آفتابنیوز : آفتاب:
به گزارش ایران، دختر جوان به ملاقات پدر زندانياش رفته بود كه در دام چربزبانيهاي يك زن افتاد.
خيلي نگذشته بود كه اين دختر با وجود نفرت از زندان، خود نيز پشت ميلههاي آهنين گرفتار شد.
03 خردادماه سال جاري يكي از فروشندگان طلافروشي در كريمخان به كلانتري 501 سنايي رفت و از سرقت طلايي دختر جواني پرده برداشت.
مرد
جواهرفروش گفت: چندي پيش دختر جواني به مغازهام آمد و چند سكه طلا و
سرويس خرید و با يك كارت عابربانك پولها را به حسابم واريز كرد. من كه
گمان نميكردم كارت متعلق به وي نيست پول را دريافت كردم اما پس از مدتي
پليس به طلافروشي آمد و من كه از همهجا بيخبر بودم شوكه شدم تا اينكه
بعد از چند روز همان دختر را در يكي ديگر از طلافروشيها ديدم.
با
ادعاهاي اين مرد، پرونده در دادسراي جرایم رايانهاي مطرح شد و مأموران
براي شناسايي و دستگيري دختر مرموز وارد عمل شدند و الناز 12 ساله را كه در
حال فريب طلافروش ديگري بود غافلگير كردند.
وي كه تصور نميكرد از سوي پليس شناسايي شود با احساس سردي دستبند شوكه شد و سعي كرد خود را بيگناه جلوه دهد.
سرنوشت دختر يك زندانيالناز
روبهروي قاضي دادسراي ناحيه 13 تهران ويژه رسيدگي به جرایم رايانهاي
قرار گرفت و در حالي كه بغض راه گلويش را بسته بود پرده از سرنوشت تلخ خود
برداشت و با خجالت سر به زير انداخت و گفت: 7 سال پيش پدرم محكوم به زندان
شد، از آن روز به بعد روز خوشي نديدم، زندگيام سياه و جهنمي شده بود با
سختي روزم را به شب ميرساندم تا اينكه مدتي پيش وقتي براي ملاقات پدرم به
زندان رفتم ، آنجا با زني به نام زهره آشنا شدم، وي كه خود را دلسوز نشان
ميداد به سمتم آمد و طرح دوستي ريخت، زن مهرباني به نظر ميرسيد، وقتي
پــاي درد دلهايم نشست و از مشكلات ماليام باخبر شد به من پيشنهاد كار
دادم. من كه از همهجا بيخبر بودم و از نقابي كه بر چهره زده بود آگاه
نبودم احساس كردم فرشته نجاتم را يافتهام و به همين دليل به حرفهايش گوش
دادم ناخواسته عضو اين باند كلاهبرداري رايانهاي شدم.
قرارگاه تبهكارانالناز
در بازجوييها گفت: زهره در تهرانپارس با من قرار گذاشت تا كارمان را شروع
كنيم، وي دو گوشي تلفن همراه، دو سيمكارت و تعدادي كارت عابربانك و يك
كارت ملي جعلي برايم آورد كه البته برخي از كارتها سوخته بود.
وي
گفت هنگام جابهجايي مواد از زندان با من تماس ميگيرند و بايد شماره كارت
به آنها بدهم تا برايم پول واريز كنند و سپس به طلافروشيها بروم و با
پولهايي كه به حسابم واريز شده سكه و طلا بخرم و سهم خودم را نيز بردارم
كه البته از همه كارهايي كه انجام دادم سرانجام يك سرويس طلا به ارزش 2
ميليون و 006 هزار تومان نصيب من شد.
هنگامي كه طلاها را ميخريدم آنها را از طريق آژانس برای يك زن كه مشخصاتش را به من داده بودند، ارسال ميكردم.
الناز
كه از كردهاش بسيار پشيمان بود، گفت: آنها از سن كم و شرايط من
سوءاستفاده كردند، من از همهجا بيخبر بودم اگر غير از اين بود چطور
دوباره به محل قبلي براي خريد سكه ميرفتم؟ من گمان ميكردم از اين طريق
مشكلاتم به پايان ميرسد ولي اكنون عاقبت پدرم را پيدا كردم و راهي زندان
شدم. اي كاش بهدرستي با مشكلاتم كنار ميآمدم.
با اعترافات دختر جوان پرونده براي رسيدگي در اختيار اداره 41 پليس آگاهي قرار گرفت.
بدين
ترتيب پليس براي دستگيري ديگر همدستان اين باند كلاهبرداري رايانهاي
بررسي و تجسسهايشان را آغاز و در اين ميان يك خودروي 602 را توقيف كردند.
صاحب خودرو هنگامي كه روبهروي مأموران قرار گرفت، گفت: روز 62 مردادماه
سالجاري الناز خودرويم را به امانت گرفت و رفت. من از اين ماجرا هيچ
اطلاعي ندارم.
شناسايي طعمههابا تحقيقات و بررسيهاي پليسي گروهي فريبخورده با مراجعه به دادسرا از تبهكاريهاي دختر جوان خبر دادند.
يكي
از اين مردان كه 81 ميليون تومان از حسابش كسر شده بود، گفت: روز 21
مردادماه سال جاري مردي با مطب پدرم واقع در رشت تماس گرفت و گفت يكي از
مسئولان شركت نفت است و ميخواهد براي انجام آزمايشات 05 پرسنل آن شركت با
پدرم كه پزشك عمومي است قرارداد ببندد، به اين ترتيب آن شخص درخواست شماره
كارت كرد تا پول را واريز كند. بعد دوباره تماس گرفت و گفت شماره همخواني
ندارد و يك كارت ديگر ارائه دهم. به اين ترتيب با گيج كردن منشي از پشت
تلفن و از طريق دستگاه MTA در چند مرحله تا نيمه شب بيش از 81 ميليون تومان
برداشت كرد. زماني متوجه شديم كه تا شب پول زيادي از حساب كسر شده بود و
به دادگستري رشت رفتيم كه در اينخصوص پرونده در دست پليس فتا قرار گرفت.
بنابر اين گزارش، تحقيقات پليسي براي رديابي و شناسايي ديگر همدستان اين باند كلاهبرداري همچنان ادامه دارد.
هشدار قاضي رسيدگي به پروندهقاضي
دادسراي ناحيه 13 تهران ويژه رسيدگي به جرایم رايانهاي درخصوص سوءاستفاده
افراد كلاهبردار از دستگاههاي كارتخوان هشدار ميدهد. افراد مراقب
كلاهبرداران رايانهاي باشند. آنها آگاه باشند كه براي واريز پول به حساب
به هيچ عنوان لازم نيست پاي دستگاه خودپرداز بروند يا اطلاعات و كارتشان
را در اختيار ديگران بگذارند زيرا ديده ميشود قربانيان بسياري به اين طريق
در دام شيادان ميافتند و طعمه كلاهبرداران ميشوند.