بخش هایی از این گفتگو را می خوانید؛
• شروع کار من به عنوان فرمانده ناجا در همان دقایق اول با حوادث گوناگونی روبرو بود، به گونهای که هنوز ساعتی از انتخاب بنده به عنوان فرمانده ناجا نگذشته بود که حادثه معروف «مهاباد» رخ داد.
• من روی چند حوزه متمرکز شدم که یکی از این موارد «مرز» بود، چرا که امنیت مرزها، ارتباط تنگاتنگی با تروریسم، قاچاق سلاح و ناامنی، ورود اتباع بیگانه و حتی قاچاق انسان، قاچاق کالا و مهمتر از همه قاچاق موادمخدر دارد.
• یکی دیگر از هدفگذاریهای ما در زمان پذیرفتن فرماندهی ناجا بحث امنیت داخلی و برخورد با اشرار و اوباشی بود ،بر همین اساس یکی از برنامههای مهم عملیاتی کردن "طرحهای امنیتاجتماعی" بود .
• یکی دیگر از هدفگذاریهایی که بسیار مورد تاکید ما بود، بحث «برخورد با موادمخدر» به عنوان مهمترین و پایدارترین آسیب اجتماعی بود.
• در ابتدای سال 84 و در دوره دولت خاتمی، طرح «عفاف و حجاب» در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و برای اجرای همان مصوبه که در دولت هشتم تصویب شد، ابلاغش به دوره اول دولت احمدینژاد منتقل شد که ظاهرا آقای احمدینژاد طرح را نخوانده؛ ابلاغ کرد، چرا که اصلا قبولش نداشت و تا آخر هم میگفت این مصوبه را قبول ندارد.
• ممکن است از تلههای انفجاری آن هم در کمینها و به صورت تاکتیکی و محرک در عملیاتها همچون مسیر کاروانهای موادمخدر یا گروههای تروریستی که وارد کشور میشوند، استفاده شود، اما مینکاری نداریم .
• برخی دوستان رسانهای در جریان برخورد با اراذل و اوباش کم لطفی کردهاند و طبیعی است که ما نمیتوانیم 100 خبرنگار را پای عملیات برده و به همین دلیل 3-2 رسانه مهم همچون ایسنا را دعوت کرده تا به بقیه اخبار را بدهند.
• ما در این عملیات گفته بودیم مقاومت این اراذل و اوباش که با چاقوکشی، قمهکشیدن و عربدهکشی مردم را ترسانده بودند را با شدت عمل بشکانید و اگر این اوباشگران مقاومت کردند، محکم با آنها برخورد کنید. اما ما هیچگاه برای این رفتارهای سخیف همچون انداختن آفتابه و ... ابلاغ نکرده بودیم و این ابتکار عناصر میدانی بود و منصفانه نیست که برخی رسانههای کم لطف، اصل کار را با انتشار برخی تصاویر زیر سوال ببرند .
• ما افرادی در محلات داشتیم که در خانه مردم را میزدند و میگفتند دخترتان را بدهید، میخواهیم برویم شمال و این جسارتها قابل قبول نبود و بر همین اساس عنوان میکنم که ما در هنگام برخورد با این افراد از حمایت عمومی برخوردار بودیم.
• کهریزک اساسا بازداشتگاه نبود، بلکه سولهای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. هر خانهای را که در خاک سفید جمع میکردند، اسباب و اثاثیهشان را جمعآوری و اسم خانوادهشان را رویشان میزدند و در کهریزک این اسباب را نگهداری میکردند تا این خانوادهها تعیین تکلیف شوند.
• حتی در دوران سرداران طلایی و قالیباف که بعضا اراذل و اوباش جمعآوری میشدند، اراذل را به اینجا منتقل میکردند و قرار بود ناجا بازداشتگاه ویژه این کار - اراذل و اوباش - ایجاد کند. تا اینکه کلا این محل تعطیل شد تا زمان اجرای طرح امنیت اجتماعی که زندانها عنوان کردند جا و امکانات کافی برای نگهداری اراذل و اوباش ندارند .
• در اردیبهشتماه سال 88 پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر زمینهای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» ، حتی این سخنان به درجهای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند من اینطور شنیدهام و اگر سردار رادان هم قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد.
• من تاکنون در هیچ محفلی عنوان نکردهام که صبح روز جمعه جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد.
• من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به بچههای کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند و در ثانی بدرفتاری با آنها نکنید، اما همین دهان به دهان گشتن و این به آن بگو، باعث شد که این تاکیدات من به مرحله اجرا نرسد و آمده بودند در هر بند که ظرفیت 50 تن را داشت، 170 تن را جا دادند.
• با مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع میداد و حتی عقل داشت کمی پایینتر مقر یگان ویژه بود و میتوانست افراد دستگیر شده را در مسجد این یگان جای دهد یا حتی میتوانست این افراد را در بازداشتگاه جدید که هر چند آب و برق نداشت، جای دهد تا این مشکلات به وجود نیاید.
• در مورد سردار رادان باید تاکید کنم که کلا از مسئله اطلاعی نداشت اما در مورد سردار رجبزاده از آنجایی که حوزه مسئولیتش بود، پرونده اتهامی تشکیل شد و در دادگاه نیز حضور یافت، اما تبرئه شد و مجازاتی برای وی تعیین نشد و مجازاتها بیشتر برای مباشران و افراد مسئول بازداشتگاه و افرادی که دارای سوءرفتار بودند برمیگشت.
• در حادثه عاشورای 88،یک خبرنگار سوال کرد که ماشین نیروی انتظامی از روی یک نفر عبور کرده که من گفتم باید اثبات کنید ،بعدا بنده خدا اسناد و مدارک را آورد و متوجه شدم که فیلمش در شبکههای مجازی پخش شده و این مسئله کاملا مشخص بود که آن را درست نکردهاند، هر چه گشتیم نتوانستیم خانواده وی را پیدا کنیم و این بنده خدا صورت سالم نداشت و در بیمارستان هم نمیدانستند از کجا آمده و به عنوان جسد مجهولالهویه با وی برخورد کردند ، تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده این فرد است ،ما هم نسبت به دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم.
• همچنین علی موسوی بر اثر گلولهای که به کتفش خورد، جان باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود و به علت خونریزی جان خود را از دست داد.
• در حادثه زیر گرفتن خودروی پاترول هم هیچکس کشته نشده و چند روز بعد نیز خودرو را به صورت بلاصاحب در خیابان پیدا کردیم. اما از روی مشخصات خودرو، صاحب ماشین را پیدا کرده و متوجه شدیم که این مالک خود در تظاهرات شرکت کرده و در حالی که چراغ میزده و برف پاکن را روشن کرده بود، آدمهای تندرو این فرد را کتک زده و از ماشین پیاده میکنند ،با اینکه پلیس آن افراد را پیدا نکرد، اما قطعا آن افراد که حدود یک تا دو تن بودند، ماموران ناجا نبوده و به صورت خودسر درگیر شدند و ما تا الان این افراد را پیدا نکردیم.
• در مورد حادثه میدان ولیعصر (عج) باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان امداد تهرانبزرگ بود.
• به نظر من کلا نباید اجازه تشکیل و سازماندهی گروههای خود جوش داده شود، چرا که گاهی حضور این افراد در صحنههای خشن است و پس از آن شاهد اتفاقاتی همچون 22بهمن در قم خواهیم بود که اتفاق خوبی نیست .
• در مورد مرگ وبلاگ نویس،در مورد حادثه پلیس فتا سئوالات بسیاری مطرح است، به گونهای که چه دلیلی وجود داشت که در چهارشنبه که سه روز تعطیل در پیشرو است - به دلیل تعطیلی روز عیدغدیر- متهم در حالی که قرار هم نیست تحقیق خاصی صورت بگیرد، از زندان تحویل گرفته شد یا سوال دیگری که مطرح است، اینکه چرا در این سه روز تعطیل، متهم را تحویل بازداشتگاه ندادید
• فردی که اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) میکرد، مسئول متدینی بود که حتی در تحقیقات مشخص شد که غذا را برای این فرد آورده و به بیرون رفته و به قرآن خواندن مشغول بوده، اما قسمت بد این داستان، برخورد غیرمحترمی بود که با این فرد داشتند؛ به گونهای که صحنه دستگیری این فرد خشن و تند بود و در حضور مادرش این پسر را که با مادرش تنها زندگی میکرد و منزوی بود ، دستبند زده و روی زمین کشانده بودند که علائم کبودیای نیز که بعدا مشخص شد به دلیل دستبند و رفتار خشن بود و جای سوال است که اصلا چه لزومی داشت که برخورد خشن با این فرد شود؟
• در مسئله رعایت حقوق شهروندی، هنگامی که در صدد اجرای این مسئله برآمدیم، در اولین بازدیدهای خود، نمرهای که ناجا توانست کسب کند، 35 از 100 بود اما حالا با ایجاد نظام تشویق و تنبیه، نظام کنترل و نظارت و ... توانستیم امتیاز 80 را کسب کنیم
• سال آینده طرح «تعالی فردی و سازمانی» را در دستور کار خود قرار دادهایم؛ به گونهای که از این پس علاوه بر کنترل کیفیت «ظواهر ناجا»، مولفههایی همچون «تکریم ارباب و رجوع»، «رعایت حقوق شهروندی»، «کاهش عملیاتهای زائد»، «ارتقای تحصیلی» و ... را با جدیت مورد توجه قرار خواهیم داد و در این طرح سعی شده ابعاد نرم همچون شایستگی و کفایت پرسنل مورد آزمون قرار گیرد.
• رادان، برادری زحمتکش است که از ابتدای انقلاب و از زمان نوجوانی وارد خدمت شد و تقریبا هیچ زمانی برای آسایش استفاده نکرده است؛از حادثه سوختگیش در سیستان و بلوچستان که در یک عملیات جانباز شد تا اثابت گلوله و ترکش در دفاع مقدس ، اما مقداری در لحن و اظهارنظر قاطع هستند و به همین دلیل مورد علاقه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفته است؛
• متولی ابتدایی طرح عفاف و حجاب، شورای فرهنگ عمومی در وزارت ارشاد بود و سه سال بعد از دولت اول احمدینژاد، در یک جمعبندی مشخص شد که وزارت ارشاد جامعیت لازم برای اعمال مقررات ندارد و به همین دلیل مدیریت این طرح به وزارت کشور داده شد و احمدینژاد در دوران محصولی، اساسا این طرح را تبدیل به بخشنامهای در راستای رعایت حقوقشهروندی کرد
• آقای رحمانی فضلی با من حدود 15 روز پیش تماس گرفت و از آنجایی که در جریان سوابق نبود، به ایشان توصیه کردم که سوابق را مطالعه کنند. اما در این تماس اعلام کردم که مسئول شما هستید .
• وقتی احمدینژاد خودش این طرح را قبول ندارد، برای وزرایش هم هزینهبر بود و بر همین اساس ناجا در میدان تنها ماند. اما به نظر میرسد این دولت تصمیم گرفته که در اجرای این قانون وارد شود و مسئولیتش با خودش است و ما با آنها هماهنگ عمل میکنیم و خوشحال هم میشویم که عمده این طرح ایجابی باشد.
• باید بپذیرید که تعیین مصادیق در صحنه عمل بسیار سخت است و ما نیز نمیتوانیم انیمیشنی درست کنیم که مثلا شلوار و جوراب باید اینگونه باشد، اما تدبیر لازم است.
• به نظر من تغییر در سربازی از موارد اجتنابناپذیر در آینده است، به گونهای که در مسئله سربازی تحولاتی اعم از کاهش موالید و تحصیل سربازان در حال رخ دادن است که در آینده ما را با تصمیمگیریهایی مواجه میکند که گریزناپذیر است.
• نکته قابل توجهی که در بحث موادمخدر وجود دارد، آن است که با وجود برخورد و تشدید مجازات و همچنین سرعت اجرای احکام، آنقدر این قاچاق و فروش برایشان جذاب است که باز هم قاچاقچی ریسک مرگ را میپذیرد و بعضا معتقدم یک تا دو میلیارد تومان کار میکنند و بعد از آن از کار بیرون میزنند که این مسئله را پیچیدهتر میکند.
• در حل مسئله موادمخدر هیچکس نباید به دنبال راهحل کوتاهمدت و ضربتی باشد. اما پاککردن منظر جامعه کار درستی است و معتادان ولگرد نباید در کنار خیابانها باشند و حتی گام را فراتر گذاشته و موادفروشان آزادانه مواد بفروشند.
• ما در ناجا قرار اختلاط زن و مرد نداریم و در آن مانور زنان حرکات رزمی و راپل انجام دادند که انتقاداتی مبنی بر اینکه چرا جلوی آقایان این عملیات انجام شد، مطرح کردند اما با اصل آن مخالفتی نیست. اما باید بپذیرید که زنان دارای پیچیدگیهای زیادی هستند و زنان تحصیل کرده با ریسک ازدواج روبرو هستند به گونهای که چندی پیش آماری آورده و متوجه شدم 50 درصد از همکاران زن بالای 30 سال ما ازدواج نکردهاند که این نوعا به دلیل فعالیت پلیسی آنها است.
• در جزیره کیش ما با مشکل پلیس زن مواجه هستیم که جدیدا ابلاغ کردهایم
ماموران مرد که در کیش فعالیت میکنند، زنانشان نیز به صورت قراردادی به
همراه همسرشان به فعالیت بپردازند. در دوره سردار قالیباف تعداد زیادی زن
استخدام شده و پس از مدتی متوجه شدیم که همه به بخشهای اداری رفتهاند که
در حال حاضر در مورد پلیس زن در حال سعی و خطا هستیم تا بتوانیم به مدل
جامعتری برسیم.