کد خبر: ۲۲۳۷۹۳
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۹

همسر دکتر عارف از زندگی با همسرش می‌گوید

دکتر حمیده مروج همسر دکتر محمدرضا عارف اخیرا در گفت‌وگو با ویژه نامه روزنامه ایران به بیان برخی جزییات زندگی با همسرش و دغدغه های این روزهایش پرداخت.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: به گزارش امید به بهانه سالروز تولد دکتر محمدرضا عارف متن این گفت‌وگو تقدیم خوانندگان می‌شود:

«همسرم را دوست دارم و درکنار او بودن برایم یک افتخار است». این جمله را دکتر حمیده مروج، با شیطنت خاصی عنوان می‌کند. متخصص پوست و زیبایی است. علاقه چندانی به فعالیت‌های سیاسی ندارد و در تمامی‌این سالها که همسرش فعالیت‌های سیاسی داشته، ترجیح داده پزشک باشد و مریض‌هایش را معالجه کند و سر کلاس‌هایش در دانشگاه برود. با این حال انتخابات یازدهم ریاست جمهوری وظیفه سنگینی بردوش او گذاشت چراکه محمدرضا عارف از او خواست تا در تمامی‌میتینگ‌های تبلیغاتی در کنارش باشد. او دوشادوش محمدرضا عارف همه جا می‌رفت؛ در فیلم تبلیغاتی محمدرضاعارف به بیان دغدغه خود و همسرش پرداخت؛ دغدغه‌هایی از جنس زنان و آسیب‌های اجتماعی.او حالا به واسطه نقشی که همسرش در سیاست دارد و فعالیت‌های اجتماعی گسترده‌ای در زمینه زنان و کار آفرینی انجام می‌دهد. اما زندگی او فقط کار و فعالیت اجتماعی نیست. خودش می‌گوید، همسر دکتر عارف بودن سختی‌های خاص خودش را دارد چرا که دیگر نمی‌توانی به راحتی همچون دیگر افراد در جامعه حضور داشته باشی. با این حال دکتر مروج بیشتر وقت‌ها سفرهای درون شهری‌اش را با مترو انجام می‌دهد و در همین سفرهاست که چهره شهرش را غمگین می‌بیند، با زنان و کودکان دستفروش و متکدیان ریز و درشتی که در این سال‌ها مدام بیشتر شده‌اند.

چطور با آقاي عارف آشنا شديد؟
آشنايي من با ایشان به دوران كودكي‌مان برمی‌گردد. هر دو يزدي هستيم و از همان دوران کودکی هم همسايه ديوار به ديوار هم بوديم. با اینکه در یک محله زندگی می‌کردیم اما هیچ گاه همدیگر را ندیدیم و با هم همکلام نشدیم. تا اینکه بزرگ شدیم و من دانشجوی پزشکی شیراز شدم و دکتر هم برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. دکتر وقتی در امریکا بود براي انجمن‌هاي اسلامي دانشگاه‌هاي مختلف نامه‌اي نوشته و از رؤسای انجمن‌ها درخواست کرده بود که يك دختر مذهبي، یزدی و دانشجوي پزشكي به ایشان معرفی کنند که البته فعال سیاسی هم باشد. خب چند خانم دانشجو معرفی شد و از دانشگاه شیراز هم من معرفی شدم.
وقتی اسامی ‌به دکتر عارف رسید ایشان نام خانوادگی مرا شناخت. این موضوع گذشت تا این‌که عید همان سال برای دیدن خانواده‌ام به یزد آمدم. خانواده آقای عارف  هرسال از اول فروردین تا سیزدهم فروردین ماه در منزلشان روضه خوانی برپا می‌کنند.  به یاد دارم آن سال آقای حسن روحانی سخنرانی‌هایی را در منزل آقای عارف داشتند. ما هم دانشجو بودیم و سخنرانی ایشان هم داغ و دانشجوپسند بود. به همراه پدرم به منزل آقای عارف رفتیم تا سخنرانی آقای روحانی را گوش کنیم. هنگام پایان مراسم پدرم با پدر آقای عارف احوالپرسی كردند. آقای عارف هم مرا آنجا می‌بینند و به پدرشان می‌گویند کسی را که می‌خواستم پیدا کردم.

در طول زندگي هیچ گاه به مشکلی خاص برنخوردید؟
مشکل خاصی نداشتیم .البته باید تاکید کنم ما بايك فرهنگ بزرگ شديم خدا هم خیلی کمکمان کرد تا درگیر مباحث فرعی نشویم.همیشه با صمیمیت و تفاهم مشکلات جاری زندگی را با هم حل کرده ایم و در اصول هم هیچگاه اختلافی نداشتیم

خب شما هر دو درگیر مسائل مختلف بودید؛ آیا همین مشغله بيرون از خانه مشکلی برایتان ایجاد نمی‌کرد؟
مشغله های کاریمان روي فرزندانم تأثير چندانی نگذاشت. چراکه هر سه پسرم در مقاطع عالی تحصیلی درس خوانده اند .البته سختی های هم بود اما لطف پروردگار شامل حال ما شد. درست است ما هر دو کار می کردیم ،هر دو فعال سیاسی  بوديم و هیچ كس هم نبود  که در زندگی خانوادگی مان  کمکمان کند و برخی زمانها در کنار فرزندانم باشد. هميشه درباره سختی های زندگی ام با دانشجويان صحبت مي‌كنم. وقتي ناراحتند زندگي خودم را برايشان تعريف مي‌كنم تا مشکلاتشان جلو پیشرفتشان را نگیرد. زمانی که درس می خواندم 2 فرزند داشتم دکتر هم مشغله های کاری خود را داشت و بسیاری از شب ها زودتر از ساعت 1 یا دو بامداد به خانه نمی آمد.آن زمان جنگ بود و برخی وقتها من تنها با فرزندانم خانه بودم یا فرزندانم تنهایی بدون حضور من و پدرشان در خانه بودند. این موارد به نظر من مشکلات ما بود.ولی بهرحال  تحمل می کردیم.دکتر هم در امور خانه در حد وقت کمک می کرد.

صادقانه بگویید، هيچ مشكلی با يكديگر نداشته‌ايد؟
شاید مشکلات جزئی داشتیم ولی با تفاهم و ضمیمیت آنها را حل می کردیم و هیچگاه مزاحم بزرگان فامیل نمی شدیم.مشکل جدی نداشتیم. دختران یزدی پایبند خانه و خانواده هستندو  با بد و خوب یک زندگي سازگاری دارند .خب من هم جزو همان زنان یزدی هستم.

می‌دانم که اوقات فراغت زیادی ندارید. اوقات فراغت خود را چگونه مي‌گذرانيد؟
خیلی اهل مطالعه هستم و بيشتر- اوقات فراغتم را با دكتر و خانواده مي‌گذرانم.

آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟
من علاقهبه رمان دارم اما زیاد هم برایم فرقی نمی‌کند که چه کتابی باشد . آخرين كتابي كه خواندم نامش «خانم» بود.

حالا چه کتابی را دارید می‌خوانید؟
در حال حاظر كتاب "زن آينه جمال و جلال خداوند" که نوشته  آیت الله جوادي آملي است را می خوانم و توصيه مي‌كنم خانم‌ها هم این کتاب را بخوانند. در کنار این کتاب "تناسخ در اسلام" را هم شروع کرده ام همچنین در حال خواندن کتاب حجاب در عصر اسلام آقای ترکاشوند هم هستم . 

 

جالب است که چند کتاب را با هم می‌خوانید. تمرکزتان به هم نمی‌ریزد؟
نه اصلاً. البته بگویم، خواندن این کتاب‌ها بستگی به جایی دارد که در آن حضور دارم.در محل کارم باشم کتاب‌های کتابخانه را می‌خوانم و در خانه هم تناسخ را می‌خوانم.

دكتر چطور؟
دكتر كتاب مي‌خواند اما من نمي‌دانم چه مي‌خواند. زیاد در این باره کنجکاوی نمی‌کنم.

علاقه شخصي شما و دکتر در گذران اوقات فراغت فقط كتاب است؟ سفر، رستوران رفتن، گردش و...
بله بیشتر كتاب است. گاهی با بچه ها به مسافرت اطراف شهر و خارج از تهران هم می رویم پیاده روی و ورزش  هم می کنیم . 

همسرتان ورزش می‌کند؟
بله به شنا و پیاده روی علاقمند است. 

اصولاً همسران مردان سياسي را با شوهران‌شان مي‌شناسند. آيا شما را خانم دكتر عارف به حساب مي‌آورند یا با نام فامیل خودتان؟ تمایل قلبی‌تان این است که دكتر مروج باشید يا خانم دكتر عارف؟
من دوست دارم با فامیل خودم شناسایی شوم. به همین علت تا کنون همه مرا به نام دکتر مروج می‌شناسند. زمانی هم که دکتر عارف معاون اول رئیس‌جمهور بود، خیلی‌ها نمی‌دانستند من همسرش هستم.
بعد از نامزدی دکتر عارف در انتخابات یازدهم و حضور در میتینگ‌ها و پخش شدن عکسهای‌مان در کنار هم، تازه خیلی‌ها که مرا می‌شناختند، فهمیدند که همسر دکتر عارف هستم. بعد از این انتخابات مرا با نام دکتر عارف شناختند.

این حضور فقط در انتخابات یازدهم بود؟
خیر  زمانهای زیادی در کنار دکتر عارف بودم؛ در دوره‌ای که ایشان معاون اول رئیس جمهور بودند در تمامی‌ سفرها کنارشان بودم. اما قبول دارم توده مردم مرا در انتخابات یازدهم و کاندیداتوری دکتر عارف شناختند. با این حال هیچ ناراحت نیستم که مردم مرا با اسم همسرم بشناسند. بسیار هم مفتخر می‌شوم که همسر دكتر عارف هستم. هم دكتر را قبول دارم و هم خیلی دوستش دارم.

پيشنهاد اين‌كه در انتخابات یازدهم در كنار همسرتان باشید، از طرف شما بود یا آقای دکتر؟
آقاي دكتر اين پيشنهاد را دادند و من هم پذیرفتم. اصولاً آقای دکتر تمایل دارند همیشه در اجتماع زنان در کنار همسران‌شان باشند. به یاد دارم زماني كه آقاي خاتمي رئیس‌جمهور بودند و در دولت مهمانی داده می‌شد اگر  زنان و مردان را جدا می‌کردند دکتر مخالفت می‌کرد و می‌گفت هر کس باید در کنار خانواده‌اش باشد و ما همیشه در کنار ایشان می‌نشستیم.  به هر حال ايشان با دانشجويان هم ارتباط دارند؛ در محیط‌های آکادمیک هم این موضوعات حل شده. به هر حال این اعتقاد همیشه با ایشان بوده است.

به عنوان يك سياستمدار، دکتر عارف  در مسیر فعالیت‌هایش مثلاً گرفتن برخی پست‌ها و سمت‌ها و سایر کارها با شما مشورت می‌کند؟
هر وقت شغلي به ایشان پيشنهاد مي‌شد با من مشورت می‌کردند و همیشه هم این سؤال را می‌کنند که به نظر تو آیا صلاح است که این سمت را قبول کنم یا نه؟ 

آيا مواردي بوده كه شما مخالفت كنيد و ایشان بازهم آن سمت را قبول کرده باشند؟
بله بعضی وقت‌ها گفتم صلاح نمي‌دانم كه شما اين سمت را برعهده بگيريد اما ايشان همبه جمع بندی می رسیدند که  وظیفه را برعهده بگیرند .خيلي وقت‌ها هم نظر من را قبول داشتند.

يادتان هست كدام سمت بوده كه شما علاقه‌مند نبوديد و ايشان قبول كرد؟
يادم هست اما شايد صلاح نباشد بگويم.

وقتی دکتر عارف  معاون اول رئیس جمهور بودند آیا شما نسبت به عملکرد دولت انتقادی به ایشان داشتید؟
بله در برخی مباحث انتقاد مي‌كردم اما ایشان می‌گفتند تلاشم را انجام دادم اما نشد.

مهمترين انتقادی که در آن دوره داشتيد به کدام موضوعات بود؟
صلاح نمی‌دانم پاسخ این سؤال رابدهم.

خب بهتر است بپرسم دغدغه همیشگی شما براي جامعه چيست؟ موضوعی که ذهنتان را مشغول کرده است؟
فقز و  بي‌پولي مردم، بيكاري جوانان و طلاق است. وقتي زنان مي‌آيند مي‌گويند شوهران معتاد و بيكار دارند عمیقا ناراحت می شوم. بنده پزشک هستم و با طبقات مختلف جامعه در ارتباطم .خیلی وقت ها می بینم مریض ها در بیمارستانها دولتی  پول ویزیت را ندارند و در پذیرش  می ایستند و از افراد دیگر می خواهند که ویزیتشان را بدهند. نداری مردم بسیار ناراحتم می کند . البته آسیب های اجتماعی شهر هم زیاد است .زياد سوار مترو مي‌شوم وقتي مي‌بينم خانم‌های  دست فروشي برای پیدا کردن روزی چگونه به آب و آتش می زنند و یا کودکان کار و خیابان را می بینم  خيلي اذيت می شوم . 

خيلي از مردم فكر مي‌كنند سياستمداران و همسرانشان از موضوعات اين چنيني رد مي‌شوند؟
هميشه هم این‌ موارد را به دکتر انتقال مي‌دهم.

جواب دكتر چيست؟
تا آنجا كه مي‌توانسته و از عهده‌اش  برمي‌آمده، اقداماتی انجام داده. مسئولان هميشه دل‌شان مي‌خواهد مردم در رفاه باشند. اما شخصاً از بچگی دوست داشتم شرایط بهتری برای درس خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و همینطور کار زنان فراهم کنم.
در حقیقت به فعالیت‌های اجتماعی و مسائل زنان علاقه‌مند هستید. کاری هم می‌کنید؟
با توجه به اين موقعيتی كه هم اکنون دکتر عارف دارند خیلی از افراد دوست دارند با ایشان کار کنند ما از این فرصت استفاده کرده‌ایم و یک کمیته براي  زنان تشكيل داده‌ايم. برنامه‌ اين کمیته توانمندسازي  زنان است.

یکی دیگر از مباحثی که ذهن مرا درگیر کرده ظاهر شماست. برخوردها در دوران انتخابات با نوع حجابی که دارید چگونه بود؟
ببعضی وقت‌ها برخی از زنانی که مرا نمیشناختند ازنوع حجابم سوالاتی می کردند.مثلا در یکی از شهرستانها خانمي آمد و گفت شما با اين حجاب  می خواهید زن رئيس‌جمهور  آينده ايران باشيد؟ به ایشان گفتم قبل از انقلاب هم همين پوشش را داشتم و در پاریس خدمت حضرت امام(ره) هم با اين حجاب رفتم  و آن زمان  از امام در مورد حجابم سؤال كردم امام خمینی  به من گفتند من حجاب شما را قبول دارم.بنابراین نگرانی برخی ها درباره حجاب من موردی است . حجاب، حجاب است مدلش متفاوت است و زن بايد پوشش کامل داشته باشد. 

برای خيلي‌ از آدمها این سوال مطرح است که سیاستمدارانی که مشاغل جدی و ظاهر عبوسی دارند در خانه هم همین شخصيت جدي را دارند یا خیر؟
بله دکتر جدي است در خانه هم جدی است . اما قلب مهربانی دارند. دكتر برای رسیدن به اهدافش به هیچ عنوان کوتاه نمی آیدو قوانین سختی هم برای خودش دارد.  اما ایشان خيلي مهربان و عاطفي هستند برخلاف ظاهري كه دارند. 

در زندگي هیچ وقت این قوانین مشکل ساز نبود؟ با توجه به اینکه شما ظاهری شاداب و مهربان دارید؟ فرزندانتان شکایتی نداشتند؟
من هم بسیار جدی هستم به موقع برخورد مي‌كنم. دكتر مهربانتر از من برخورد مي‌كند .ایشان همیشه كارهاي بچه‌ها را با جديت دنبال مي‌كند .برای دکتر تربيت و رفتار اجتماعی  بچه‌ها بسیار مهم بود.بچه ها با دکتر رابطه صمیمی و خوبی دارند. کمتر از ایشان شکایت می کنند بخصوص با دختران خانواده رابطه صمیمی و مهربان تری دارد.
دكتر به مدرسه بچه‌ها هم سر مي‌زد؟
خير ،مدرسه را من پيگيري مي‌كردم البته من هم به خاطر مشغله کاری زیاد به مدرسه آنها نمی رفتم و بیشتر از دور درس آنهارا كنترل مي‌كردم. خوشبختانه وضعیت تحصیلی بچه ها همیشه خوب بود

کمی‌ درباره جذابیت‌های زندگی با یک سیاستمدار بگوید؟
زندگي  با یک سیاستمدار به هیچ عنوان جذاب نيست. انسان را  محدود مي‌كند چرا که خیلی‌ها شما را می‌شناسند. الان موقعيت‌ام با موقعيت يك سال پيش‌ام خيلي فرق كرده است و دیگر  نمي‌توانم برخي از كارهايی را كه دوست دارم انجام بدهم. مثلاً رفتن به رستوران و خیابان برایمان سخت شده است. با اين حال اگر محدوديت زندگي با يك سياستمدار را بپذيريد و با آن كنار بياييد برخوردهاي صميمي و محبت‌آميز مردم آثار مثبت خدماتي كه يك سياستمدار انجام مي‌دهد. جاذبه‌هاي خاص خودش را دارد.

تولد دکتر هم نزدیک است. آیا تدارک تهیه هدیه برای دکتر را دیده‌اید؟
من سعي مي‌كنم به مناسبت‌هاي مختلف به ايشان هديه دهم. البته در حد عرف جامعه و توانايي خانواده.

بهترین هدیه‌ای که تا به حال از دکتر گرفته‌اید چه بوده؟
انگيزه دادن به من و كمك كردن به اين‌كه تحصيلات دانشگاهيم را تا دوره تخصصي پزشكي و فوق‌تخصصي ارائه دهم. توجه داريد كه دكتر  اهل يزد است.!!

گفت‌وگو از: هدی هاشمی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین