آفتابنیوز : آفتاب: خواننده 33ساله امروز، در سه سالگی بههمراه والدینش ایران را به مقصد انگلستان ترک کرد و از آن پس در لندن بزرگ شد. نَسَبی آذری دارد و عربی میخواند که معجونی تمامعیار برای محبوبیت او در کشورهای شیعه و سنی است. در 18سالگی به مدرسه موسیقی لندن رفت و مدتی بعد یعنی در سال 2004 میلادی اولین آلبومش را با عنوان «المعلم» منتشر کرد.
این آلبوم راک در همان سال به صدر جدول آلبومهای پرفروش اروپا و آمریکا رسید و پس از آن در کشورهای عربی هم با استقبال فراوانی مواجه شد. به این ترتیب در 23، 24 سالگی بود که کار حرفهای خود را در موسیقی آغاز کرد. یک سال بعد، آلبوم «امت من» را ارایه کرد و در سال 2008 هم آلبوم «بدون تو» از او وارد بازار شد که به گفته خودش، بدون اجازه وی و به صورت نسخه کاملنشده عرضه شد. این آلبوم شامل ترانههایی درباره هویت مسلمانان و تاثیرات منفی جهانیشدن بود. در این آلبوم همچنین، آهنگی که برای فیلم «بادبادکباز» ساخته، قرار داده شده بود. با نادیدهگرفتن آلبوم «بدون تو»، سومین آلبوم رسمی سامی یوسف در سال 2010 با نام «هرجا که هستی» و آخرین آلبوم او با نام «سلام» در سال 2012 منتشر شد. در آلبوم آخر، به همراه پدرش در آهنگی به نام «Dryer land» همخوانی کرده است. یکی از معروفترین آهنگهای یوسف، ترانه «مادر» نام دارد که به زبان فارسی اجرا شده. او پیش از این، ترانه مادر را به زبانهای انگلیسی، ترکی و عربی اجرا کرده بود. سامی یوسف در چهار اثرش به زبان فارسی نیز خوانده و برای دو اثر «مادر» و «به سویم آمدی»، موزیک ویدیو نیز ساخته است.
عدهای موفقیت سامی یوسف را به دلیل چهره او یا کلیپهایی که از آهنگهایش ساخته شده میدانند، اما بیشک مضامین اجتماعی، آرمانگرایانه و اعتراضی ترانهها و آهنگهایش هم در این موفقیت، بیتاثیر نیستند. برخی آلبومهای سامی یوسف، از جمله «المعلم» که درباره پیامبر(ص) است، در ایران هم منتشر و مورد استقبال واقع شده است. موسیقی او ترکیبی است از ملودیهای شرقی و تحتتاثیر سبک هیپ هاپ. وی در آوازهایش از دو زبان انگلیسی و عربی بهره میبرد. خود را خوانندهای مذهبی نمیداند بلکه معتقد است گاهی درباره موضوعات دینی آواز میخواند. این موضوعات به ارزشهای مشترک بین ادیان تبدیل شده است و مختص هیچ دینی نیست. قاهره شهر همسر او مریم است؛ دختری آلمانی که به تازگی مسلمان شده و همواره با حجاب کامل در کنار یوسف به فعالیت میپردازد. این خواننده پشتیبان اصلی خود را مخاطبانش میداند؛ از اینرو است که در مراکش و در سالن کنسرتی که فقط 25هزار نفر گنجایش داشت ناگهان با 55هزار تماشاگرمواجه میشود. اولین و دومین آلبوم سامی یوسف به ترتیب یکمیلیون و سهمیلیون نسخه به فروش رفت و آلبوم دیگر وی که در سال 2008 منتشر شد، استقبال زیادی به همراه داشت. اما آیا سامی یوسف میتوانست با خواندن آثار غیرمذهبی مخاطبان بیشتری پیدا کند؟
وی میگوید: «بله ممکن است اما احتمال آن وجود ندارد. چون دیگر موسیقی من نخواهد بود. »
گفتوگوی «شرق» با سامی یوسف تاریخچهای دوساله دارد. او دوسالواندی بعد از اولین درخواست «شرق» برای گفتوگو جواب سوالهایمان را داد. یوسف، نوازندهای پرسفر است و شاید یکی از دلایل به درازاکشیدن پاسخ به درخواستهای مصاحبه همین باشد؛ هرچند نمیتوان شرایط مثبت پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران را در توجه دوبارهاش به سرزمین مادری بیتاثیر دانست. حالا که این گفتوگو را میخوانید او در لندن به سر میبرد. این خواننده هشتم ژوئیه (17تیر) در مراسم رونمایی آلبوم «سلام» در این شهر حضور یافت. این مراسم که با کنسرت او همراه بود، در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک (RADA) برپا شد. در اینجا وظیفه خود میدانیم تا از خانم Liza Palana مسوول ارتباط با رسانههای دفتر سامی یوسف تشکر کنیم که بیهمکاری و پیگیری مداوم او، این گفتوگو ممکن بود به سرانجام نرسد.
موسیقی شما پیوندی عمیق با مسایل روز مسلمانان و ایمان بشری دارد. چگونه به این نتیجه رسیدید که موسیقی را به مقولات اینچنینی پیوند دهید؟به نام خداوند بخشایشگر و مهربان. موسیقی برای من همواره بخشی از وجود من بهعنوان یک انسان و یک شخصیت بامذهب بوده است. من رویکرد و نقطه نظری سنتی به موسیقی دارم؛ به این معنی که موسیقی باید شاکلهای مقدس داشته باشد و به بهبود روح و زندگی در مجموع، منجر شود. تا قبل از مدرنیته، هیچگاه موضوعاتی مثل «موسیقی سکولار» یا «موسیقی صرفا برای سرگرمی/تنوع» مطرح نبود. حتی وقتی ما به موسیقی فولکلور ایرانی (یا حتی سایر ملل و فرهنگها) گوش میدهیم، نوعی احساس تقدس به ما دست میدهد. در هر حال، هدف من همواره این بوده که آثارم را بر مبنای این اصول ارایه کنم.
فکر میکنید آیا موسیقی شما تا به حال توانسته به صلح و برادری جهانی کمکی کند؟ صادقانه چنین چیزی را آرزو میکنم و انشاءالله که چنین باشد.
هدف اصلی خودتان را در موسیقی چه میدانید؟هدف اصلی من در موسیقی یادآوری آن حقایق مطلق اما متاسفانه فراموش شده است؛ همان حقایقی که در درون ما وجود دارد.
استفاده از کلام انگلیسی در آثارتان جنبهای بینالمللی دارد، اما در برخی موارد شاید باعث شود مخاطبان عربزبان لذتی از آن نبرند. چه راه حلی برای این مساله دارید آیا دو یا سهزبانه بودن موسیقیتان را مسالهساز میدانید یا نه؟خدا را شکر، شنوندگان موسیقی من از دنیای عرب فراتر هستند. اگر اجازه دهید باید بگویم که جهان عرب خیلی پراکنده است. من دارای طرفداران پروپا قرص غیرمسلمان هم هستم. به همین دلیل هم آلبومهایم برای مزاجهای مختلف جغرافیایی تهیه میشود. بهعنوان مثال، در مورد مصر (و در مقیاسی وسیعتر دنیای عرب)، یک آلبوم مشابه، در نسخههای مختلف عربی منتشر میشود. همین وضعیت درخصوص ترکیه هم صادق است و همچنین سایر کشورها.
چقدر با این تعبیر مجله «تایم» که شما را «ستاره راک جهان اسلام» خطاب کرده، موافقید؟راستش خیلی موافق نیستم. به نظر من، این یک توصیف نادرست از من و کارهای من در موسیقی است. من یک «ستاره راک» و در هیچ حالتی یک «ستاره» نیستم. من یک خدمتگزار معمولی هستم که تا جایی که از دستم برمیآید در این زمینه زیبا، یعنی موسیقی فعالیت میکنم. البته، من فکر نمیکنم که این عنوان با نیت بد یا منفی گذاشته شده باشد. غرب، اغلب همه چیز را از دریچه و چشمانداز خودش میبیند و از درک دیگر نقطه نظرات و رویکردها باز میماند. بهعنوان مثال، خیلی از مردم ساکن در غرب (بهویژه در زمینه روزنامهنگاری و رسانه)، نمیتوانند درک کنند که چرا وقتی یک نفر راجع به عقاید و ایمانش میخواند، میتواند این همه «موفقیت» کسب کند و طرفداران زیادی داشته باشد. واقعیت این است که اگر هم من به «موفقیتی» نایل شدهام یا «طرفدارانی» دارم، به خاطر موسیقی من نیست، بلکه به خاطر برکتی است که از سوی آن حقیقت (خدا) و پیامبر شریفش به من نایل میشود. تمام احترام و برکت من در پرتو این نیروها حاصل میشود.
در یکی از آخرین آهنگ هایتان با نام «تو به سوی من آمدی»، شما از زبان فارسی استفاده کردید. با توجه به اینکه شما در ایران متولد شدهاید، آیا این آهنگ برای توجه و احترام شما به سرزمین مادریتان خوانده شده است؟یقینا. من به ایران عزیز عشق میورزم و هیچگاه ریشههایم را از یاد نبردهام. فارسی بهطرز باور نکردنیای یک زبان غنی است و من جدا دارم تلاش میکنم تا سطوح پیشرفتهتری از این زبان را بیاموزم.
هیچگاه خواستهاید به ایران بیایید و در ایران کنسرت برگزار کنید؟من چندین دعوتنامه عالی در این خصوص داشتهام که اتفاقا یکی از آنها از طرف وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و مرا به اجرای کنسرت در استادیوم آزادی دعوت کرده است که مثل یک آرزوی برآورده شده میشد اگر اتفاق میافتاد. متاسفانه، به دلیل تداخل کارها و برنامههایم، هیچ وقت نتوانستم این کار را انجام دهم. البته، خیلی دوست دارم که کشور محل تولدم را از نزدیک ببینم. شما به ایران اشاره کردید و من نمیتوانم به یکی از معلمهایم (که شاید یکی از مهمترین فیلسوفها و متفکران زنده معاصر باشد) یعنی پروفسور سیدحسین نصر اشاره نکنم؛ کسی که او را نهچندان پیش ملاقات کردهام و اصالتا یک ایرانی است. در یکی از بحثهایمان به شوخی راجع به این موضوع صحبت میکردیم که چه خوب میشود اگر بتوانیم همزمان به ایران سفر کنیم. در هر حال، بله من بدون شک دوست دارم که هرچه زودتر بتوانم به ایران بیایم. امیدوارم که دوباره وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ما را دعوت کند و بتوانیم هرچه سریعتر با شما ایرانیان دیدار داشته باشیم.
در آخر، چه پیامی خطاب به شهروندان ایرانی دارید؟اول از همه، میخواهم به شما برای انتخاب رییسجمهور جدیدتان تبریک بگویم. امیدوارم خدا ایران را هرچه بیشتر در مسیر موفقیت و کامیابی قرار دهد. دوم اینکه، میخواهم به برادران و خواهران ایرانیام تبریک بگویم و بگویم که آنها مردمانی شگفتانگیز هستند؛ مردمانی قوی، مبارز، متمدن و همیشه با غرور. با تقدیم عشق و دوستی.