آفتابنیوز : آفتاب: با گذشت بیش از یک هفته از توافق ژنو، پیامدهای این اتفاق هنوز بخش قابل توجهی از تحلیل رسانه های مهم جهان را به خود معطوف داشته است.
آندره ایلیاچنگو، تحلیلگر روس، در یادداشتی در پایگاه اینترنتی "روسیه امروز" در نگاهی متفاوت این پرسش را مطرح می کند که چرا آمریکایی ها ناگهان تصمیم گرفتند که با ایران معامله کنند.
خلاصۀ این یادداشت را در ذیل می خوانید:
پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان موفق به امضای توافق هسته ای با ایران شدند. توافقی که قرار است در ازای کاهش تحریم های غرب، ایران به مدت 6 ماه غنی سازی بیش از 5% را متوقف و فکری برای خلاص شدن از دخایر اورانیوم 20 درصدی خود بکند.
اما نکتۀ مهم اینجاست که اعضای گروه 6 از خواسته و مطالبۀ خود مبنی بر توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران و تعداد سانتریفیوژها چشم پوشی کردند و این مسئله برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده و به نوعی می توان آن را پیروزی مهمی برای ایران دانست.
پرسش مهمی که باقی می ماند اینست که آمریکایی ها هنوز به این پرسش پاسخ نداده اند که چرا به یکباره موضع خود را در مقابل ایران و برنامۀ هسته ای این کشور تغییر دادند. آنها هنوز توضیح نداده اند که دیپلماتهای آمریکایی در ملاقاتهای پنهان خود با ایرانی ها و به دور از چشم متحدان منطقه ای چه می گفتند؟ چه اتفاقی افتاد که مذاکرۀ 10 ساله هسته ای به رغم افزایش تعداد سانتریفیوژها چرخش یافت و به معامله انجامید؟ و چه اتفاقی افتاد که با 34 سال دشمنی و خصومت میان تهران- واشنگتن این خشم دیرینه فرو نشست؟
بدون شک فاجعۀ احمدی نژاد به پایان رسیده و روحانی سر کار آمده اما با توجه به اختیارات رییس جمهور، این همۀ ماجرا نیست.
بدون شک ایران نمی توانست موضع اسراییل و همچنین اظهارات باراک اوباما دربارۀ توسل به راهکارهای دیگر در مورد این کشور را نایده بگیرد، اما در عین حال به این واقعیت واقف بود که اوباما، نیازی به راه انداختن جنگ سوم جهانی در منطقه ندارد و شاید در همین جاست که باید دلیل چرخش آمریکا به سمت ایران را جستجو کرد.
در اوایل سال 1970، ایالات متحده آمریکا شکست بزرگی را در جنگ ویتنام متحمل شد. این شکست به عرصۀ داخلی نیز سرایت کرد و بحران واترگیت و رسوایی خداحافظی ریچارد نیکسون از کاخ سفید را به همراه داشت. در آن زمان ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفت سیاست نزدیکی به چین کمونیست را در پیش بگیرد. آمریکایی ها در آن زمان برای جلوگیری از نفوذ روسها و رسوخ آنها در آسیای جنوب شرقی و مقابله با کرملین چاره ای جز نزدیکی به چین به منظور مقابله با تهدیدات امنیتی نداشتند.
امروز شکست سیاست های آمریکا در عراق و افغانستان، پیامدهای منفی بهار عربی، قدرت گرفتن اسلام سیاسی سنی که فاصلۀ زیادی با ایده های دمکراسی غربی دارد و در حال گسترش در کشورهای منطقه یکی پس از دیگری است، آمریکایی ها و منافع آنها را به خطر انداخته است.
در کنار اینها متحدانی هستند که تلاش می کنند آمریکا را وارد جنگ های دیگری کنند که بیش از پیش در تضاد با منافع آمریکاست.(لیبی، سوریه و ایران) حال آنکه ملاحظات دیگری نیز برای آمریکایی ها در این میان وجود دارد: ضرورت تمرکز بر استقرار نیروها در مقابل قدرت گرفتن چین، تمرکز بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 که می تواند از اهمیت مطالبات دمکراسی تا اندازه ای بکاهد.
در واقع همین چالش ها بود که اوباما را به سمت مصالحه با ایرانِ شیعی سوق داد؛ کشوری که توان رقابت با پادشاهی های نفتی خلیج فارس و پتانسیل رهبری منطقه را دارد. شاید نظم جدید خاورمیانه و نیروهای آن هم اکنون برقرار شده است. نظمی که تا پیش از انقلاب 1979 نیز همین سبک و سیاق را داشت؛ زمانی که آمریکایی ها تلاش می کردند با سیاست موازنه قوا میان ایران و عربستان تعادل و توازن ایجاد کنند.
ترجمه: زهرا خدایی