آفتابنیوز : 2 . رويكرد تاريخي رويكرد دوم با مطالعه مناسبات اجتماعي مابين زن و مرد، مناسبات گذشته را دال بر مناسبات كنوني و آينده ايشان ميداند. به عبارت ديگر اين رويكرد، گذشته زن را به حال و آينده فرافكني ميكند. جمال محمد فقي، ميگويد:
"مزاج مرد اقوي، اكمل، اتم و اجمل از زن ميباشد كه يك فضيلت فطري است. مزيت فطري مرد بر زن، قوت عقل ميباشد؛ همچنان كه ميبينيد، اكثر كشفيات مال مردان است حتي خانم ماري كوري نيز شاگرد همسرش پييركوري بود".36
استدلال بر محروميت زنان از برخي مناصب اجتماعي نيز ناشي از همين رويكرد است كه، مثلاً طبق مفاد آيه 34 سوره نحل، و آيه 9 سوره انعام، هيچ زني به مقام پيامبري نرسيده است: "ما ارسلنا من قبلك الارجالا نوحي اليهم" (نحل، 43) (ما نفرستاديم پيش از تو، مگر مرداني را كه وحي ميكرديم به سوي ايشان). "ولو جعلناه ملكا لجعلناه رجلاً و للبسنا عليهم ما يلبسون" (انعام، 9) (ما اگر رسول را فرشتهاي قرار ميداديم، ناگزير او را هم به صورت مردي ميفرستاديم و هر آينه مشتبه ميكرديم، چيزي را كه بر خود و مردم مشتبه ميكنند).
علامه در الميزان ميگويد: "لجعناه رجلا" و نفرمود: "لجعلناه بشرا" براي اين بود كه بشر شامل مرد و زن هر دو ميشود؛ رجل گفت تا ـ به طوري كه بعضيها گفتهاند ـ اشاره كند به اين كه غير مرد پيغمبر نميشود"37
اين رويكرد با چالشهاي عديدهاي روبرو است. ديدگاههاي جديد مساوات طلبانه، ناقصالعقلبودن فطريزنان را به شدتنفي ميكنند و معتقدند اگر در زمانهاي گذشته زن نتوانستهاست استعداد خويش را بروز دهد،به خاطر مناسبات ظالمانه اجتماعيبوده است.
توجيهات علمي اين رويكرد نيز مورد مناقشه قرار گرفته است. منتقدين معتقدند اگر تحقيقات علمي در حل معماي زن توفيق حاصل نمايد بحثهاي ايدئولوژيك دامن ميكشد در حالي كه اين بحث هنوز در حوزه مذهب، فلسفه، علوم اجتماعي، از زمره بحثهاي جدي است و اغلب صبغه ايدئولوژيك نيز به خود ميگيرد. فلذا نظريه چهارم در برگشت دادن تشريع و ايدههاي نظري به تكوين ناكام بوده است. دكتر شريعتي مينويسد:
"مسأله زن، چه از نظر احساس چه از نظر اجتماع، همچنان در قرن ما مطرح است و چون "علم" هنوز نتوانسته است آن را حل كند، خواه ناخواه، در مرحله "عقيده" مانده است و بنابراين، همچون همه مسايلي كه هنوز علم پاسخي قاطع بدان نداده است، ناچار فلسفه، دين، سنن، پسند و يا نياز آن را تفسير و توجيه ميكند"38
خلاصه و نتيجهگيري در پاسخ به سؤالات مطروحه در ابتداي مقاله، چهار نظريه مطرح گرديد كه فهم برخي از آنها نياز به تحليل مفهوم عقل داشت از اينرو قبل از پرداختن به آن نظريات، به مفهوم عقل پرداخته شد كه عقل يك فرآيند اجتماعي است كه بذر آن در نهاد انسان كاشته شده است، ولي جامعه آن را آبياري ميكند و هر شخصي يا گروهي كه از تعامل اجتماعي محروم بماند عقلانيت در وي رشد نميكند.
به گواهي تاريخ، زنان عصر ائمه عليهمالسلام بنا به سنت ديرينِ قبل از اسلام، از شركت در مجامع عمومي و تعامل اجتماعي محروم بودند به همين سبب فرآيند عقل در آنها به كمال نرسيده بود؛ فلذا در ادبيات اسلامي سخناني درباره آنها گفته شده است كه امروزه انديشههاي مساوات طلب آنها را برنميتابد و درصدد تصحيح آن برداشتها و آراء است.
نگارنده انديشههاي موجود را تحت عنوان چهار نظريه مقولهبندي نمود كه هر كدام گوشهاي از واقعيت را نمايان ميسازد. ايده طرد روايات گرچه در مواردي كه سند احاديث ضعف دارد راهگشا است لكن علاج نهايي نيست زيرا برخي از گزارههاي قرآني نيز احاديث را تأييد ميكنند؛ فلذا به ضرس قاطع نميتوان گفت: اين جملات از علي عليهالسلام صادر نشده است.
حمل روايات به موارد خاص (قضيه خارجيه) در پاسخ به سؤال دوم مطرح گرديده كه به زعم نگارنده توفيق كلي نداشته و در همه موارد صدق نميكند، فلذا چنان احاديثي نوع زن در برابر نوع مرد را مورد هدف قرار ميدهند. داستاني كه علي عليهالسلام درباره گفتگوي زني كه خود را نماينده زنان معرفي ميكرد با رسول خدا عليهالسلام ،اين رأي را به وضوح برجسته ميسازد.
اما در پاسخ به سؤال سوم مبني بر اين كه آيا زنان كنوني نيز مشمول اين احاديث هستند يا نه؟39 بايد گفت اين يك سؤال مصداقي است. طبق تعريف، عقل يك فرآيند اجتماعي است كه با تجربه و تعامل پرورش مييابد. در هر عصري كه زنان به درجهاي از رشد عقلاني برسند كه تفاوت نوعي با مردان نداشته باشند، تخصصا از شمول احاديث خارج ميگردند. به عبارت ديگر اصلاً آنگونه روايات معطوف به چنين جامعهاي نيست. اما اين كه ميزان عقلانيت زنان فلان كشور يا فلان منطقه در چه سطحي است؟ سؤالي است كه بايد پاسخ آن را از عرف و عقل سليم جويا شد.
انديشه مساوات طلب، با رويكرد نظري سوم سريعتر به مقصد خواهد رسيد، گرچه رويكرد نظري چهارم كه به تمايز شناختي و حقوقي زن و مرد پاي ميفشارد هنوز به قوت خود باقي است و در استفاده معتقدات علمي و شواهد تاريخي دست كمي از ديگر انديشهها ندارد.
نتيجه رويكرد سوم در صورت حصول، چنين خواهد بود كه درست است احاديثي از علي عليهالسلام درباره كاستي عقل زنان صادر شده است ولي گفتار ايشان معطوف به قضيه خارجيه است يعني زنان آن روزگار مشمول اين احاديث بودند ولي در شمول اين احاديث در مورد بانوان عصر كنوني ترديد وجود دارد.
پاورقيها:
16. شهيدي، همان، ص307، نامه 31 نهجالبلاغه. ايّاك و مشاورة النّساء فانّ رايهنّ الي أفنٍ و عزمهن الي وهنٍ. و اكفف عليهنّ من ابصارهنّ بحجابك ايّاهنّ فانّ شدة الحجاب ابقي عليهنّ، و ليس خروجهنّ باشدّ من ادخالك من لايوثق به عليهن، و ان استطعت أن لا يعرفن غيرك فافعل. و لا تملّك المرأة من امرها ماجاوز نفسها فانّ المرأة ريحانةٌ و ليست بقهرمانةٍ و لا تعد بكرامتها نفسها، و لا تطمعها في ان تشفع بغيرها.
18. علامه طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد موسوي، ج2، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول 1363، ص415.
15. شهيدي، همان، ص58، خطبه هشتاد نهجالبلاغه. معاشر الناس انّ النساء نواقص الايمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول. فاما نقصان ايمانهنّ فقعودهنّ عن الصلاة و الصيام في ايام حيضهنّ. و اما نقصان حظوظهنّ فمواريثهنّ علي الانصاف من مواريث الرجال. و اما نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتين كشهادة الرّجل الواحد. فاتقو اشرار النساء. و كونوا من خيارهنّ علي حذرٍ و لا تطيعوهنّ في المعروف حتي لا يطمعن في المنكر.
11. همان، ص341، قال علي عليهالسلام : العقل غريزة تربيها التجارب.
17. كديور، جميله، زن، تهران، اطلاعات، چاپ اول، 1375، ص57.
14. ابن ابي الحديد، همان، ص312 قال علي عليهالسلام : جالس العقلاء اعداءً كانوا او اصدقاءً فان العقل يقع علي العقل.
1. كشفي، سيد جعفر، تحفة الملوك، چاپ سنگي، كتابخانه آيةاللّه نجفي مرعشي، برگ 81، تحفه 95 [طريقه سلوك با جماعت زنان]
13. ناظم زاده، همان، ص409، به نقل از كنزالفوائد، ج1، ص199: قال علي عليهالسلام : من ترك الاستماع من ذوي العقول مات عقله.
12. الف: گيدنز، آنتوني، جامعهشناسي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران، نشر ني، چاپ سوم، 1376، ص499. ب: رفيعپور، فرامرز، آناتومي جامعه، تهران، شركت سهامي انتشار، چاپ اول، 1378، ص42.
19. طبرسي، ابي علي الفضل بن الحسن، مجمع البيان، بروت، دارالمعرفت، ج9، چاپ دوم، 1406 ه··.ق، ص66.
10. ابن ابي الحديد، همان، ص297، قال علي عليهالسلام : العقل يظهر بالمعامله.
27. محمدابن عمر واقدي، مغازي [تاريخ جنگهاي پيامبر]، ترجمه محمود مهدوي، تهران، مركز نشر دانشگاهي، چاپ دوم، 1369.
21. الف: و استشهدوا شهيدين من رجالكم فان لم يكونا رجلين فرجلٌ و امرأتان ممّن ترصون من الشهداء ان تضل احداهما فتذكر احدايهما الاخري (بقره، 282) ب: علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات علمي، ج6، ص101 (باب 33، ش2)
24. اصحاب جمل به افراد شركت كننده در جنگ جمل اطلاق ميشود كه عايشه همسر رسول خدا صلياللهعليهوآله و زنان همراه او در آن جنگ نقش اساسي داشتند.
23. همان، ص16. ارضكم قريبةٌ من الماء، بعيدة من السماء، خفّت عقولكم و سفهت حلومكم فانتم غرضٌ لنابلٍ، و اكلة لآكل و فريسةٌ لضائلٍ.
25. ساروخاني، باقر، روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي، ج1، تهران، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، چاپ اول، 1372، ص184.
20. منظور تواتر اصطلاحي نيست بلكه كثرت مراد است.
28. علامه جعفري، محمد تقي، تفسير نهجالبلاغه، ج11، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، 1376، ص302. علي عليهالسلام : اياك و مشاورة النساء الامن جزّيت بكمال عقل، نقل از بحار، ج103، ص253، با مأخذ 15 متن وصيت مقايسه شود.
22. شهيدي، همان، ص15.
26. شهيدي، ترجمه نهجالبلاغه، همان، ص407.
2. شهيدي، سيد جعفر، ترجمه نهجالبلاغه، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1373، ص400، حكمت 235 علي عليهالسلام : قيل له عليهالسلام صف لنا العاقل فقال عليهالسلام هو الذي يضع الشئي مواضعه.
29. صحيح مسلم، ج4، ص190، عمر خليفه دوم ميگويد: "واللّه ان كنا في الجاهليه مانعد للنساء امرا حتي انزل اللّه تعالي فيهنّ ما انزل و قسم لهنّ ما قسم"
35. كحالة، عمر رضا، المرأة في القديم و الحديث، دمشق، موسسه رساله، (1399ه·· ـ 1979م)، ص22.
38. علي،شريعتي،هويتوحقوقزندر اسلام، تهران، انتشارات ميلاد، چاپ سوم، 1358، ص13.
34. سيد جعفر كشفي، همان، برگ 80، (تحفه 95).
32. جوادي آملي،عبداللّه،زندر آيينه جمالو جلال،قم،مركز نشر اسراء،چاپدوم،1376،ص54.
3. ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهجالبلاغه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج20، چاپ دوم، (1967م-1387ه·· )، ص289. قال علي عليهالسلام : من صفة العاقل الاّ يتحدث بما يستطاع تكذيبه فيه.
30. علامه مجلسي، همان، ج104، ص306.
36. جمال محمد فقي، الباجوري، المرأة في الفكر الاسلامي، عراق، دارالفكر، ج2، (1406ه·· ـ 1986 م)، ص46.
37. الميزان، همان، ج7، ص35.
31. "قصاري القول ان الفروق الجسمانيه و النفسيه و العقليه، لا تصدق علي كل رجل و كل امرأة، بل هي نتيجه احتماليه و تقريبية، يكثر شذوذها، كما يكثر شذوذ اكثر القواعد الاحتماليه" كحاله، عمر رضا، المرأة في القديم و الحديث، دمشق، موسسه رساله (1399ه·· ، 1979م)، ص22.
39. علامه جعفري، محمد تقي، ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، ج11، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، 1361، صص302-284.
33. آذري قمي، احمد، سيماي زن در نظام اسلامي، قم، بخش تحقيقات دفتر آذري قمي، چاپ اول 1373، ص32.
4. كودن.
5. ابن ابي الحديد، همان، قال علي عليهالسلام : العاقل اذا تكلم بكلمةٍ أتبعها حكمةً و مثلاً، و الأحمقُ اذا تكلم بكلمةٍ أتبعها حلفا.
6. ناظم زاده قمي، سيد اصغر، جلوههاي حكمت، قم، الهادي، چاپ اول، 1373، ص410، قيل فمن العاقل قال علي عليهالسلام : من رفض الباطل.
7. ابن ابي الحديد، همان، ص331.
8. شهيدي، همان، ص380، قال علي عليهالسلام : لاعقل كالتدبير.
9. ناظم زاده، همان.
ايشان ضمن تقسيم عقل به 1. عقل نظري 2. عقل عملي، معتقدند: زنان به لحاظ عقل عملي از مردان كاستي ندارند، كاستي ايشان در عقل نظري است، ايشان در ص298 نتيجه ميگيرند: "بنابراين آنچه كه صنف مرد به او ميبالد و مغرور ميشود، في نفسه داراي ارزش نيست، و اعتباري بيش از شكل دادن به واحدها و قضايايي كه آنها را صحيح تلقي كرده است، ندارد.،...،
اگر صنف زنان با توجه به گسترش عقل نظري محض مردان، احساس حقارتي در خود نمايند، عامل شكست روحي خود را به دست خود فراهم ميآورند. اگر صنف زنان از عوامل تعليم و تربيتي كامل برخوردار شوند، به جهت داشتن نقش اساسي در خلقت و چشيدن طعم واقعي حيات و برخوردار بودن از احساسات عالي يا امكان تصعيد احساسات خام به احساسات عالي كه در صنف زنان قويتر است، ميتوان ادعا كرد كه زمينه رشد شخصيت انساني در زنها كمتر از اين زمينه در صنف مردان نميباشد."
علامه: فعاليت عقلاني عبارت است از درست انديشيدن در انتخاب وسايل براي وصول به هدفهاي مطلوب،...، عقل با اين تعريف در همه انسانهايي كه از نظر ساختمان مغزي صحيح و سالمند، چه مرد و چه زن و چه سياه و سفيد، وجود دارد، اختلافي كه ميان مردم در اين فعاليت عقلاني ديده ميشود، مربوط به كيفيت و كميت آشنايي با مردم با واحدها و قضاياي استخدام شده در راه هدفها و اختلاف نظر آنان در هدفگيريها و آشنايي با قوانين و اصول تثبيت شده و قالبگيريهاي محيطي و اجتماعي ميباشد.