آفتابنیوز : آفتاب: پیرمحمد ملازهی در گفتوگو با ایسنا، خاطرنشان کرد: ارتش مصر در شرایط خاص و نگرانکننده که در آن جامعه قطبی شده بود و احتمال درگیری وجود داشت و کشور به طرف جنگ داخلی میرفت، احساس کرد اگر دخالت نکند، کشور به سمت کشتار خواهد رفت و در آن صورت شرایط غیرقابل کنترل خواهد بود، بنابراین پیش از وقوع چنین اتفاقی، وارد عمل شد و تصمیم گرفتند مرسی برکنار شود.
او افزود: متاسفانه مرسی نوعی انحصارطلبی در قدرت از خود نشان داد و نتوانست به دلیل بیتجربگی یا داشتن دیدگاههای خاص شرایط را کنترل کند و در آخرین مرحله حاضر نشد تصمیم عاقلانهای بگیرد. وی میتوانست حداقل برگزاری انتخابات را بپذیرد و در آن صورت شانس حزبش برای دور بعد هم وجود داشت تا بتواند همچنان در انتخابات فعال باشد، این گونه نبود که موقعیت آنها مانند امروز آنچنان تضعیف شده باشد که نتوانند در انتخابات پیروز شوند. در حقیقت ارزیابی نادرست آنها سبب شد مصر به سمت بحران سیاسی رود که متاسفانه جنبه فرقهیی پیدا کرد و حتی شاهد کشتار شیعیان بودیم.
ملازهی گفت: البته نمیتوان گفت ارتش و نیروهایی که به میدان التحریر آمدهاند، دقیقا به خواستههای خود برسند، زیرا شرایط داخلی و منطقهیی و جهانی محدودیتهایی را ایجاد میکند، بنابراین تحولات در مصر برای هیچ کدام از طرفها امیدوارکننده نیست. طرف حاکم تاکنون بازنده بوده است و طرف مقابل که میدان التحریر را هدایت کرد و کار را به اینجا کشاند، با چشمانداز امیدوارکنندهای روبهرو نیست.
این کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه ادامه داد: دو تفکر در ابتدای شکلگیری بهار عربی در مصر رویاروی یکدیگر قرار گرفتهاند، تفکر دموکراسیخواه و لیبرال که به دنبال این بود که مصر را از وضعیت کنونی نجات دهد و به سمت حکومت انتخابی مردم ببرد و با فعال شدن بدنه جامعه، دموکراسی را نهادینه کند و سپس به سمت توسعه و اقتصاد پیشرفته ببرد که عمدتا روشنفکران دانشگاهی و تحصیلکردگان از این تفکر حمایت میکردند. تفکر دوم دیدگاه اخوانالمسلمین بود که 80 سال سابقه دارد. آنها به دنبال اخوانی کردن جامعه بودند و از طریق آن فکر میکردند میتوانند جامعه پیشرفته در مصر به وجود آورند که برای سایر کشورهای جهان عرب و اسلام الگو شود. این دو تفکر از ابتدا در رقابت با یکدیگر قرار گرفتند اما با توجه به این که دیدگاه اول سازماندهی لازم را نداشت، زمانی که حسنیمبارک کنار کشید و بحث انتخابات مطرح شد، به شکل طبیعی تفکر اخوانی که مساجد را در اختیار داشت و امکانات و سازماندهی تشکیلاتی داشت، موفق شد.
وی گفت: به این دلیل بود که دیدگاه تفکر دموکراسیخواه خواستار تعویق در برگزاری انتخابات بود تا خود را سازماندهی کند و وضعیت را به سمتی ببرد که بتواند در انتخابات نقش فعالی داشته باشد، اما به هرحال انتخابات برگزار شد و چهره وابسته به اخوانالمسلمین با تفاوت اندکی پیروز انتخابات شد، بنابراین این دو تفکر رقابتهایشان همچنان ادامه پیدا کرد اما از آن جا که حکومت مرسی به سمت انحصارگری در قدرت رفت و بعد در جریان تصویب قانون اساسی یکباره تمام شعارهایی که درباره دموکراسی مطرح کرده بودندرا به ارزشهای اسلامی که خود باور دارند، منتقل کردند و سعی کردند که تحت عنوان اسلامی کردن قدرت شخصیتهای مورد اعتماد خود را روی کار بگذارند و حتی در این اواخر آقای مرسی فردی را با عنوان استاندار یک منطقه که در آن اصلیترین درآمد مردم توریسم است گذاشت که از قبل مواضع غیرتوریسمی داشت و در کشتار توریستهای خارجی در مصر دخالت داشت؛ طبیعی بود که واکنشهای منفی در جامعه ایجاد شود.
ملازهی توضیح داد: این دو تفکر همچنان رویاروی هم ایستادهاند و ارتش در این حالت دخالت پیدا کرده است و نقشی پررنگتر از گذشته خواهد داشت، اما به معنای این نیست که این دو تفکر به نفع یکدیگر عقبنشینی کنند. حتی این احتمال وجود دارد که جناح رادیکال تفکر اسلامی، سلفیهای حزب نور به سمت اقدامات زیرزمینی و عملیاتی مسلحانه پیش روند، اما در شرایط کنونی وضعیت پیش آمده و نگرانی از جنگ داخلی و فرقهیی شدن جامعه درباره شیعیان و سلفیها وضعیت را به گونهای پیش میبرد که نیروهای دموکراسیخواه که فکر میکنند از طریق دموکراسی میشود فقر را در جامعه کاهش داد و موقعیت مصر را در دنیای عرب تقویت کرد و مناسبات شایستهای در دنیای غرب به وجود آورد و از توسعه طلبی اسراییل تا حدی جلوگیری کند، این تفکر در شرایط کنونی در موقعیت برتر قرار گرفته است، مشروط به این که آنها هم دچار اشتباه آقای مرسی نشوند و به سمت انحصارطلبی نروند، زیرا انحصارطلبی در قدرت چه ایدئولوژیک باشد و چه غیرایدئولوژیک در شرایط کنونی دنیا پاسخدهنده نیازها نیست.
او درباره نحوه ورود ارتش در مسائل مصر و همچنین روند دموکراسی در این کشور گفت: اساسا تجربه در دنیا نشان میدهد هرگاه نیروهای نظامی وارد سیاست شدند، فاتحه آن مملکت را خواندهاند. هم مانع توسعه آن کشور شدهاند و هم فساد رشد کرده و هم اختلاف طبقاتی زیاد شده و نوعی رانتخواری را افزایش دادهاند. این تجربه همه جای دنیا وجود دارد. اگر این جنبه را بررسی کنید، ورود ارتش در صحنه سیاست به نفع مصر نیست؛ اما تفاوتی در مصر وجود دارد. واقعیت این است که در هر دو مرحلهای که مصر در زمان حسنیمبارک و مرسی دچار بحران شد، دخالت ارتش جنبه مثبت پیدا کرد و با ورود ارتش فضا باز شد تا دموکراسیخواهان و افرادی که غیرنظامی هستند و برای اداره کشور راهحل و فکر دارند، از طریق انتخابات قدرت را به دست گیرند، این مساله در بین کشورها استثناء است. ارتش در مصر به موقع عمل کرد و نمیتوان گفت کودتایی انجام شده است هرچند که تفاوتی با کودتا ندارد و به هرحال یک حکومت منتخب مردم را از کار برکنار کردهاند؛ اما باید در نظر داشت اگر کار به جنگ داخلی میکشید سرنوشت مصر مانند سرنوشت سوریه بود.
ملازهی افزود: اگر مصر تضعیف میشد، اسراییل در کل منطقه جایگاه بهتری پیدا میکرد، بنابراین باید از این زاویه قضاوت کرد که ارتش مصر اگر برای حفظ قدرت وسوسه نشود و اجازه دهد انتخابات به درستی برگزار شود و حکومت منتخبی روی کار آید و پس از آن به پادگانهایشان برگردند، تجربه جدیدی در کشورهای اسلامی خواهد بود که نظامیان هم میتوانند در شرایط حساس برای نجات کشور اقدام کنند تا از اعمال دیکتاتوری جلوگیری شود.
وی در ادامه درباره سرنوشت سیاسی اخوانالمسلمین در مصر نیز گفت: ممکن است دو اتفاق در اخوانالمسلمین رخ دهد. پس از شوکی که به آنها وارد شد، واقعیتها را درک کنند و پس از مدتی مجددا خود را به عنوان یک حزب بازسازی کنند و در صحنه سیاسی حضورشان را ادامه دهند که این اتفاق خوبی است که قبول کنند اشتباهاتشان باعث شد شرایط مانند امروز شود، ممکن است جناح رادیکالی که به حزب النور نزدیک است، دست به مقاومت مسلحانه بزنند و به سمت زیرزمینی شدن بروند. در این صورت حزب اخوان جایگاهی به لحاظ سیاسی پیدا نخواهد کرد و ممکن است رهبرانشان تا مدتها در زندان باقی بمانند و محاکمه شوند و به احتمال زیاد غیرقانونی اعلام شوند، اما محتملتر این است که پس از این شوک اولیه به سمت واقعبینی روند و با توجه به این که تشکیلاتی دارند که میتوانند خود را بازسازی کنند، واقعیتها را بپذیرند و خود را هماهنگ کنند و از طریق شرکت در انتخابات ممکن است در آینده شانس پیروزی داشته باشند.
ملازهی گفت: جریان اخوانالمسلمین با توجه به تشکیلاتی که در سایر کشورهای عربی دارد، موقتا ضعیف میشود اما در بلندمدت میتوانند جایگاه خود را مجددا به دست آورند، البته به شرط این که به سمت افراطگری و ایدههای رادیکال نروند.