاي فعل آنها , از البرادعي گرفته تا سولانا , يكپارچه خواستار بازگشت ايران به ميز مذاكره شده اند , به همين دليل است كه احساس مي كنند در برابر واقعيتي قرار گرفته اند كه نميتوانند آنرا ناديده بگيرند , بومي شدن فناوري هسته اي در ايران .
بنابر اين , ترديدي نيست كه آمريكائي ها از سفرهاي هسته اي خود , كه اين روزها سخت به آن مشغولند , طرفي نخواهند بست و آنها قطعا بازنده بازي بدفرجامي خواهند بود كه خود آنرا به راه انداخته اند.
اين روزها گرچه به ظاهر خبري از اجلاس شوراي حكام نيست و شش هفته تا زمان برگزاري نشست شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي براي بررسي پرونده هسته اي ايران باقي مانده است ولي شاهد تلاشهاي گسترده و سفرهاي زنجيره اي متعددي هستيم كه مقامات آمريكايي براي تاثيرگذاري بر روندپرونده و هماهنگ سازي مواضع جهاني عليه ايران انجام ميدهند. اين تلاشها كه با هدف دوگانه تهديد به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت و يا نشستن پاي ميز مذاكره با قبول پيش شرط انجام مي شوند , يك هدف را دنبال مي كنند كه عبارتست از « محروم كردن ايران از حق فناوري هسته اي و تحميل يك توافقنامه خفت بار به ايران كه بتوانند آنرا به عنوان سندي در جهت تحقير ملتهاي مستقل و آزاديخواه ارائه كنند. » در همين راستا كاخ سفيد در يكي از بالاترين سطح اقدام به اعزام هياتي به رياست كاندوليزا رايس براي جلب حمايت از خط مشي سرسختانه عليه برنامه هسته اي ايران به كشورهاي مختلف كرده است . صرفنظر از موفقيت يا عدم توفيق وي در اين سفر , توجه به نكات زير ضروري است : 1
ـ اينكه آمريكا , اروپا و رژيم صهيونيستي در راه مانع تراشي در مسيردستيابي ايران به حق مشروع فناوري هسته اي تحركات گسترده اي را آغاز كرده اند , نشاندهنده موفقيت درخشان ملت ايران در دستيابي به افقهاي جديدي از دانش بومي است كه سالها در انحصار قدرتهاي سلطه گر بوده و از آن به عنوان يك اهرم فشار سياسي و اقتصادي استفاده كرده اند. اين تحركات ديپلماتيك كه براي جلب نظر ديگر اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل پيش از برگزاري نشست ماه آينده شوراي حكام صورت مي گيرد نشان مي دهد كه آنان براي بدست آوردن راي لازم و اجماع جهاني عليه ايران دچار مشكل شده و درصدد يارگيري مجدد عليه پرونده هسته اي ايران هستند.
2ـ آنچه غربي ها بويژه آمريكائيها تحت عنوان « حل برنامه هاي هسته اي ايران » خواهان آن هستند , به واقع مضمحل كردن دستاورهاي درخشان جوانان متخصصي است كه در سالهاي اخير براي رسيدن به دانش بومي و يك منبع بزرگ انرژي صورت گرفته است .
بر همين اساس غربي ها بنابر خوي استكباري و انحصارطلبي خود كه به هيچ وجه حاضر نيستند ببينند عده اي بدون تكيه بر آنان به تكنولوژي روز دنيا مجهز شده و خواهند توانست در آينده به عنوان صادركننده سوخت هسته اي رقيب آنها شوند , در قالب اينكه « خواستار حل برنامه هاي هسته اي ايران هستند » , هدف توقف كامل كليه فعاليتهاي هسته اي ايران و پنبه كردن همه فعاليتهايي را دنبال مي كنند كه تاكنون در ايران و توسط متخصصان ايراني صورت گرفته و به عنوان يك افتخار ملي مايه مباهات ملت ايران است .
3 ـ غربي ها يك هدف استراتژيك را دنبال مي كنند و آن تسليم كردن كليه كشورهاي اسلامي در مقابل رژيم صهيونيستي و ايجاد برتري صهيونيستها در همه زمينه ها و توسعه صهيونيسم در جغرافياي منطقه است . بنابر اين از نظر آنها هيچ كشور قدرتمندي نبايد سد راه اين هدف باشد.
4 ـ آنچه اين روزها تحت عنوان واژه « مذاكره » از سوي غرب براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره بيان مي شود و از آن استقبال مي گردد , تلاش براي تحميل يك طرح استعماري و پيش شرط غيرقابل قبول « قطع كامل كليه فعاليتهاي هسته اي » است . جمهوري اسلامي ايران همواره در راستاي شفاف سازي فعاليت هاي خود خواهان مذاكره بوده ولي متاسفانه طرفهاي آمريكايي و اروپايي باالقاي اين توطئه كه ايران خواهان دستيابي به سلاح هسته اي و مرعوب ساختن كشورهاي همسايه است , درصدد ايجاد وحشت درمنطقه پيرامون فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران بوده و هستند. اما اين بار با پيش شرطي كه آنان براي مذاكره در نظر گرفته اند كه چيزي جز قطع كامل فعاليتهاي هسته اي نيست , خواهان تسليم ايران به شرايط غرب و حضور نابرابر و شكست خورده در پاي ميز مذاكره هستند و اين چيزي نيست كه ملت و مسئولان ايران حاضر به پذيرش آن باشند.
5 ـ « مذاكره » , جاده اي دو طرفه است كه طرفين بايد با شرايط كاملا مساوي در آن حضور داشته باشند , ولي آنچه طرف هاي اروپايي از ادامه مذاكرات دنبال كرده و بر آن اصرار دارند , هيچيك از موارد معقول و منطقي مذاكره را دربرنمي گيرد و صرفا با هدف محروم كردن ملت ايران از حقوق قانوني خود در زمينه فناوري هسته اي دنبال مي شود , درحاليكه از نقطه نظر ملت ايران , « مذاكره » به معناي ايجاد فضايي براي دنبال كردن حقوق حقه و تامين منافع ملي در برابر زياده خواهي قدرتهاي سلطه گر است . بنابر اين آنچه دست اندركاران پرونده هسته اي و هيات مذاكره كننده كشورمان بايد مدنظر قرار دهند اينست كه ما با مذاكره موافقيم و آنرا مي پذيريم ولي اگر بنا باشد ادامه روند مذاكرات به كوتاه آمدن از منافع ملي بيانجامد , هرگز زير بار اين نوع مذاكرات ذلت بار نخواهيم رفت .
هرچند پذيرش مذاكره , چيز تازه اي نيست لكن اينبار مذاكره كنندگان ايراني با توجه به اينكه راه اندازي « يو. سي . اف » اصفهان قدرت فناوري هسته اي كشور ما را به اثبات رسانده , از موضع بالا وارد مذاكره خواهند شد. اينكه اين روزها غربي ها و آلت هاي فعل آنها , از البرادعي گرفته تا سولانا , يكپارچه خواستار بازگشت ايران به ميز مذاكره شده اند , به همين دليل است كه احساس مي كنند در برابر واقعيتي قرار گرفته اند كه نميتوانند آنرا ناديده بگيرند , بومي شدن فناوري هسته اي در ايران .
بنابر اين , ترديدي نيست كه آمريكائي ها از سفرهاي هسته اي خود , كه اين روزها سخت به آن مشغولند , طرفي نخواهند بست و آنها قطعا بازنده بازي بدفرجامي خواهند بود كه خود آنرا به راه انداخته اند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید