آفتابنیوز : آفتاب: سید محمود میرلوحی فعال سیاسی اصلاح طلب و از مدیران دولت اصلاحات معتقد است به نقش احزاب در دوره 35 ساله پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی اهمیت چندانی داده نشده است در حالی که از نظر این فعال سیاسی اصلاح طلب ، احزاب می توانند در سیاست و جامعه نقش سیار مثبتی داشته باشند.
میرلوحی که سابقه معاون حقوقی و امور مجلس وزارت کشور دولت اصلاحات و استانداری (آذربایجان غربی و سمنان) را در کارنامه خود دارد، در گفت و گو با نواندیش ناگفته هایی از دوران 8 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد مطرح کرده است و نسبت به موفقیت سیاست های دولت تدبیر و امید امیدوار است. متن کامل گفت و گوی نواندیش با این چهره سیاسی اصلاح طلب در پی می آید:
در ابتدا تحلیل خود را از فضای سیاسی موجود کشور و نقش و جایگاه احزاب فعلی در آن برای ما ارائه دهید ؟ فضای موجود در کشور با واقعیت منطبق است و دولت اسم پرمسمائی انتخاب کرد و توانست تدبیر و امید را به فضای جامعه تزریق کند و این را همه کارشناسان حس میکنند چرا که اگر تدبیر را به معنای منطق وعقلانیت وبروز شیوه های کارشناسی در حل مسائل بگیریم شاهد خواهیم بود ساختار مدیریت در کشور در حال احیا است و وزرای که بر سر کار آمده اند دارای سابقه و اعتبار در کار خودشان هستند بنابراین به نظر من دولت تدبیر و امید بسیار زود به مسائل اشراف پیدا کرده و در حوزههای کارشناسی نظیر اقتصادی مواضع سنجیدهای را اتخاذ کرده ؛ در حالی که فضای جامعه ما آبستن بسیاری از مشکلات است . تعبیری که من برای این فضا به کار میبرم آن است که نورافکنی که توسط اصلاحات روشن شد توانست واقعیتها را نشان دهد چرا که برای ساماندهی به بسیاری از مشکلات باید واقعیتها را پذیرفت و با راهحلی سنجیده کشور را به آرامش رساند.
نکته دیگر آن است که در حوزه بین الملل اگر تدبیرهای درست و سنجیده اتخاذ نشده بود با وجود وضعیتی که کشورهای منطقه با آن روبهرو هستند وضعیت نابسامانی را داشتیم در حالی که اینگونه نیست و فضای یأس و ناامیدی که در کشور فراگیرشده بود اکنون رفع شده است.
امید موتور محرکه اقتصاد است و شما نمیتوانید در حوزه اقتصادی بدون به کار بردن نگاههای کارشناسی کاری را انجام دهید برای مثال اگر بخواهید به وضع پرداخت یارانه بپردازید این مسئله بحرانزا میشود برای مثال برای پرداخت یارانه نیاز به گران کردن قیمت بنزین دارید . بنابراین باید با مواضع سنجیدهای جلو برویم که به نظر من اسم با مسمائیکه دولت در شعار تبلیغاتی خود عنوان کرد میتواند به فضای جامعه آرامش بدهد.
نظر خود را در مورد رابطه دولت های مختلف پس از انقلاب با احزاب بگوئید. به نظر شما کدام دولت توانست ارتباط بهتری با احزاب داشته باشد . آیا اصولا ارتباط با احزاب در دولتها امری سلیقهای است و یا براساس ضوابط و قوانینی در وزارت کشور تعریف شده است؟قانون اساسی ما در سال 58 تصویب شد و اگر در همان سال به وضعیت کشورهای دیگر در جهان نگاه کنیم میبینیم که کمتر از 40 کشور از دمکراسی برخوردار بودند برای مثال پرتغال، یونان و اسپانیا از جمله کشورهای نظامی و کمونیستی چپ بودند و به نوعی در مسائل خود با مشکل روبهرو بودند و یا کشورهای امریکا لاتین، نیکاراگوئه توسط نظامیان اداره میشد بنابراین نوشتن قانون اساسی کشورمان در آن زمان با وجود بندهایی در راستای استقلال و آزادی کشور در نوع خود بسیار پیشرفته است اما درمجموع در زمینه احزاب در سه دهه اخیر با ضعفهائی روبهرو بودیم و متوقف ماندیم و در دهه اول انقلاب تغییراتی در قانون اساسی در حوزه مدیریتهای شورائی و تمرکزگرایی آنها پیدا شد اما پس از آن به طور کلی تغییر دیگری حاصل نشد در حالی که قانون اساسی با تغییر زمان میتوانست به مقتضیات زمان پاسخ بهتری بدهد.
اکنون در کشورهای دنیا احزاب از جمله ارکان دمکراسی هستند و درتعیین سیاستهای کشور هانقش اساسی دارند اما درکشورما درسالهای پس از انقلاب به موضوع رشد احزاب به طور جدی پرداخته نشده واقدامات محدودی صورت گرفته به طور مثال در زمان دولت اقای موسوی هشت حزب تشکیل شد ودر دولت اقای هاشمی تعداد احزاب چندان افزایش پیدا نکرد .گرچه باتشکیل حزب کارگزاران نگاه جدیدی نسبت به احزاب شکل گرفت، در دولت اصلاحات سعی بر این بود که از احزاب حمایت بیشتری بشود ،خانه احزاب تشکیل شد ، یارانه به احزاب پرداخت شد، اما در دولت اقای احمدینژاد این امر تا حدی کاهش پیدا کرد و به نوعی احزاب در این دوره منزوی شدند.
برای بهبود روند احزاب در کشور باید نگاهی فراتر از جریانهای موجود در کشور داشت و باید بتوانیم همانند کشورهای توسعه یافته متناسب با شرایط موجود تلاش کنیم تا وضعیت احزاب در کشور ما بهبود یابد چرا که اکنون بیش از صدحزب در کشور داریم اما هیچ کدام از این احزاب به تنهائی نمیتوانند در تشکیل دولت نقش داشته باشند چرا که جایگاه خود را پیدا نکرده و به نوعی نتوانستهاند فضا را ساماندهی کنند.
بنابراین باید با نگاهی همهجانبه و فراگیر به اهداف توجه کرده و برای بهبود آن در کشور تلاش کنیم.
آیا شما تشکیل حزب فراگیر در کشور را موثر و مفید میدانید؟اکنون دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا داریم که اگر حزب فراگیری تشکیل شود براساس مبانی آن مرامنامه، اساسنامه، دبیر کل و مفادی که از قوانین احزاب در دنیا رفتار میشود باید رفتار شود تا بتوانند وضعیت احزاب را بهبود بخشندو نمیخواهیم بگویم که وضعیت ما در گذشته بدون اشکال بوده است اما امری که وجود دارد آن است که !سیاستهای دولت موجب شده است که احزاب نتواند به درستی عمل کند بنابراین تعریف حزب در کشور به درستی تبیین نشده است.
اکنون اصولگرایان بیشتر از اصلاحطلبان به دنبال حزب فراگیر هستند چرا که آنان متوجه شده اند تا زمانی که مشکلات حزبی در کشور حل نشود نمیتوانیم برای جامعه کاری انجام دهیم و این یک نیاز واقعی است که جزو الزامات دمکراسی است و نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم آن است که اگر نظام حزبی در کشور به درستی احیا شود حزب باید پاسخگوی عملکرد خود باشد و اینگونه نمیشود که کاندیدائی در انتخابات 70 میلیارد هزینه کند و یا از رانت دولتی استفاده کند و کسی پاسخگوی آن نباشد.
ضرورت تشکیل حزب فراگیر وجود دارد و اگر در شورای شهر ناهماهنگیهای وجود نداشت و افراد براساس مرامنامه خود عمل میکردند این وضعیت پیش نمیآمد و بنابراین باید به طور کلی بگویم این آمادگی در احزاب اصلاحطلب وجود دارد تا بتوانیم حزب قوی و کارآمد داشته باشیم؛ ما تاکنون ازآفتهای حزبی و هزینههای آن مواجه بوده ایم اما از مزایا ان بی بهره مانده ایم وموجب آسیبهای جدی به کشور شده، در حالی که احزاب میتوانند در مسائل سیاسی، مطبوعات، زنان و جوانان نقش آفرین باشند و کشور از سطح نخبگان بالایی برخوردار است که میتواند به راحتی در کشور نهادینه شود.
ناهماهنگیهای که در شورای شهر صورت گرفت به دلیل آن بود که فردی با پرچم اصلاحطلبان بر سرکار آمد و خانم راستگو معتقد است که اصلاحطلب است اما او به قواعد کار سیاسی پایبند نبود و این یکی از اشکالاتی است که ما در نهادینه نشدن کار حزبی در کشور به آن روبهرو هستیم.
در دولت گذشته نیزاقای احمدینژاد با وجود آنکه با نردبان اصولگرایی به قدرت رسید اما در نهایت این نردبان را پایین انداخت و اعلام کرد که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست و اثار سوء این نگاهها و رفتار ها را شاهدیم .
در سی سال گذشته سیاست ها و آرمانهای کلان کشور تغییر زیادی نداشته ، درجهان نیز تغییر چندانی صورت نگرفته ،اما با تغییر دولتها، آرمانها و اصول سیاستهای خارجی 180 درجه تغییر می کند و این ناشی از عدم تمرین سیاستورزی در کشور است برای مثال در آمریکا شاهدیم وقتی جورج بوش با سیاست های جنگ افروزانه خود بر سر کار میآید و اوباما پس از او سیاست صلحطلبانهای را به اجرا میگذارد در کشور تغییر اساسی رخ نمیدهد و کشور به طور کلی زیر و رو نمیشود یا در فرانسه در باره سارکوزی یا اولاند نیز اتفاق افتاد در حالی که در کشور ما اینگونه نیست و به نوعی دیپلماسی در کشور ما با تغییرات عمدهای روبهرو بوده است.
وقتی شما ساختارها را محکم و استوار تبیین نکنید و پاسخگوی اعمال خود نیز نباشید این اتفاقات در کشور صورت میگیرد
بنابراين يك حزب با تغيير دولتها پاسخگويي خود را از دست نميدهد در حالي كه در ايران اين رويه برعكس است و افراد پاسخگوي عملكرد خود نيستند.
انتصاب استانداران چگونه است و آيا اين امر براساس آئيننامه خاصي در كشور صورت ميگيرد؟كشور ما به جهت ساختار سياسي مركزگراست و ساختار اقتصادي ما تك محصولي و نفتي است استاندار نقش عمدهاي را ايفا ميكند و اين امر از اهميت فراواني برخوردار است ، وزارت كشور دست به انتخاب افرادي ميزند كه بایستی داراي تخصص لازم باشند تابتوانند از دولت راي اعتماد بگیرنددر در دولت خاتمي بيش از دو سوم استانداران صرفا بین استانها جابجا شدند در دولت اقای احمدی نژاد بجز یک استاندار همه تغییر کردندو بسياري از افرادي كه بر سر كار آمدند بدون سابقه استانداري بودند .
در دوره اقای احمدی نژاد شاهد بوديم كه در هيچ حوزهاي آرامش وجود نداشت و حتي وزير امور خارجه در سنگال در حال مذاکره با رئیس جمهور ان کشور بود که بركنار شد بنابراين بايد عاقلانه رفتار كرد و از هر دو جناح استفاده شود چرا كه ما اصلاحطلبان معتقد نيستيم كه همه بروند بلكه مهم هماهنگی مدیران با سياست های دولت البته در عمل و نه حرف است و اصولگرايان معتدلي كه بتوانند با فضاي دولت فعلي هماهنگ شوند ميتوانند با دولت همكاري داشته باشند؛ از سويي بايد توجه كنيم كه مردم خواستار تغيير هستند و اين جفا به آينده است كه به آنان بگوييم با وجود آنكه شما به تغيير راي دادهايد ما به روال هشت سال گذشته رفتار ميكنيم بيش از چهار پنجم مدیران اصلی وزارت كشور در دولت اقای احمدی نژاد افراد نظامي بودند و فضاي امنيتي بی ارتباط با ذائقه انها نبود بیش از 200 نفر از بهترين نيروها ی متخصص و با تجربه وزارت کشوردر هشت سال گذشته مورد بيمهري و بازنشستگی وطرد از حوزه های کارشناسی قرار گرفتند كه امیدوارم با احیاء سازمان مديريت و برنامه ریزی از تجربه این بخش از بدنه کارشناسی کشور در وزارتخانه ها از جمله وزارت کشور هم استفاده شود.
برنامه اصلاحطلبان براي مجلس چيست چرا كه گفته ميشود آقاي عارف برنامهريزي خود را براي حضور جدی در انتخابات آتی مجلس آغاز کرده است، از سويي با وجود آنكه اصلاحطلبان نقش عمدهاي در پيروزي روحاني داشتند سه وزير اصلاحطلب از سوي مجلس راي اعتماد داده نشد اين امر را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ من سخنگوي اصلاحات نيستم اما بايد بگويم كه اصلاحطلبان حتي در انتخابات مجلس نهم با وجود آنكه اين مجلس بدون حضور اصلاحطلبان آغاز به كار كرد؛ شركت كردند چرا كه نگاه اصلاحات براساس صندوق راي است و بايد بدانيم كه تاثيرگذاري در هر زمينهاي از طریق صندوق راي صورت ميگيرد بنابراين همه گروهها بايد به اين نكته توجه كنند كه شرايط بهتر شده و اميدواريم روند بهتر از اين را داشته باشيم.
در مورد رای اعتماد به وزرای کابینه روحانی در مجموع باید بگویم از عملكرد مجلس فعلي بايد تشكر كرد چرا كه اين مجلس با وجود آنكه زيرساخت آن و اكثريت اصولگرا است به دولت يازدهم در راي اعتماد وزرا كمك شاياني كرد اما بايد بگويم كه با اين تعريف طبيعي است كه اصلاحطلبان برای کسب كرسيهاي مجلس برنامه ریزی کنند چرا كه اصلاحطلبان با صندوق راي قهر نميكنند و همان گونه كه حماسه 24 خرداد به ما نشان داد اصلاحطلبان ميتوانند نقش عمدهاي در امور داشته باشند.
ما اصلاحطلبان خودمان را به خط امام و انقلاب نزديكتر ميدانيم و اگر امكاننت وشرایط تبليغات برابر داشتيم مسلما نتيجه بهتري ميگرفتيم با این وصف از وضعيت خوبي برخوردار هستيم براي مثال در انتخاب شهردار تهران شاهد تكرار وضعیت انتخابات 84 بودیم ودیدیم كه اصولگرايان حاضرند براي رقابت بااصلاحطلبان ترک اختلاف کنند، انتقادي كه به آنان وارد است اينكه بايد بر سر منافع ملي با يكديگر اتحاد كنند نه آنكه براي حذف اصلاحطلبان نباید راضي شوند كه عزت و اقتدار كشور زير سوال رود .كه به نظر من خط اصلاحات به امام نزديكتر است بهرحال كشور اكنون نيازمند اتحاد است تا بتوانيم قدرتمندانه با مسائلي كه در حوزههاي بينالملل با آن روبرو هستيم مواجه شويم.
دستاوردهاي سفر روحاني به نيويورك را چه ميدانيد و به نظر شما تحقق گفتمان اعتدال در كشور نيازمند چه امري است؟سفر رئيس جمهور سفر اميدبخشي بود كه دستاوردهاي عمدهاي را براي كشور داشت كه اميدواريم اين امر به حل و فصل مسائل بينالملل از جمله مسائل هستهاي منجر شود در زمينه مسائل بينالملل بايد از گمانهزني و شايعهسازي خودداري شود و فرصت داده شود تا به نتيجه مشخصي برسيم با توجه به اينكه اسرائيل اكنون در انزوا به سر ميبردودوطرف اصلی یعنی ایران و امریکا اماده گفتگووتوافق هستندوپنج بعلاوه یک تمایل به حل مساله رانشان میدهد، اميدوارم كه ايران بتواند مواضع حقطلبانه خود را مطرح كند . بايد از رويكردهاي افراطي دوري شود در تبيين گفتمان اعتدال ملت نظرصریح خود را با صدای رسادر انتخابات داده است و اميدواريم كه قطار توسعه كشور بر روي ريل قرار گرفته و با سرعتي بيش از گذشته مسیر ترقی وپیشرفت راطی کند .