آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه جمهوری اساامی در مقاله ای نوشت:
آقای محمد جواد لاریجانی، پنجشنبه شب در همایش "رابطه با آمریکا" در تالار ابن سینای مشهد مقدس گفته است: "تماس تلفنی اوباما و روحانی کار درستی نبود... مذاکره و برقراری رابطه (تلفنی) اوباما و روحانی نقشهای بود که توسط رژیم صهیونیستی به راه انداخته شد و اسرائیل با این اقدام میخواست نشان دهد که رئیسجمهور ما در داخل کشور مورد حمایت نیست و سخنان او در سازمان ملل کاملاً شخصی بوده است."
اینکه گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی کار درستی بود یا نه، موضوعی است که میتواند مورد بحث و حتی نفی و رد و ایراد قرار گیرد، اما اینکه گفته شود "نقشهای بود که توسط رژیم صهیونیستی به راه انداخته شد" از دایره اظهارنظر و نقد خارج است و یک تهمت و حتی اهانت به رئیسجمهور محسوب میشود. از جایگاه و مسئولیت ریاست جمهوری آقای روحانی هم که بگذریم، اصولاً یک مسلمان در حال کار و خدمت به جامعه اسلامی را متهم به فریب خوردن توسط رژیم صهیونیستی ساختن، نه توجیه قانونی دارد، نه توجیه شرعی و نه توجیه سیاسی. گوینده این سخن بسیار سخیف و توهینآمیز باید برای این ادعا دلیل اقامه کند و درصورت عدم توانائی بر اقامه دلیل، باید در برابر قانون، ملت ایران و بالاتر از همه در پیشگاه الهی به خاطر این ادعای بیدلیل خود پاسخگو باشد.
برای چنین ادعای پوچی نه تنها نمیتوان توجیه سیاسی پیدا کرد، حتی عکس آن را به راحتی میتوان درک نمود. خشم شدید سران رژیم صهیونیستی از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری، فریادهای دیوانه وار بنیامین نتانیاهو در سازمان ملل علیه سخنان آقای روحانی، تبلیغات پیوسته و پرحجم رسانههای صهیونیستی علیه رئیس جمهوری اسلامی ایران و سخنانی که نتانیاهو در دیدار خود با اوباما به وی گفت، همه نشان میدهند سران رژیم صهیونیستی و اصولاً صهیونیسم بین الملل از تدابیر دولت روحانی عصبانی هستند و با توسل به ابزارهای مختلف درصدد ناکام ساختن این دولت و به شکست کشاندن تدابیر آن برآمدهاند.
به شخص آقای محمد جواد لاریجانی دو توصیه مهم داریم که امید است به آنها توجهی جدی نمایند.
اول آنکه به تحرکات مشکوک این روزها، که نشان از آغاز یک تلاش همه جانبه از ناحیه شکست خوردگان انتخابات 24 خرداد برای گرفتن انتقام از دکتر روحانی و حامیان وی دارد، توجه نمائید و به این دام خطرناک و بیعاقبت نیافتید.
و دوم آنکه به حافظه تاریخی مردم ایران اعتماد کنید که ماجرای مذاکراه شما با نیک براون انگلیسی، ماجرای کنار گذاشته شدنتان از وزارت خارجه و ماجرای 8 سال حمایت پرسوز و گدازتان از احمدی نژاد و دلایل آن را به یاد دارند و ممکن است درصورت لزوم آنها را با جزئیات در معرض بازخوانی قرار دهند.
این واقعیتها کاملاً نشان میدهند افرادی از قبیل شما بازنشسته فکری هستید و تلاش هایتان برای ابراز نظرهای بیپشتوانه هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. توصیه ما به شما اینست که در دوران بازنشستگی فکری، حساب خود را از مجموعه بداخلاقان سیاسی که درحال آتشافروزی هستند جدا کنید .
روزنامه مردمسالاری نیز نوشت:
برادر محمدجواد لاریجانی الگوی خوبی برای همه ما در سیاست است . اظهارنظرهای این برادر در مقاطع مختلف درباره احمدینژاد را بخوانید و در آن تا جایی که میتوانید تامل کنید... تا شاید یاد بگیرید که حرکت در جاده سیاست و متناسب با پیچ و خمها و باد و بورانها چگونه باید باشد:
(17 اردیبهشت 1389): حیف است که رئیسجمهوری فقط دو دوره است چون عملکرد احمدینژاد در این دوره بهتر از دوره قبل بوده است.
(1 آبان 1390): من هنوز به ایشان بسیار علاقه دارم و معتقدم احمدینژاد یک کپی اصلی دارد و یک کپی زیرا کسی؛ کپی اصلی همان است که هست و همان است که باید باشد.
(13 آذر 1391): ما نباید انتقادی از دولت احمدینژاد و عملکرد آن داشته باشیم زیرا این چیزی است که اصلاحطلبان به دنبال آن هستند.
(2 شهریور 1392): عملکرد احمدینژاد به خصوص در یک سال و نیم و دو سال آخر که اقتصاد را به طور کامل رها کرده و از صبح تا غروب دنبال این بود که زیر بغل آقای مشایی را بگیرد و وی را معرفی کند و کار مملکت تنها معرفیکردن آقای مشایی شده بود، ضربه بزرگی به مملکت و بهخصوص به رضایت مردم زد.
(19 مهر 1392): احمدینژاد در سالهای آخر خدمتش کفران نعمت کرد