آفتابنیوز : آفتاب: عبدالرضا کنی - غلامعلی حداد عادل چهره شناخته شده ای در عرصه عمومی است مردی که هم فلسفه خوانده هم دستی در شعر و شاعری دارد و واژگان را به سبک و سیاق خود می آراید و هم سیاستمدار است. شاید جمع این اضداد چندان ممکن و میسر نباشد اما حداد گویی توانسته است به شیوه خود اینان را درهم آمیزد.
استاد فلسفه آموخته دانشگاه تهران البته آنگونه که در درس و بحث، قلم می تراواند و مسئله طرح می کند و به جدل علمی می پردازد تا بدان میزان در عرصه سیاست موفق و منصور نبوده است. او که پس ازیکدوره ریاست مجلس هیچ گاه نتوانست این پیروزی را تکرار کرده و به سراشیبی افول رهنمون شد. حال وی به همان میزان که در مجلس کم فروغ است و تنها بیشتر یک ناظر آرام و بی صداست در بیرون از مجلس و با حضور در همایش های مختلف فعال و پرتحرک است و گاه سخنانی بر زبان می آورد که سویه های تندروانه دارد و بی شک لااقل با نمایه های یک شاعر فیلسوف همخوان نیست.
امروز نیز حداد عادل با حضور در همایش صلح عادلانه در نظام جهانی در متن و در حاشیه این جلسه سخنانی بر زبان راند که با وجه تسمیه اجلاسی که در آن حضور یافته بود چندان همخوان به نظر نمی رسد. او علی الظاهر قرار بود راجع به صلح سخن بگوید و از نظرگاه خود نیز بر همین رویه سخن گفت اما بیشتر از آنکه سخنان وی بر مدار همپوشانی سیر کند بیشتر سویه های انشقاق طلبانه در آن موج می زد.
حداد عادل در حاشیه اجلاس و در گفتگو با خبرنگاران با خط و نشان کشی برای هیئت امنای دانشگاه آزاد که رئیس پیشین را در روندی کاملا قانونمدارانه و دموکراتیک از کار بر کنار کرده و فرد دیگری را جانشین کرده اند؛ گفته است: «این اقدام شتابزده که در کام طراحان آن شیرین است، در آینده برای آنان تلخ و پشیمانکننده خواهد بود.» وی درادامه پا را هم از این فراتر گذاشته و تاکید کرد: من شک ندارم خیلی ها برای تصرف بهارستان و مجلس آینده برنامه دارند.
حال جای چند سئوال از جناب حداد باقی است؛ آیا اعضای هیئت امنای دانشگاه آزاد کاری خلاف قانون و بر خلاف عرف به انجام رسانده اند که با این لحن تهدید گونه با آنان سخن گفته می شود؟ آیا جناب حداد معترض آمدن دانشجو به دانشگاه آزاد با آن سبک و سیاق التهاب آفرین شد؟ حال چگونه است در زمانه ای که همه چه در بعد داخلی و خارجی از تعادل و اعتدال سخن می گویند و حرکت در مسیر آرامش بخشی در همه سطوح پی گرفته می شود بجای تمکین به روندی کاملا قانونی با این سخنان التهاب آفرینی می شود؟ آیا این سبک سخن گفتن تهدید آمیز با روند عمومی کشور همخوان است؟ آیا سیاسی کاری و جدل های بی مورد نمی خواهد پایانی داشته باشد.
از سوی دیگر حداد عادل در سخنان خود پیرامون مقوله صلح با نگرشی بدبیانه و ناهمپوشان مدار می گوید: نباید این تصور را داشت که دنیای غرب تحول پیدا کرده و استعمارگری آن مربوط به قرون گذشته بوده است، یادآور شد: آنها توبهای نکردهاند که به فکر صلح و دوستی افتاده باشند چه اتفاقی افتاده که تصور کنیم آنها تغییر کردهاند. در واقع هیچ اتفاقی نیفتاده و غرب همان غرب است.
حال باید پرسید که این حرکت بر مدار تفکری که هیچ تغییر و تجدید نگرشی در آن قابل رسوخ نیست آیا می تواند جوابگوی حال و آینده ما باشد؟ باید از ایشان پرسید که متغییرهای پرشماری که در طول قرون اخیر دچار تغییر و تحول شده اند و اقتضای سیاست ورزی را دیگرگونه کرده اند در این نگرش کجا جای می گیرد؟آیا استثمار کهن در دنیای فعلی با تغییر ابزارها و رونمایه ها به پیش می رود؟ شاید بهترین پاسخ این باشد که دیگر کشورها نیازی به استثمار گری ندارند چرا که تسلط بر کشورها بواسطه جذب و جلب منافع و امکانات آنان در راستای منافع ملی ابرقدرت ها صورت می پذیرفت و حال آنکه اکنون با برقراری ارتباط و بالابری سطح تعاملات می توان این ظرفیت ها را محقق کرد و نیازی نیست که روابط یکطرفه و توام با اتوریته قرون ماضی باشد. دنیا نیز دیگر پذیرنده این سبک و سیاق عملکردی نیست و غربی ها نیز می دانند که از این راه به جایی نخواهند رسید همانگونه که ملت ایران هم در طول سی و پنج سال اخیرثابت کرده اند حل مسامحه با زیاده خواهی و سخن گفتن از موضع بالا نیستند و همین است که دنیای غرب اکنون با صوت و لحن متفاوت با ایران سخن می گوید.
تاریخ چند ساله ایران مملو از اجحاف هایی است که به شکل مستقیم و غیر مستقیم کشورهای غربی علیه ایران به کار برده اند اما می توان با گذار از آن رویداهای تاریخی با نگاه به آینده و با توجه به سیر تحولات از بدبینی مفرط دست کشید. نکته کلیدی در این میانه آنست که این مفهوم درک و فهم شود که همه کشورها منجمله غرب به دنبال تامین کنندگی منافع ملی خودشان هستند و اگر ما هم بتوانیم با سیاست ورزی خردمندانه در هر سطحی از مراودات و مذاکرات این نکته را در نظر گرفته و برای منافع ملی خود اهتمام ورزیم می توانیم با سخت ترین مخالفین و دشمنان خود نیز به مذاکره نشسته و برای منافع ملی مان ارزش افزوده رقم بزنیم . نمونه آنکه روزگاری میلیون ها ویتنامی زیر بمباران ها و جنگ مستقیم و ناعادلانه آمریکا قرار داشتند و اکنون منطبق بر منافع ملی کشورشان بدون هیچ ابایی به مذاکره با آمریکا و روابط با آن دست می یازند بدون اینکه آن روزها را فراموش کنند اما می دانند اکنون منافع کشورشان ایجاب می کند که از موقعیت دیپلماتیک موجود بهره بگیرند.
به گزارش خرداد،شاید رئیس جمهور کشورمان بهترین سخن را در این خصوص گفت آنگاهی که در جواب به خبرنگار آمریکایی پیرامون موضوع هولوکاست از وی سئوال شد و او با تمام ظرافت دیپلماتیک پاسخ داد من سیاستمدارم نه تاریخ دان. یعنی آنکه به اکنون و پیش رو می می نگرم و برایم استفاده ازظرفیت های پیش رو در راستای منافع ملی کشورم مهم است و نه هیچ چیز دیگر. شاید جناب حداد و دیگر دوستان نیز باید به این مهم فکر کنند و دیگرگونه به جهان بنگرند.