کد خبر: ۲۱۱۹۸۰
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۴

اسرار جنایت خانوادگی در کف خانه اجاره‌ای مدفون بود

دو دختر که با همدستی مادرشان، پدر خود را سر به نیست کرده بودند دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. پیشتر این دو خواهر و مادرشان به قصاص محکوم شده بودند اما رای به خاطر ایراد قضایی، تایید نشده بود.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در یکی از روزهای گرم تیر ۱۳۸۸ شهروندی جوان با کلانتری ۱۵ شهرک «علوی» چهارباغ شهرستان «ساوجبلاغ» تماس گرفت و گفت جنازه‌ای در خانه‌اش مدفون است. همان موقع ماموران به ساختمان مورد نظر رفتند و پیگیر ماجرا شدند.

صاحبخانه اظهار داشت: ساختمانم را یک‌ساله به مرد ۴۳ ساله‌ای به نام «حسین» اجاره داده بودم و دو ماه پیش قراردادمان تمام شد. خودم در خانه‌ام ساکن شده بودم که ناگهان در یکی از اتاق‌ها، پایم به زمین فرو رفت. پس از درآوردن موزاییک‌ها، ناباورانه با جنازه مستاجر سابقم روبه‌رو شدم.

ماموران با دیدن بقایای پیکر «حسین» مساله را با کشیک وقت دادسرا در میان گذاشتند و رازگشایی معما در دستور کار پلیس آگاهی «ساوجبلاغ» قرار گرفت. زن ۳۴ ساله «حسین» به نام «طاهره- ن» هنگام تخلیه ساختمان به صاحبخانه گفته بود شوهرش قهر و آنان را ترک کرده است. بر همین اساس، فرضیه همسرکشی قوت گرفت و «طاهره» در کوتاه‌ترین زمان ممکن دستگیر شد. این زن در بازجویی مقدماتی گفت: ۱۷ سال پیش با «حسین» ازدواج کردم و دو دختر و یک پسر دارم. در زندگی ما همیشه مردسالاری، حاکم بود و احساس اسیر بودن و کمبود محبت می‌کردم. به همین دلیل تصمیم گرفتم شوهرم را از سر راهم بردارم.

وی افزود: برای اجرای نقشه‌ام با مردی به نام «ماشاءالله» که با او در ارتباط بودم تماس گرفتم. بعد در چند مرحله، داخل غذای شوهرم سم ریختم. سم اما تقلبی بود و تاثیر زیادی نداشت. «حسین» که معتاد بود فقط برای مدت کوتاهی مسموم شد.

«طاهره» اضافه کرد: اواسط اسفند ۱۳۸۷ «حسین» به‌خاطر مصرف موادمخدر به خواب عمیق رفته بود که «ماشاءالله» وارد خانه ما شد و به کمک او و همدستی دو دخترم، نقشه‌مان را اجرا کردیم.
زن جوان ادامه داد: فرزندانم همیشه از پدرشان بی‌مهری می‌دیدند و دیگر نمی‌توانستند وجودش را تحمل کنند. ما با یک روسری، در نیمه‌شب جان «حسین» را گرفتیم. بلافاصله پس از قتل، با تیشه و قندشکن، گودالی در کف اتاق خواب کندیم و جنازه را همانجا دفن کردیم. سپس نقل مکان
کردیم اما خیلی زود رسوا شدیم.

به دنبال اعتراف‌های تکان‌دهنده «طاهره» همدستانش نیز بازداشت شدند و مشارکت در جنایت خانوادگی را گردن گرفتند. به این ترتیب صحنه جرم بازسازی شد و کیفرخواست روی میز شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در نخستین نشست رسیدگی به این ماجرا که هفتم مهر ۱۳۸۹ به ریاست قاضی «معتمدی» تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان، کیفرخواست را خواند و برای عاملان جنایت تقاضای تعیین کیفر کرد.

سپس «طاهره» به‌عنوان مجرم ردیف نخست، روبه‌روی هیات قضایی ایستاد و گفت: به‌خاطر کینه‌ای که از «حسین» به دل داشتم نقشه قتلش را کشیدم. آن روز، دو دخترم دست و پای پدرشان را نگه داشتند تا من روسری را دور گردن او بپیچم. «ماشاءالله» اما در صحنه جنایت حضور نداشت. باور کنید این مرد بی‌گناه است.

نوبت دفاع به دو خواهر به نام‌های «سمیه» و «سمیرا» که رسید مشارکت در کشتن پدرشان را پذیرفتند و آنان هم ادعا کردند «ماشاءالله» نقشی در جنایت خانوادگی نداشت.
همچنین «ماشاءالله» اظهار داشت: قبول دارم که با «طاهره» در ارتباط بودم اما زمان قتل در خانه این زن نبودم.

در پایان آن نشست، هیات قضایی با توجه به مدرک‌های موجود «طاهره» و دو دخترش را به قصاص نفس (اعدام با طناب دار) محکوم کرد. «ماشاءالله» نیز به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد. رای اما به خاطر ایراد قضایی در شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور نقض و پرونده به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران برگردانده شد. در دومین نشست رسیدگی به این ماجرا که بیستم دی پارسال به ریاست قاضی «اصغر عبداللهی» و در غیاب «طاهره» تشکیل شد «سمیرا»، «سمیه» و «ماشاءالله» پشت درهای بسته از خود دفاع کردند. سپس هیات قضایی با صدور حکم بازداشت «ماشاءالله» ادامه رسیدگی به پرونده را به روزهای آینده موکول کرد. در سومین نشست رسیدگی به این ماجرا که سیزدهم شهریور ۱۳۹۲ به ریاست قاضی «اصغر عبداللهی» تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران، کیفرخواست را خواند. نوبت دفاع به «طاهره» که رسید همان حرف‌های گذشته را تکرار کرد. سمیرای ۲۰ ساله نیز اظهار داشت: پدرم مرد بداخلاقی بود. او می‌خواست مرا مجبور به ازدواج با مردی کند که هیچ علاقه‌ای به او نداشتم. به همین خاطر یک بار دست به خودکشی زدم. به‌خاطر کینه‌ای که از پدرم داشتم پیشنهاد کشتن او را پذیرفتم. آن شب، مادرم شال را دور گردن پدرم انداخت و من و «سمیه» کمکش کردیم. من اما از دیدن آن صحنه وحشت کردم و دستم شل شد همان لحظه روی زمین افتادم و مادر و خواهرم کار را تمام کردند. آن موقع برادر چهار ساله‌ام در اتاق خواب بود.

همچنین «سمیه» ۱۷ ساله گفت: من فقط ۱۲ سال داشتم که تحت‌تاثیر حرف‌های مادرم دست به قتل زدم. هنگام جان دادن پدرم، حال «سمیرا» بد شد اما من و مادرم تا صبح با تیشه و قندشکن، گودالی در کف اتاق خواب کندیم و جنازه را همانجا دفن کردیم. «ماشاءالله» در این ماجرا دستی نداشت.

در تازه‌ترین نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «عبداللهی» تشکیل شد «ماشاءالله» خود را بی‌گناه خواند: «طاهره» گفته بود بیوه است و سه فرزند دارد. از سر دلسوزی به خانه این زن، رفت و آمد داشتم و به وی کمک مالی می‌کردم. من از ماجرای قتل بی‌خبر بودم.

قاضی: چرا بعد از مرگ شوهر «طاهره» این زن را به‌طور موقت عقد کردی؟

ماشاءالله : «طاهره» بر عقد موقت اصرار داشت.

«سمیرا» با شنیدن این جمله، از روی صندلی برخاست و «ماشاءالله» را دروغگو خواند: این مرد از نقشه قتل باخبر بود. «ماشاءالله» بلافاصله بعد از مرگ پدرم به خانه‌مان آمد و با همدستی مادرم جنازه را کف خانه دفن کرد.

«سمیه» اما ادعای خواهرش را رد کرد: نمی‌دانم چرا «سمیرا» سعی می‌کند «ماشاءالله» را به دردسر بیندازد. این مرد در قتل پدرم دستی نداشت.

به گزارش فرهیختگان،در پایان این نشست که بدون حضور «طاهره» تشکیل شده بود هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین