آفتابنیوز : اعلام سال 1379 از سوى مقام معظم رهبرى به عنوان سال امام على(ع)، فرصتى بود تا در سيره قولى و عملى اميرالمؤمنين علىبنابىطالب تأمل و مداقه بيشترى به منظور عمل بدان صورت گيرد، اما آنچه در مقام سخن گفته شد کمتر به مرحله عمل نزديک شد. ماه مبارک رمضان فرصت هر سالهاي است براي تأمل در سيره آن امام بزرگ به منظور درس گرفتن از آن براي عمل. بر اين اساس اين مطلب پرسش مهمي به نظر ميرسد که: «آموزهها، پيامها و درسهاى سياسى امام على(ع) براى نسل امروز چيست؟».
در اينجا به اختصار برخى از درسهايى را كه از سيره سياسى آن حضرت مىتوانيم بگيريم ذکر ميکنم:
1ـ دين و حكومت: امام على(ع) علاوه بر ضرورت حكومت بر دينى بودن آن نيز تأكيد و پافشارى كرده است.در يك حكومت دينى است كه «شرط انصاف» در قانونگذارى رعايت مىشود، زيرا قانونگذار اصلى خداوند حكيم است. زمانى كه حكومت، مردم و حاكمان مطيع دين و فرمانهاى خداوند باشند، نظام صالح مستقر خواهد شد. در سايه نظام صالح، فضايل ترويج و رذايل متروك مىشود. كمك به گمراهان، رسيدگى به ناتوانان، يارى به بىپناهان، مبارزه با اسراف، برقرارى امنيت، كوبيده شدن باطل، نشر حق، امر به معروف و نهى از منكر، بر پاداشتن نماز و روزه و حج و تولى و تبرى، تربيتهاى قرآنى و نفى ظلم و ستم و...از ثمرات ديگر استقرار نظام صالح است.
امام على(ع) در نقد حكومت امويان به پيامدهاى نادرست عملكرد آنان اشاره كرده، مىفرمايد:
به خدا كه بر سركار بمانند تا حرامى از خداى را نگذارند، جز آن كه آن را حلال شمارند، و پيمانى استوار نماند، جز آن كه آن را بگسلانند، و خانهاى در دهستان و خيمهاى در بيابان نبود، جز آن كه ستم آنان بدان رسد و ويرانش گرداند، و بدرفتارىشان مردم آن جا را بگريزاند (نهجالبلاغه، خطبه 98).
بنابر اين حكومت دينى موظف است حدود احكام الهى را پاس بدارد و به عمران و آبادانى و تامين خواستهها و رضايت مردم اهتمام ورزد.
2ـ صداقت و سياست: يكى از درسهاى بزرگ در سيره سياسى امام على، صداقت آن حضرت در عرصههاى مختلف، از جمله سياست است.از نظر ايشان هدف وسيله را توجيه نمىكند؛ انسان مسلمان براى هيچ هدفى، هر چند بسيار مهم، نمىتواند از صراط مستقيم منحرف شود.صداقت آن حضرت در حدى بود كه برخى از اطرافيان ايشان نيز لب به اعتراض گشودند و در مقايسهاى معاويه را سياستمدارتر خواندند؛ اين جا بود كه حضرت فرمود:
به خدا سوگند، معاويه زيركتر از من نيست، ليكن شيوه او، پيمان شكنى و گنهكارى است. اگر پيمان شكنى ناخوشايند نمىنمود، زيركتر از من كسى نبود؛ اما هر پيمان شكنى به گناه برانگيزاند، و هر چه به گناه برانگيزاند، دل را تاريك گرداند (نهجالبلاغه، خطبه 200).
از همين روست كه حضرت در موارد متعدد اعلام مىكند كه حكومت پيش من هيچ ارزشى ندارد مگر اين كه در پرتو آن بتوانم به تكاليف الهى خود عمل كنم. حكومت و سياست در نظر امام على ابزارى است براى خدمتبه خلق خدا و احقاق حق مظلومان.
3ـ دنيا و آخرت: امام على(ع) با آن كه به حكومت دستيافت، اما بدان و به دنيا دل نبست، و با آن كه امام بود و معصوم، اما ترك دنيا نكرد و گوشه عزلت نگزيد، بلكه اهل جهاد و سياست و عبادت و ديانت و تلاش و كار بود.خلاصه اين كه ميان دنيا و آخرت جمع كرده و دنيا را مزرعه آخرت مىديد:
مردم در كار دنيا دو گونهاند:
آن كه براى دنيا كار كرد و دنيا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندهاش از درويشى ترسان است و خود از دنيا برخويشتن درامان.پس زندگانى خود را در سود ديگرى در بازد، و آن كه در دنيا براى پس از دنيا كار كند، پس بى آن كه كار كند بهره وى از دنيا به سوى او تازد، و هر دو نصيب را فراهم كرده و هر دو جهان را به دست آورده، چنين كسى را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست (نهجالبلاغه، حكمت، 269).
روايت است كه رسول اكرم(ص) به على(ع) فرمود:
اسلام دينى است با متانت...در عمل مانند كسى عمل كن كه اميد دارد به پيرى برسد و آن گاه بميرد، و در احتياط مانند كسى باش كه بيم آن دارد فردا بميرد (بحار الانوار، ج15، باب 29).
از امام حسن(ع) نيز نقل شده كه فرمود:
براى دنيايت چنان باش كه گويى جاويدان خواهى ماند و براى آخرتت چنان باش كه گويى فردا مىميرى (وسائل الشيعه، ج2، باب 82).
از ويژگىهاى امام على(ع) جمع ميان عناصرى است كه بسيارى از انسانها مىپندارند بينشان تضاد است و نمىتوان ميان آنها جمع كرد: جمع ميان اخلاق و قدرت، ديانت و سياست، عدالت و آزادى، كار و عبادت و....
4ـ عدالت و مصلحت: مفهوم كليدى در سياست علوى «عدالت» است. امام على در پاسخ شخصى كه از آن حضرت پرسيد: آيا عدالت شريفتر است يا بخشندگى؟ فرمود: عدل بالاتر است، زيرا عدل جريان امور را در مسير طبيعى خود قرار مىدهد، در حالى كه «جود» و بخشش امور را از مجراى طبيعى خود خارج مىسازد.عدالت قانونى است عام و مدير و مدبرى است كلى و شامل كه همه اجتماع را در برمىگيرد و بزرگراهى است كه همه بايد از آن بروند؛ اما جود و بخشش يك حالت استثنايى است (نهجالبلاغه، حكمت 437).
آن حضرت هنگامى كه مردم هجوم آوردند تا ايشان حكومت را بپذيرد، مهمترين دليل پذيرش خلافت را اجراى عدالت اعلام كرد:
اگر آن اجتماع عظيم نبود و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من نبود و اگر پيمان خدا از دانشمندان نبود كه در مقابل پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمكش ساكت ننشينند و دست روى دست نگذارند، همانا افسار خلافت را روى شانهاش مىانداختم و مانند روز اول كنار مىنشستم (نهجالبلاغه، خطبه3).
وقتى دوستان خيرانديش به حضور آن حضرت آمدند و تقاضا كردند كه براى مصلحت مهمتر، انعطافى در سياست خود پديد آورد و موضوع مساوات و برابرى را مسكوت بگذارد، فرمود:
شما از من مىخواهيد كه پيروزى را به قيمت تبعيض و ستمگرى به دست آورم؟ از من مىخواهيد كه عدالت را به پاى سياست و سيادت قربانى كنم؟ خير، سوگند به ذات خدا كه تا دنيا دنياست چنين كارى نخواهم كرد و به گرد چنين كارى نخواهم گشت، من و تبعيض؟! من و پايمال كردن عدالت؟! اگر همه اين اموال عمومى كه در اختيار من است، مال شخص خودم و محصول دسترنجخودم بود و مىخواستم ميان مردم تقسيم كنم، هرگز تبعيض روا نمىداشتم تا چه رسد كه مال مال خداست و من امانتدار خدايم (نهجالبلاغه، خطبه 126).
حضرت على(ع) از حاكمانى است كه تأكيد و اصرار فراوان بر عايتحقوق مردم و پيش از آن، آگاه كردن مردم به حقوق خود در مقابل حكومت دارد؛ در اينباره چنين مىفرمايد:
خداوند براى من به موجب اين كه ولى امر و حكمران شما هستم حقى بر شما قرار داده است و براى شما نيز بر من همان اندازه حق است كه ازمن بر شما. همانا حق براى گفتن، وسيعترين ميدانها و براى عمل كردن و انصاف دادن، تنگترين ميدانهاست.حق به سود كسى جريان نمىيابد مگر آن كه به زيان او نيز جارى مىگردد، و برزيان كسى جارى نمىشود مگر اين كه به سود او نيز جارى مىگردد (نهجالبلاغه، خطبه 214).
5 ـ قدرت و پارسايى: در نگاه امام على(ع)، قدرت الهى فوق تمام قدرتهاست و هر صاحب قدرتى بايد خداوند را امير خود بداند.معناى تقوا و پارسايى در عرصه سياست نيز همين است كه سياستمداران خدا را ناظر بر اعمال و كردار خود بدانند.حسن ختام اين سرآغاز را توصيه آن حضرت به پارسايى و تقوا قرار مىدهيم كه فرمود:
سفارش مىكنم شما را به ترس از خدايى كه آفرينشتان را آغاز فرمود، و باز گشتنتان بدو خواهد بود.روايى حاجتشما از اوست، و نهايت رغبتتان به درگاه اوست.مقصد راه شما به پيشگاه او منتهى شود، و پناهگاهتان سايه رحمت او بود.داروى درددلهاتان ترس از خداست، و ترس از خدا موجب بينايى درونهاى كور شماست، و درمان بيمارى كالبدهاتان و زداينده فساد سينههاتان...پس فرمانبردارى خدا را پوشش جان كنيد...و بر سر همه كارهاتان اميرش نماييد (نهجالبلاغه، خطبه 198).
تقوا، عدالت، آخرت محورى، صداقت و حكومت دينى از مهمترين پيامها و درسهاى امام علىعليه السلام براى نسل امروز است.
به اميد آنكه با آگاهى از آموزههاى امام على(ع) و عمل به آن، روز به روز در مسير توسعه و تعالى گام برداريم و به نظام صالح و مطلوب علوى نزديكتر شويم.