آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه کیهان نوشت: يک حامي فرصتطلب اسفنديار مشايي، به خاطر انتشار
اظهارات نخستوزير رژيم صهيونيستي از سوي کيهان، به مديرمسئول اين روزنامه
حمله کرد.
کيهان با اشاره به مصاحبه نتانياهو نوشته بود «بنيامين
نتانياهو در مصاحبه با سردبير واشنگتنپست گفت:... «مشايي» و ساير نامزدهاي
ديگر که متمايل به نزديکي با غرب و رژيم اسرائيل بودند از رقابتهاي
انتخاباتي حذف شدند و نامزدي که حاکميت اجازه داده بود توانست در اين
انتخابات شرکت کند... آنان صدها کانديدا را حذف کردند و ۷ نفر را نگه
داشتند. سپس رئيسجمهور سابق علياکبر هاشمي و مشايي را حذف کردند آقاي
روحاني را نگه داشتند.»
«عبدالرضا-د» طي مطلبي که شبکه ايران و
ايرنا منتشر کردهاند، مدعي شده عبارت «که متمايل به نزديکي با غرب و رژيم
اسرائيل بودند» در اصل مصاحبه وجود ندارد و کيهان آن را به متن اضافه کرده
تا مشايي را تخريب کند.
وي همچنين مينويسد: مديريت روزنامه کيهان
براي تداوم پروژه تخريب مهندس مشايي حتي از حرف گذاشتن در دهان نتانياهو
نخستوزير رژيم صهيونيستي نيز ابايي ندارد تا به زعم خود مهندس مشايي را
کانديداي مورد حمايت اسرائيل معرفي کند! نامبرده پس از آن اقدام به اهانت
نسبت به کيهان کرده است.
درباره اقدام آقاي «د» و ادعاي او چند
نکته وجود دارد: اول اينکه کيهان مطلب مذکور را عينا از خبر ايرنا استفاده
کرده و عجيب است که ايرنا هم نقش منتشر کننده خبر و هم محکوم کننده آن را
بازي کند! ثانيا ماجراي دوستي آقاي مشايي با «مردم (؟!) اسرائيل» روشنتر
از آن است که نياز به شرح و بسط داشته باشد. با اين وجود کيهان هيچ
اشارهاي حتي به آن ماجرا نيز نکرد و صرفا اظهارات نتانياهو را آن هم با
مضمون تخطئه انتخابات ايران و اظهار اين مطلب که «متأسفانه منتخب جديد
ايرانيها [روحاني] همسو با رهبري است» مورد توجه قرار داده و منتشر کرده
است.
اما موضوع مهمتر فرصتطلبي و حقالعملکاري امثال آقاي «د»
است که موجب شد او - پس از کنار گذاشته شدن از کيهان- به معاونت خبرگزاري و
سپس صندوق بازنشستگي کشور و از آنجا به حلقه نزديکان آقاي مشايي و ستاد
کذايي وي منتقل شود و ضمنا مديريت روزنامه هلالاحمر را در آستانه انتخابات
برعهده گيرد و البته به اسم حمايت از مشايي و رئيسجمهور، به اصولگرايان
حمله کند. اين روزنامه قبل از انتخابات به ترويج مواضع اصلاحطلبان پرداخت و
اکنون نيز سعي ميکند با عوض کردن خط و خطوط، بندبازيهاي سابق را در دوره
مديريت جديد دولتي ادامه دهد.
و بالاخره بايد گفت ضربهاي که
احمدينژاد از همين قبيل عناصر فرصتطلب خورد، قابل جبران نيست هرچند که
آنها خود را به عنوان موافق و حامي جا زده باشند. اين طيف نقش وسيعي در
تصويرسازي اغراقآميز و غيرعقلاني از يک سو و بدگمان کردن افکار عمومي نسبت
به دولت از سوي ديگر ايفا کردند.
گفتني است همين آقاي «د» طي
سخناني که نوار آن موجود است، مشايي را بسيار هوشمندتر از احمدينژاد معرفي
کرده و با نمکناشناسي نسبت به رئيس جمهور اعلام ميکند اشتباهات
احمدينژاد نظر شخصي خود اوست و آقاي مشايي با اين مواضع رئيس جمهور به شدت
مخالف بوده است!