*آقای میرکاظمی(وزیر اسبق نفت) میگفتند نرخ سوآپ پایین است. استدلالشان این بود که قیمت سوآپ باید به 5 تا 6 دلار در هر بشکه برسد. اما توجه نداشتند که هزینه سوآپ در رقابت با کشورهای دیگر منطقه تعیین میشود.
*اولویت شرکت ملی نفت، جذب نفت خام مازاد تولید شده در کشورهای حوزه CIS بود. چراکه اولا برای راهاندازی طرح انتقال نفت کشورهای شمال ایران، خطوط لوله و تاسیسات نکا ساخته شده و از سالها پیش برای آن، سرمایهگذاری کلانی شده بود. ثانیا جذب مازاد تولید نفت کشورهای شمالی، به دلیل اجرای استراتژیهای کلان تعریف شده در کشور بود. به همین دلیل در پالایشگاههای نفت تهران و تبریز هم سرمایه گذاری شده بود تا بتواند نفت این کشورها را مصرف کند. با دستور آقای میرکاظمی، عملا این سرمایهگذاریهای کلان، معطل ماند و امکانی که میتوانست در این شرایط سخت به ایران کمک کند از دست رفت.
*به نظرم اطلاعات جهتدار به ایشان داده بودند تا طرح سوآپ را متوقف کند. نظیر اینکه طرح سوآپ سهم تولید نفت ایران را کم کرده است. در صورتیکه سوآپ هیچ ارتباطی به سهمیه تولید نفت ایران در اوپک نداشت. ضمن اینکه در شرایط قیمتهای بالای نفت، هیچ کشوری روی سهمیههای اوپک نمیایستد.
* آقای میرکاظمی معتقد بود در طرح سوآپ «بخور بخور» شده است.این هم برای ما جای سوال بود. احساس ما این بود که گروههایی اطلاعات جهتدار و نادرست در اختیار آقای میرکاظمی میگذاشتند. شاید آنان که در منطقه آذربایجان، در انتقال نفت و فرآورده دست داشتند این اطلاعات جهتدار را میدادند. نمیدانم. آقای میرکاظمی هم با دو، سه مورد اطلاعات ناکافی به تصمیم رسید و به بهانههای مختلف، کل استراتژی کشور را در بخش سوآپ بههم ریخت.
*موضوع توقف سوآپ خیلی برای شرکت ملی نفت ایران بیآبرویی به بار آورد. چراکه وجاهت ایران در قراردادهای بینالمللی نفتیاش برای اولین بار بههم ریخت. یادم هست در زمان صدور دستور توقف سوآپ، مدیر وقت حقوقی شرکت ملی نفت، آقای زینالدین، تاکید داشت که قبل از صدور چنین دستوری، این مساله بهطور کامل به لحاظ حقوقی مورد بررسی قرار گیرد، اما نهتنها به آن توجه نشد که آقای زینالدین هم تغییر کرد.
*کسانی که باعث چنین ضرری به کشور شدهاند، باید جواب پس بدهند. استهلاک تاسیسات و خطوط لوله سوآپ و هزینههایی که در پالایشگاههای تهران و تبریز انجام شده بود تا بتواند نفت کشورهای شمالی ایران را مصرف کند کم نیست. ضمن اینکه داشتن سوآپ در شرایط تحریم، میتوانست خیلی به ایران کمک کند.
*فروش نفت به آقای زنجانی، ارتباطی با مصوبات هیات مدیره شرکت ملی نفت نداشت. ما بعدا شنیدیم که به ایشان نفت فروخته شده است. هیات مدیره شرکت ملی نفت، تنها مقررات فروش نفت را اصلاح کرده بود.تعدیل مقررات فروش نفت، برای خود ما هم تعجبآور بود. پیش از این، امور بینالملل شرکت ملی نفت، تنها به شرکتهایی نفت میفروخت که حائز یکسری ویژگیها بودند؛ ازجمله اینکه پالایشگاه داشته باشند و سالها در بازار نفت معامله کرده باشند. یکسری مقررات مالی هم برای فروش نفت داشتند. نظیر اینکه شماره حسابهای بانکی معتبر داشته باشند. اما با توجه به شرایط سخت تحریمها، هیات مدیره شرکت ملی نفت، شرط پالایشگاه داشتن را از شروط مشتریان نفت ایران برداشت.
* در هیات مدیره شرکت ملی نفت، چیزی به نام فروش نفت به آقای بابک زنجانی نداشتیم. مجموعههایی مانند آستان قدس رضوی، بانک صادرات و برخی نهادها با توجه به شرایط تحریم، مجوزهایی برای صادرات نفت گرفتند. برخی خریداران نفت از کشورهای دیگر هم نظیر روسیه چین و کشورهای CIS برای خرید نفت ایران، اعلام آمادگی کردند. این شرکتها هم به امور بینالملل شرکت ملی نفت معرفی میشدند.
*وقتی
شرط داشتن پالایشگاه از مشتریان نفت ایران برداشته شد، آمدند گفتند که
اینها میتوانند نفت بفروشند. یک مقداری هم به شکل فرمایشی بود.