آفتابنیوز : آفتاب: سایت تدبیر نوشت: زاده اردیبهشتماه 1332 خورشیدی در محله نازیآباد تهران؛ پرورش یافته مکتب عمویش، حسن؛ از مداحان و مرثیهخوانان نامی جبهههای جنگ؛ پایهگذار مکتبی نوین در مداحی و روضهخوانی سیاسی و سرانجام، لیدر جریانی موسوم به "نوسازی فرهنگی حزبالله". حاج منصور ارضی، که روزگاری به واسطه صدای گرم و اشعار و مداحیهای دلنشیناش شهره علاقهمندان به جلسات مداحی و ذکر مصیبت بود، درپی اختلاط سیاست -آن هم از نوع مصداقیاش- با مداحیهای شورانگیزش در دهه هفتاد، بیش از پیش در جامعه مذهبی ایران سرشناش شد، تا اینکه افراط وی در ذکر مصادیق و آغاز هتاکی و ایراد تهمتهای ناروا به چهرههای سرشناس سیاسی کشور، او را به سوژه اصلی اخبار نشریات و انواع و اقسام رسانههای دیداری و شنیداری ایران تبدیل کرد. وی که در جریان یکی از آخرین اظهار نظرهای جنجالبرانگیزش، با شکایت معاونت حقوقی دولت احمدینژاد مواجه شده بود، این بار و در غیاب دولت پرحاشیه دهم، جنجالی دیگر برانگیخته و به سرخط اصلی اخبار کشور بازگشته است. بر اساس اخبار منتشر شده از مراسم دعای عرفه امسال که سهشنبه هفته جاری در حسینیه صنف پارچهفروشان تهران برگزار شد، منصور ارضی در جریان مراسم، معترض رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شده و مرگ او را از خدای خود خواستار شده است. خبرگزاری تدبیر، این آخرین هتاکی منصور ارضی به مقامات و چهرههای سیاسی کشور را دستمایه تهیه گزارشی از بلوغ معنوی این رهبر جریان موسوم به "نوسازی معنوی حزبالله" قرار داده است. در این گزارش مروری میکنیم بر همه هتاکیهای حاج منصور ارضی بر منابر مداحی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در سالیان اخیر.
حاج منصور کیست؟
منصور ارضی که در خانوادهای مذهبی از جنوب تهران پرورش یافته بود، بنا به روایت متواتر بسیاری از منابع، مداحی و ذکر مصیبت اهل بیت –سلام الله علیهم اجمعین- را از سالهای کودکی و نزد عمویش، حاج حسن ارضی آموخت. اما آغاز شکوفایی منابرش، مصادف بود با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در سالهای دفاع مقدس، منصور ارضی بعد از صادق آهنگران، یکی از داغترین منابر مداحی و مرثیهخوانی را در جبهههای جنگ بر پا میکرد و معروفترین پایگاه وی نیز در میان رزمندگان جبهه "دوکوهه" قرار داشت؛ رزمندگانی که درپی پذیرش آتشبس و پایان جنگ، مجالس ذکر مصیبت و یادمان همسنگران شهید خود را نیز گرداگرد ارضی برگزار میکردند.
نوسازی معنوی
با گذشت زمان و تغییر شرایط فرهنگی جامعه و طرح مسأله "شبیخون فرهنگی" از سوی رهبر انقلاب، جریانی که خود را میراثدار جبهه و ارزشهای جنگ میدانست، با تشکیل جلساتی تحت عنوان "نوسازی معنوی حزبالله"، تلاشی را در جهت تهییج و تشجیع جوانان آرمانخواه و ارزشی برای مقابله با موج فرهنگی جدیدی که دولت سازندگی را عامل به راه انداختن آن میدانستند، آغاز کردند. سردمداران این جریان نوسازی، حسین اللهکرم و منصور ارضی بودند. ارضی با به راه انداختن موجی نوین در سبک و سیاق مداحی و آمیختن مجالس ذکر مصیبت مذهبی با انتقادات سیاسی، بنیانگذار مکتبی شد که از دل آن، مداحانی همچون سعید حدادیان، حسین سازور، محمدرضا طاهری و محمود کریمی پدید آمدند.
فوت کوزهگری
فوت آخر کوزهگری اما برای استاد ماند و ارضی با آمیختن هتاکی و نفرینهای سیاسی به مصیبتخوانی و مداحیهای خود، شهره شهر شد. ارضی در ابتدا به انتقاد از سیاستهای دولت دوم هاشمی و کارگزاراناش مشغول شد و پس از پیروزی سید محمد خاتمی در خرداد 76، بر انتقاد از نیروهای منتسب به جبهه دوم خرداد تمرکز یافت. با آغاز دولت اصولگرای احمدینژاد و سکوت نسبی اصلاحطلبان، فصل رقابتهای درونجناحی آغاز شد و کار به انتقاد و بعضاً توهین به مخالفان و منتقدان احمدینژاد کشید؛ تا جایی که به محرومیت دوساله ارضی از مداحی در محضر رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) منجر شد. اما سریال هتاکیهای لیدر نوسازی معنوی حزبالله، به اینجا ختم نشد؛ انتخابات پرحاشیه 88 و کلیدواژه "فتنه"، دستمایه فصل جدیدی از افاضات معنوی حاج منصور قرار گرفت. بعد نوبت به اطرافیان محمود احمدینژاد، جریان موسوم به "انحرافی" و سرانجام شخص رییس دولت اصولگرای احمدینژاد رسید تا طعم تلخ صلههای فرهنگی این مداح مدعی دفاع از ارزشها را بچشند. دولت مهرورز و همسوی دهم اما تاب این افاضات و مدایح معنوی را نیاورد و کار به شکایت معاونت حقوقی دفتر رییسجمهور از حاج منصور ارضی کشید. با پیروزی جریان میانهرو و معتدل نزدیک به اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، در 24 خردادماه سال جاری و پایان عصر حاکمیت افراطیون اصولگرا بر دولت، توپخانه منصور ارضی به سمت نیروهای پیروز انتخابات چرخید و در این میان، چه فردی مناسبتر از سوژه سالهای دور حاج منصور، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نطام.
هتاکی علیه هاشمی
منصور ارضی که برای سالیان متمادی، مداح جلسات هفتگی و مناسبتی حسینیه صنف لباسفروشان تهران بوده است، عصر سهشنبه 23 مهرماه 92، در جریان مراسم روز عرفه امسال و به هنگام خواندن دعای عرفه، به سیاق منابر همیشهگی خود، از صحرای کربلا، گریزی به مباحث سیاسی روز کشور زد و با اشاره به انتشار خاطرهای از امام در خصوص حذف شعار "مرگ بر آمریکا"، در پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، او را "پیر کفتار" خواند و گفت که «ان شاء الله خداوند خبر مرگش را برساند». ارضی ادامه داد که «این فرد اظهارات نادرستی درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا میکند و عدهای از اطرافیان پولپرست و بیغیرتش از او حمایت میکنند».
ارضی که نویسندگان وبسایتاش او را "پیر دیر عشاق" و "بلبل شهدای جبهههای حق" میخوانند، در ادامه عرفهخوانیاش گفت:«برای همین بیتوجهیهاست که میبینیم این همه مسلمان صدایشان به جایی نمیرسد! حال آن شخص آمده و میگوید برای ارتباط با آمریکا رفراندوم بگذاریم! یک عده ثروتمند بیغیرت هم دورش را گرفتهاند و حمایتاش میکنند». بلبل نوسازی معنوی حزبالله، در ادامه مراسم روز عرفه، پا را فراتر نهاده و به اظهارات رییسجمهور محترم میتازد که «باز ببینید آن شخص در مورد دانشگاه چه گفت و بیان کرد(اشاره به سخنان دکتر روحانی در مراسم نمادین آغاز سال تحصیلی دانشگاهها)، شما بدانید فقط بار خودشان را سنگین میکنند. ببینید با حجاب هم بازی میکنند و گفتند آخرین حرف را ناجا بزند».
سیاست ما عین مداحی ماست
دیدگاههای خاص منصور ارضی شهرهاند؛ وی در خصوص ارتباط سیاست و مداحی در مکتب فکری خود معتقد است که «سیاست ما عین مداحی ماست. امام این را میگوید. مدرس هم میگوید سیاست ما عین دیانت ماست. دین ما چیست؟ به ما بگویید. دین ما عاشورای ماست. سیاست عین عاشوراست. یعنی همه حرکتهای امام حسین (ع) سیاسی بوده، اما سیاسیکاری نبوده است». وی درباره دیدگاه کسانی که مخالف روش وی در مجلسداری اهل بیت هستند، چنین میگوید: «اینها میگویند روضه امام حسین (ع) باید تعزیهای باشد. برای اینها خوب است؛ اما تعزیهای که به کسی برنخورد! اما اگر امام حسین (ع) را برای مردم ترسیم کردی، واکنش نشان میدهند».
ارضی شدیداً قائل به قیاس انقلاب با صدر اسلام بوده و بر این باور است که «تمام وضعیت زمان اهل بیت، لحظه به لحظه در زندگی ما پیاده میشود. یعنی اتفاقاتی که افتاده، همه را یکجا میبینیم؛ در انقلاب همه را دیدیم. یک موقع شرح آن وقایع، تاریخ اسلام را میخواندیم، حال به عینه میبینیم. حالا اگر امیرالمؤمنین(ع) نیست، نایباش هست. امام راحل و حضرت آقا هستند. قوه قضائیه را میبینیم؛ همه مسئولان را میبینیم؛ زبیر و ابوموسی اشعریها را میبینیم؛ عبدالله بن زبیر را هم میبینیم. هیأتهای ظاهری اشخاص مد نظرم نیست».
وی در تعریف بصیرت میگوید: «حقیقت را بخواهیم، واقعا بعضی میگویند نگویید "هذا یوم فرحت"، این یوم را که میگویید امروز که عاشورا نیست. عاشورا دهم محرم هر سال میشود. ما میگوییم نه، کل یوم عاشورا. دلیلاش این است که همه آنچه از خیانتها در تاریخ سراغ داریم، آنجاست که به اهل بیت روا شده است. آدم خریدنها و آدم فروختنها. خوارج را میبینیم؛ شیخالخوارج را هم میبینیم. نتیجهاش؟ از عاقبت خودمان هم میترسیم، ما هم مثل اینها شویم. این میشود بصیرت».
بصیرت سیاسی
اما بصیرت منصور ارضی، به این افاضات معوج محدود نمیشود. "پیر دیر عشاق" داستان ما، ید طولایی در اظهارنظرهای غریب و عجیب دارد و سبقه مطولی در هتاکی علیه چهرههای سرشناس و بصیرتافزایی و هدایت سیاسی اهل روضه و منبر. برای مثال، در آستانه انتخابات دوم خرداد سال 76 که همزمان شده بود با ایام سوگواری محرم، جناب ملکالذاکرین، حاج منصور ارضی، وسط روضه ظهر عاشورا و درست هنگامی که جماعت پامنبری داشتند برای امام حسین گریه میکردند، خطاب به ایشان کرده و گفت: «به اونی که مورد نظر رهبر است باید رای بدهید و اگر ندهید اشکهایی را که ازتون گرفتم حلال نمیکنم».
سریال توهینها
سریال توهینها و هتاکیهای منصور ارضی، به زمانهای نسبتا دور باز میگردد، اما آنچه که از این افاضات در آرشیوها و اسناد مختلف یافت میشود، پیشینه اظهارات مشعشع ارضی را به دوران اصلاحات میرساند؛ دورهای که در آن، از سید محمد خاتمی رییس جمهور گرفته تا هاشم آغاجری استاد دانشگاه، از تیغ تیز هتاکیهای بلبل الذاکرین محافظهکاران مصون نماندند.
توهین به آغاجری
سید هاشم آغاجری، متولد 1336 خورشیدی در شهرستان آبادان، جانباز دفاع مقدس، استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس تهران، تاریخنگار و عضو بلندپایه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران(از احزاب عمده اصلاحطلب و حامی دولت محمد خاتمی)، از نخستین چهرههای سرشناس سیاسی اصلاحطلب کشور بود که مورد هتاکی لیدر جریان نوسازی معنوی قرار گرفت. آغاجری که برای ایراد یک سخنرانی به مناسبت سالگرد درگذشت علی شریعتی، میهمان اعضای جبهه دوم خرداد همدان بود، در سخنان خود به طرح مباحث و مسایلی پرداخت که عاقبت، زمینهساز یکی از بزرگترین بحرانهای سیاسی-اجتماعی دوران اصلاحات شد. سخنرانی "پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی" آغاجری، منجر به بازداشت وی به اتهام توهین به اسلام و مقدسات مسلمانان و صدور حکم اعدام به اتهام "سبّ نبی" شد. اگرچه این حکم به مرحله اجرا نرسید و نهایتا توسط دیوان عالی کشور مورد تجدید دادرسی قرار گرفت و به صدور حکم سه سال زندان، دو سال تبعید و پنج سال محرومیت از تدریس منتهی شد، اما اظهارات فقهی و تاریخی آغاجری در همدان، دستمایه منصور ارضی قرار گرفت تا در خطابهای عمومی، او را "حرامزاده" بنامد؛ امری که با واکنش تند اصلاحطلبان، جوانان و دانشجویان و محافل رسانهای منتسب به جبهه دوم خرداد مواجه شد.
توهین به اصلاحطلبان
اگرچه به دلیل نوپابودن اینترنت و رسانههای دیجیتال، از توهینها و هتاکیهای منصور ارضی علیه اصلاحطلبان در سالهای دهه هفتاد و نیمه نخست دهه هشتاد خورشیدی، اسناد و منابع دست اولی یافت نشد، اما بیشتر منابع موجود و مقالات منتشره پیرامون افاضات حاج منصور، مؤید تعدد هتاکیها و تهمتهای ناروای نامبرده علیه چهرههای شاخص جبهه دوم خرداد و نیروهای منتسب به حزب کارگزاران و جبهه مشارکت بودهاند. در سریال هتاکیهای منصور ارضی در دوره اصلاحات، از افرادی همچون غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران، سید محمد خاتمی، رییس جمهور وقت، عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول خاتمی، عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اول اصلاحات و بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده و هاشم آغاجری، اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، فائزه هاشمی، دختر آیتالله هاشمی رفسنجانی و مدیرمسئول روزنامه زن، نامی به میان آمده است؛ امری که تنها با اتکا به شکوفایی و شجاعت مطبوعات در آن دوره، امکان اطلاعرسانی و انتشار در سطح ملی را یافت.
اما تهتک ارضی علیه اصلاحطلبان و خاتمی، به آن دوره زمانی محدود نشد و چنان که در ادامه خواهید خواند، موارد متعددی از توهینها و تهدیدهای منصور ارضی علیه مخالفان فکری و سیاسیاش ثبت و روایت شده است.
توهین به مرجعیت شیعه
تیغ تیز انتقادات و تهمتهای ارضی اما در دولت احمدینژاد به سمت جریانهای اصولگرا چرخید و در این میان حتی ساحت محترم مرجعیت شیعه نیز مصون از تعرض نماند. یک بار در پی انتقاد آیتالله ناصر مکارم شیرازی به نحوه فعالیت مداحان در کشور، "شیخالذاکرین"، حاج منصور ارضی، در یکی از منابر خود در تهران، این مرجع تقلید عالیقدر شیعه را با نام کوچک مورد خطاب قرار داده و به صراحت، او و دیگر علمای شیعه را تهدید کرد که «اگر اعتراضات ادامه یابد، به مداحان میگویم که دیگر نخوانند». هرچند تهدید او هرگز عملی نشد و ماجرای مذکور با عذرخواهی رسمی وی از آیتالله مکارم و دستبوسی ایشان فیصله یافت، اما توهین به مراجع تقلید بر منابر مداحی، عملی بود که برای نخستین بار در تاریخ معاصر شیعه، از سوی مداحان اهل بیت رخ میداد.
توهین به شهردار تهران
چرخش منصور ارضی به سمت انتقاد از اصولگرایان تا آنجا پیش رفت که وی در جریان مراسم دعای عرفه سال 86 در حسینیه صنف لباسفروشان تهران، در خصوص شهردار اصولگرای تهران، محمدباقرقالیباف، گفت: «در عین حال که ابن سعد را لعن میکنیم باید ابن سعدهای زمان را نیز بشناسیم. آن ملعون در مقابل فرمایش حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) که در قبال کشتن من به گندم ری هم نمیرسی با تمسخر گفت که اگر به گندمش نمیرسم به جوی طویلههای آن که میرسم. برخی از ابن سعدهای زمان ما هم همین گونهاند وهر طوری که شده قصد دارند گوشهای را اشغال کنند و حالا اگر به گندم ریاست جمهوری نرسیدهاند، جوی فلان سازمان و شهرداری و مدیرکلی هم برایشان کافی است».
توهین به صدا و سیما
اگر چه موارد انتقاد منصور ارضی از عملکرد صدا و سیمای اصولگرایان از عداد شمارش خارج شده، اما شاید یکی از جالبترین موارد تهتک علیه این ارگان حکومتی کشور، به همان سخنرانی روز عرفه سال 86 بازگردد که ارضی پس از ابنسعد خواندن قالیباف، به سراغ صدا و سیما رفت و این اظهارات را بیان کرد: «میبینید، رادیو و تلویزیون... الان یکی از فسادها و ناهنجاریها و فحشا و منکرات شده هیأتها و خوانندههای هیأتها... که میبینید دیگه... هر آخوندی رو مییارن، مجری نامرد هم نشسته، میگه... اونم پشته تلویزیون، میگه حالا بزار یه چیزی بگیم دیگه، بله شما درست میگین، این طوریه، نباید این طوری بشه، باید اون طوری بشه! ای تف به روی هر چه خره؟». در پی همین سخنرانی روز عرفه سال 86 بود که "بلبل شهدای جبهههای حق" برای دو سال از مداحی در حضور رهبری، در حسینیه امام خمینی (ره) تهران محروم شد.
توهین به نمایندگان مجلس
از دیگر افاضات مشعشع حاج منصور ارضی، میتوان به توهین علیه نمایندگان مجلس اصولگرای هفتم، علیالخصوص برخی از نمایندگان منتقد دولت احمدینژاد اشاره کرد. ارضی در جریان یکی از منابر خود در حسینیه صنف لباسفروشان تهران، با اشاره به نمونههایی از آغاز دور جدید اظهارات ضددینی از سوی برخی افراد، نظیر یكی از نمایندگان تبریز در مجلس که به گفته او، سابقه عضویت در دفتر تحكیم وحدت را نیز داشته، خطاب به حضار گفت که «لقمه حرام، انسان را به جایی میرساند كه برای قدرت، دست به هر كاری میزند. اینها كه سالهای قبل كیسههایشان را پر كردهاند، بار دیگر میخواهند از غفلت نیروهای انقلاب سوءاستفاده كنند». منصورارضی با انتقاد از مجلس هفتم به خاطر عدول از وعدهها، تأكید كرد که «باید مراقب بود و فریب تحصیلات و سوابق را نخورد و با غربال كردن، فقط افرادی را که درد دین دارند، به مجلس فرستاد».
توهین به انوشه انصاری
هتاکیهای منصور ارضی به چهرههای سیاسی محدود نمیشود. یکی از عجیبترین موارد توهینهای غیر سیاسی ارضی، هتاکی علیه انوشه انصاری، نخستین فضانورد ایرانی است که در شهریور و مهرماه سال 1385، با سفینه فضایی سایوز روسی به مدار زمین رفته و به مدت 9 روز در ایستگاه فضایی بینالمللی اقامت گزید. لیدر جریان نوسازی معنوی حزبالله، در جریان یکی از مشعشعترین افاضات خود، ضمن انتقاد از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بابت پخش خبر سفر فضایی انوشه انصاری، وی را فردی «زنازاده» خواند؛ اما هرگز دلیلی برای اثبات این ادعای توهینآمیز خود به پامنبریهایش ارایه نکرد.
توهین به عبدالله نوری
«اگر نوری بخواهد کاندیدا شود، می دهیم حسابش را برسند». این واکنش منصور ارضی، لیدر جریان نوسازی معنوی حزب الله، در پاسخ به انتشار خبر احتمال کاندیداتوری عبدالله نوری برای انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 بود که در جریان برگزاری مراسم شب بیست و یکم ماه رمضان سال 87 خورشیدی و بر منبر مداحی امیر مؤمنان، علی علیهالسلام، در مسجد ارگ تهران بیان میشد. در این مراسم، ارضی از حاضرین خواست تا پیغامی را به وزیر کشور دولت اصلاحات برسانند و به او گوشزد کنند که «اگر جان خود را دوست دارد وارد این میادین نشود».
استخر مشروب؟!
بدون تردید، یکی از پرکارترین مراحل درافشانیهای معنوی حاج منصور ارضی در طول شش دهه فعالیت سیاسی-مذهبیاش، برهه زمانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بوده است؛ برههای که از آن با کلیدواژه فتنه یاد میشود. یکی از اظهارات عجیب منصور ارضی در این بازه زمانی، سخنرانی وی در شب 19 رمضان سال 88(شهریورماه)، در مسجد ارگ تهران بود که در جریان آن مدعی شد: «۱۰۰ نفر دختر و پسر را به استخری از مشروب بردهاند و پس از تجاوز آنها به یکدیگر و مصرف مواد مخدر به میان جمعیت آمدهاند و زدهاند و کشتهاند». البته وی مطابق معمول، سندی برای اثبات ادعایش ارایه نکرد و موقعیت این استخر مشروب و دختران و پسران شناگر در آن همچنان در هالهای از ابهام باقی ماندهاند. او در همین مراسم از حاضران خواسته بود تا برای پایان یافتن حوادث پس از انتخابات، مرگ عاملان اصلی جریانات مخالف و سران فتنه را از خدا بخواهند.
این 4 نفر
21 شهریور 88 بود که منصور ارضی در جلسه مداحی خود در حسینیه لباسفروشان بازار، دعا کرد تا خداوند خبر مرگ 4 نفر را به گوش او برساند؛ سه تن از سران اصلاحطلب و یکی از چهرههای مؤثر نظام. هرچند در ظاهر نامی از کسی برده نشد، اما پامنبریهای ثابت سیدالذاکرین میدانستند که مقصود او از این 4 نفر، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است. همچنین وی در یکی دیگر از مجالس ماه رمضان آن سال، از مردم خواست كه سحرها، كروبی و موسوی را لعنت كنند. منصور ارضی در مراسم ویژه شبهای ماه رمضان در مسجد ارگ تهران خطاب به حضار گفت: «هر سحر موسوی و كروبی لعنت الله علیهما را لعنت كنید... فتنه هنوز نخوابیده... سحرها بگویید یا منتقم و این دو منافق (كروبی و موسوی) را نفرین كنید تا زودتر دستگیرشان كنند». وی در بخش دیگری از اظهارات آن شب خود گفت: «ما توی این مسجد ۱۴ هزار امن یجیب خواندیم تا شاه سقوط كرد».
توهین به ابطحی
یکی دیگر از قربانیان سریال هتاکی و تهمتپراکنی منصور ارضی، سید محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، معاون پارلمانی و مشاور و رییس دفتر سید محمد خاتمی، رییس جمهور اصلاحطلب ایران بود. ابطحی که در جریان حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بازداشت شده بود، مرداد ماه آن سال و در جریان برگزاری دادگاههای بحثبرانگیز متهمان حوادث پس از انتخابات، در پشت تریبون دادگاه قرار گرفت و صحبت هایی را مطرح کرد. منصور ارضی اما کسی نبود که به راحتی از کنار این اعترافات بگذرد. وی در همان زمان و در جریان یکی از منبرهای خود در مسجد ارگ تهران، خطاب به حضار گفت که ابطحی با این همه مشکلاتی که داشت، در حال "زنا"کردن بازداشت شد و اعترافات او نیز به همین دلیل بوده است. این سخنان افتراآمیز اگرچه با پاسخ خونسردانه ابطحی مواجه شد اما یکی از معدود مواردی بود که موجبات ناراحتی و دلخوری برخی از پامنبریهای قدیمی "پیر دیر عشاق" را فراهم کرد. ابطحی در پاسخ به این ادعای منصور ارضی گفته بود که «من را در منزلم و در کنار زن و بچهام گرفتند؛ یک کمی فکر کنید کس دیگری از آشنایانتان نبوده؟ اشتباهی نگفتید؟ طفلک جوانان مخلصی که درس دین از اینان میجویند».
توهین به خاتمی
هتک حرمت رییس جمهور اصلاحطلب کشورمان توسط منصور ارضی، اگرچه به یک دوره زمانی خاص و یک یا دو مورد معدود، محدود نیست، اما در اینجا به ذکر تنها چند نمونه مختصر از این تهتکها به ساحت محترم عالیترین مقام اجرایی کشور که از قضا فردی مذهبی و ملبس به لباس روحانیت نیز بوده، بسنده میشود:
«در زمان انتخابات سال 76 وقتی خاتمی كاندید شده بود، من آن زمان فریاد زدم كه گول عمامه اش را نخورید، من او را میشناسم؛ متأسفانه كسی گوش نكرد. بلایی به سر ما آمد كه بعد هم دوباره ادامه اش دادند! الآن كه ما این حرف ها را می زنیم؛ روایتش را من در محرم (امسال) برایتان خواندم كه پیامبر اكرم (ص) فرمودند که میخواهید یهودیان امتم را به شما معرفی كنم؟ عرض كردند: بله یا رسول الله. آقا فرمودند كسانی كه دین خدا را تغییر بدهند».
«قرائت احمدینژاد از حجاب یادآور قرائت خاتمی از حجاب بود. كسانی كه سن و سالی از آنها گذشته، ردپای فساد قبل از انقلاب را در جامعه احساس میكنند».
«پریشب این اقلیت مجلس با سران فتنه در جماران جلسه گذاشتند و گفتند شرط ما برای حضور این است که شروطی که فلانی در نماز جمعه مطرح کرده است، عملی شود، ما آن را قبول داریم. در این شرایط قوه قضائیه چه میخواهد بکند؟ اگر واقعا کار اینها (خاتمی و موسوی و کروبی) تمام است آنها را به ما بدهید، ما اعدام کنیم؛ چرا دست روی دست گذاشتید؟ مدرک میخواهید؟ این جلسات اینها با سفیر انگلیس مدرک نیست؟».
توهین به نهضتآزادی
نهضت آزادی ایران نیز که از قدیمیترین احزاب ایران به شمار میرود، از گزند هتاکی و تهمتپراکنی حاج منصور مصون نماند. ارضی در یکی از جلسات مداحی خود در حسینیه صنف لباسفروشان تهران، بعد از پرداختن به مشکلات دولت احمدینژاد و رییس جریان انحرافیاش، ناگهان به نهضت آزادی ایران حمله کرد و خطاب به حاضرین در حسینیه گفت: «مداح وظیفهاش است که از ظلم بگوید؛ از اینکه برخی در لباسهای مختلف، رفتند دنبال مطامع دنیا و برای دنیا کار کردند. حال با یهودیان در خارج از کشور بنشینند یا در ایران باشند و با نهضت آزادیها. این نهضت آزادی از صهیونستها هم پستتر اند. ظلمی که در دوران قبل از احمدینژاد، دولتهای مختلف به مردم کردند، مالهایی را که دزدیدند، اینها را بگویید. میگویند مگر میشود اینها را در سینهزنی گفت؟».
ارضی در برابر مشایی
منصور ارضی اگرچه از حامیان اصلی محمود احمدینژاد به شمار میآمد و در حدی به رییس دولت اصولگرایان نزدیک بود که با او به سفرهای استانی میرفت و مراسم دعای کمیل شبهای جمعه را در معیت رییسجمهور محبوباش اجرا میکرد، اما پس از طرح مسأله جریان انحرافی و حملات گسترده و حسابشده اصولگرایان به دولت احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی، منصور ارضی در قامت یکی از منتقدان جدی مشایی ظاهر شد و کار تا جایی پیش رفت که وی مشایی را به قتل تهدید کرد و این امر سرآغاز مخاصمات دولت دهم با مداحانی نظیر حاج منصور ارضی و طرح شکایت از او در دادگاه شد. اختلافات این یاران قدیمی چنان شدت گرفت که ارضی، در اواخر عمر دولت دهم، احمدینژاد را مایه بدبختی و ویرانی کشور میدانست. داستان از آنجا آغاز شد که ارضی در جریان مراسم قرائت زیارت عاشورای سال 89 در حسینیه صنف لباسفروشان بازار تهران، چشم اسفندیار دولت دهم را نشانه رفت و مشایی، رییس دفتر و پدر عروس احمدینژاد را با سلمان رشدی مقایسه کرد و گفت: «این آقایی که ادعای آسمانی بودن دارد از سلمان رشدی هم بدتر است». این اظهارات چنان بر حامیان احمدینژاد و جریان موسوم به انحرافی گران آمد که آن را به زمینهسازی برای قتل مشایی تعبیر کردند. اما این داستان همچنان در حد یک ادعا باقی ماند تا شب 21 رمضان سال 90 فرا رسید. این "پیرغلام" اهل بیت که وظیفه وعاظ و مداحان را تشجیع جوانان برای رسیدن به فیض شهادت میداند، بر منبر مداحی خود در مسجد ارگ تهران و در مقابل صدها تن از عزاداران امیر مؤمنان، با ذکر قسم جلاله، گفت که «هر کس مشایی را بکشد، پول خوناش را من میدهم».
ارضی که تحلیلهایش بیشباهت به تحلیلهای حسین شریعتمداری نیست، در جلسهای دیگر مجددا به مشایی پرخاش کرده و مدعی شد: «راس این نفاق همین رییسدفتر رییسجمهور است كه مقام معظم رهبری سهبار اعلام كردند این آقا دارد سه قوه را به هم میریزد و تعدیل این سه قوه نشان میدهد از بیرون هدایت میشود. اینها میخواهند داخل این حكومت اسلامی یك حكومت خودگردان صهیونیستی درست كنند. به خاطر همین ایرانیان خارج از كشور را دعوت و دهها میلیارد خرج میكنند».
ماجرا اما به همین افاضات ختم نشد و ارضی در جریان سخنرانیهای متعدد خود در لیالی قدر آن سال، بارها اسفندیار رحیم مشایی را "یهودی صفت خواند" و گفت: «باید باب جهلِمان با حلمی كه خدا میدهد بسته شود؛ با علمِ تنها جهل ما رونق پیدا میكند؛ چیزی میگویی كه به دین لطمه می خورد. یك دفعه میآیی به جای تعریف اسلامی، تعریف اسرائیلی می كنی؛ اولین حرفی كه این یهودیصفت زد، همین بود كه تعریف از ملت اسرائیل كرد. بنابراین بابِ جهل را فقط با حلمی كه خداوند میدهد میتوان بست. وقتی كه به انبیاء و اولیاء الهی توهین میكنند؛ وقتی میآید و میگوید كه «عیسی بن مریم فراری بوده… نوح مدیریت نداشته… (همه این حرفها را زده این ملعون! و من یادم هست)؛ الآن هم میگوید كه اینها كه اطراف دفتر آقا (مقام معظم رهبری) هستند، نهروانی هستند؛ جدیدترین حرفش این بوده».
مشایی در برابر ارضی
در پی طرح سخنان تحریکآمیز فوق از سوی منصور ارضی بود که فاطمه بداغی، معاون حقوقی دفتر احمدینژاد، از پیگیری قضایی این هتاکیها خبر داد و شکایت از حاج منصور وارد چرخه قضایی شد. اگرچه طرح داستان رسیدگی به این شکایات نیز خود زمان مفصلی را میطلبد، اما گفتنیست که پیگیریهای حقوقی دولت دهم و وکلای اسفندیار رحیم مشایی علیه اظهارات و هتاکیهای منصور ارضی به جایی نرسید و بر اساس حکمی که قاضی پیرعباسی رئیس شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران صادر کرد، جناب سیدالذاکرین، حاج منصور ارضی، از اتهام تهدید رییس دفتر رییس جمهور وقت به قتل، تبرئه شد.
****
با گذشت نزدیک به دو دهه از منبرهای سیاسی و مداحیهای هتاکانه منصور ارضی در مساجد و حسینیههای پایتخت، هنوز متأسفانه هیچ فرد، گروه و یا جریان سیاسی توان شکستن مصونیت آهنین او را پیدا نکرده است؛ همین امر هم بر روند تهمتپراکنی و توهینهای وی تأثیری فزاینده داشته است. حال باید ماند و دید که آیا قوه قضاییه در برابر موج تازه این نفرتپراکنیها همچنان ساکت و ناظر خواهد بود و یا عزمی جدی در مسئولان این قوه برای برخورد با هتاکان و تحریک کنندگان احساسات پاک و عواطف مذهبی مردم به وجود خواهد آمد تا شاید فضای همدلی و اعتدال ناشی از حماسه سیاسی 24 خرداد، همچنان در کشور پا بر جا مانده و کشور از غلتیدن در ورطه بحرانها و منازعات سیاسی دو دهه اخیر، مصون بماند؛ بحرانهایی که چندی پیش توسط سید محمد خاتمی نیز گوشزد شد و این رییسجمهور مجرب که به اعتراف خود، در طول 8 سال ریاستاش بر دولت جمهوری اسلامی ایران، در هر 9 روز با یک بحران مواجه شده بود، دولت تدبیر و امید را از گرفتارشدن در این دامها برحذر داشت.
این مطلب را با چشمانی اشکبار و دلی شکسته و غروری خورد شده مینویسم تا بلکه کمی ارام بگیرم که نمیگیرم.میخواهم از کسی و کسانی بنویسم که متاسفانه الگوی بسیاری از جوانان این مرز و بوم هستند و ولی شبیه هیچ کدام ازحرفهایی که میزنند نیستند.
با اینکه پدر و مادری مذهبی و پایبند به ارزشهای دینی و اسلامی داشتم و علیرغم تاکید همیشگی و مکرر انها بر انجام فرایض دینی متاسفانه در انجام این امور همیشه کوتاهی کرده ام. و با اینکه عمیقا و قلبا به اهل بیت اعتقاد و اردات داشته و دارم ولی کسی نبودم که در روضه ها و مجالس مذهبی شرکت کنم و بیشتر علاقمند به گوش دادن به موزیک و موسیقی بودم تا گوش دادن به نواهای مذهبی تا این که خداوند پسری به من عطا کرد که الان یازده ساله هست و از همان ابتدای کودکی علاقه به هیات و روضه و ماه محرم داشت و با اجازه و بی اجازه تا جایی نوای نوحه و مداحی می شنید به انجا مراجعه میکرد و من هم خوشحال از اینکه اگر خودم در این موارد کوتاهی کرده ام لاقل فرزندم علاقمند و پایبند به این مسایل شده است..فرزند خردسال من همیشه ارزو داشت مداحان بزرگ و نامی کشور را از نزدیک ببیند و دقایقی کوتاه با انها هم صحبت شود تا روش مداح شدن را از انها بپرسد و جالب اینکه هر مسافرتی چه خارجی و چه داخلی میرفتم وقتی تماس میگرفتم تا ببینم فرزندانم چه چیزی به عنوان سوغاتی میخواهند درخواست همیشگی فرزند کوچک من به جای اسباب بازی و کتانی و پوشاک فقط و فقط میکروفن بود تا با انها در خانه تمرین مداحی کند.برویم سر اصل مطلب که دلم را شکسته است از انجا که ساکن منطقه ی نازی اباد هستیم منزلمان نزدیکی منزل حاج منصور ارضی مداح اهل بت قرار دارد و متاسفانه چند روز قبل مادر گرامی ایشان دار فانی را وداع گفتندو وقتی پسر علاقمند من به مداحان اهل بیت این خبر راشنید با شوق و ذوق وصف ناپذیری به من گفت بابا بریم مراسم ختم مادر حاج منصور شاید اونجا مداحان بیان به خصوص عمو محمود (محمود کریمی) و عمو مجید(مجید بنی فاطمه) که من خیلی دوسشون دارم و من بتونم باهاشون صحبت کنم و عکس بندازم و من هم با توجه به این که حسینیه محل برگزاری مراسم ختم نزدیک منزلمان بود برای این که ارزوی اون رو براورده کنم یک ساعت زودتر از شروع مراسم که ساعت 4 اعلام شده بود به همراه پسرم به حسینیه مراجعه کردیم تا با نشستن در مکانی خوب و مناسب مداحان را از نزدیک ببینیم و پس از دقایقی با دیدن حاج محمود کریمی چنان برق شادی و شعف را در چشمان پسرم دیدم که تا کنون ندیده بودم و پس از گذشتن از اطرافیان حاج محمود که اچازه قرار گرفتن در کنار ایشان را نمی دادند و با خواهش و تمنا از انها پسرم در کنار ایشان نشست تا عکسی به یادگار بگیرد ومن حتی به حاج محمد گفتم پسرم به عشق شما اینجا امده ولی متاسفانه حاج محمود کریمی با پس زدن پسرم به کناری جای خود را عوض کرده و به جای دیگری رفتند با خودم گفتم شاید حواسش نبوده و ناخواسته این کار را کرده یا شاید نخواسته نظم مجلس به هم بخورد و به پسرم گفتم اشکالی ندارد هنگام خروج از مسجد با حاج محمود عکس میاندازی و به همراه او به خارج از مسجد رفتم تا هنگام خروج محمود کریمی از او و پسرم عکسی به یادگار بگیرم تا ارزویش براورده شود/و حدود سه ربع بعد حاج محمود کریمی از پله های حسینیه پایین امد و مجددا به طرف او رفتم و گفتم پسرم عاشقانه شما را دوست دارد به عشق شما به اینجا امده تا با شما عکس بگیرد و ای کاش زبانم لال میشد و این درخواست را از ایشان نمیکردم زیرا چنان نگاه غضب الودی کرد و با بایان اینکه ای بابا باز هم شما با بی تفاوتی کنار ما رد شد و من در حالی که مجددا به سوی او میرفتم تا درخواست خود را تکرار کنم با گریه های پسر یازده ساله ام مواجه شدم که پیراهن من را میکشید و میگفت ول کن بابا خودتو کوچیک نکن نمیخواد التماسش کنی من دیگه اصلا نوحه هاشو گوش نمیدم اصلا دیگه نوحه گوش نمیدم و از من خواست اونجا رو ترک کنیم شاهد گریه های بی امان اون هم حاج امیر نعیمی از دیگران مداحان این مرز و بوم هست که پس از دیدن اشکهای فرزندم دست نوازشی بر سر او کشید و با شوخی و خنده پسرم را ارام کرد و به پسرم گفت انقدر مداح خوبی بشو که یک روز محمود کریمی پای منبر تو بشینه و گریه کنه .اما الان دیگه نه من و نه پسرم دوست نداریم که دیگه اون مداح بشه و تا اخر اون شب غم چشمان پسرم غم کل دنیا رو تو دلم گذاشت.و همینطور که اونجا حاج محمود رو واگذار کردم به فاطمه زهرا و امام حسین اون دنیا هم اونو نمیبخشم چون مسیر خوب و قشنگی رو که پسرم داشت خراب کرد.مگر اینکه بچه ها هنگام نماز خوندن امامهای ما از رو کول و دوش اونها بالا میرفتند و معصومین ما نماز خود را ترک نمیکردند ایا یک عکس انداختن اینقدر برای ایشان ناپسند بود؟در اخر ایشان را واگذار میکنم به خدا.و برای این که ثابت کنم صحبتهایم را شماره ام را میگذارم 0...... مجید گلپایگانی