آفتابنیوز : آفتاب: برای پیدا کردن رابطهای که ممکن است بین آفتابه و محیطزیست باشد ابتدا لازم است به تاریخچه پیدایش این دو معقوله به ظاهر جدا ازهم ولی در واقع تصویر آیینهای همدیگر بپردازیم. پیدایش محیطزیست به پیدایش کرهزمین در حدود 5/4 میلیارد سال پیش و پیدایش حیات بر روی آن یعنی 3 میلیارد سال قبل و اینکه حیات حدود یک میلیارد سال قبل روی خشکیهای کرهزمین ظاهر شدهاست بر میگردد. بنابراین محیطزیست در بخشهای مختلف کرهزمین عمری بین 1تا3 میلیارد سال دارد و این ادامه پیدا کرد و همینطور بود و بود تا اینکه حدود 3 میلیون سال پیش گونه آدمی ظاهر شد. این گونه تغییر کرد و پیشرفت کرد و ادامه پیدا کرد تا بالاخره حدود 12 هزارسال قبل تصمیم گرفت یه جایی از این کره خاکی مستقر بشه و کشاورزی کنه. برای این کار اومد همین نزدیکای دجله و فرات در منطقهای به نام داسه بارور –منطقهای حلال مانند از گوشه جنوب غربی ایران تا سوریه و مصر- سکنی گزید. چون اینجا هم داسه بود یعنی برای کشاورزی داس داشت هم بارور بود و میتونست نسل خودشو زیاد کنه و هم چهار تا رود مهم جهان - دجله و فرات، سند، اردن و نیل-در اون جریان داشت و میتونست کنار این رودها بنشینه و فکر کنه وفکر کنه و احتمالا "بر لب رود بنشین وگذر آب ببین"(شاعر اشتباها "بر لب جوی بنشین وگذر عمر ببین" ذکرکرده است) را انجام بده. بعد که نشست و گذار آب رو دید ودید ودید، گفت: خب اگه بخواهم این گذر آب را نبینم و آنرا متوقف کنم باید چه کار کنم؟
اول فکر کرد سد بزنه و آب را متوقف کنه که دید این خیلی زوده و اگه اینکار رو بکنه انسانهای بعدی برای نابودی محیط زیست چکار کنند؟! بعد فکر کردچاه بزنه وآبهای زیرزمینی رو نابود کنه. باز دید این هم خیلی زوده و اگه این کار رو بکنه در قرن بیست و یکم مسئولین و مردم حاشیه داسه بارور در کشور ایران برای نابودی محیط زیست دیگه کاری از دستشون بر نمییاد و احتمالا سر خورده و معتاد میشن. خلاصه فکر کرد و فکر کرد و چون اون موقع خیلی فکر کرد الان دیگه کمتر میتونه فکر کنه و باز هم فکر کرد تا آفتابه رو ساخت.بعد از این اختراع چون براثر فکرکردنِ زیاد مغزش داغ کرده بود براثر حرارت زیاد سلولهای مغزش خاکستری شد. تا بعداً سر فرصت در قرن بیست و یکم بر اثر حرارت زیادتر مخصوصادر فلات ایران کاملاً قهوهای و احتمالاً شکلاتی بشه.
خلاصه آفتابه رو ساخت و شروع کرد آن رو از آب پر کنه و در هر جائی که میخواست خالی کنه و چون لب جوی نشسته بود و گذر آب رو میدید و احتمالا شیب هم زیاد بود فکر کرد سوراخی که باید آب رو بریزه توش باید خیلی خیلی بزرگتر از سوراخی باشه که آب ازش بیرون مییاد و تعیین رابطه دقیق بین این سوراخها آخرین اختراع بشر در رابطه با حفظ محیط زیست بود. یعنی اینکه بابا آدم و ننه آدم و بچه آدم و همه آدمها و آدمزادهها فهمیدند که باید بدونی توش چقدر آب داری و چطور باید آن را بریزی. چیزی که توی قرن بیست و یکم یعنی 12 هزار سال بعد و بعد از 500 نسل ما هنوز ن¬م¬ی¬فهمیم!
بعد از آن آدمهای بعدی تحقیقات میدانی و خارج میدانی گستردهای روی آفتابه و مخصوصا ابعاد سوراخ آن داشتند . دراین رابطه مقالههای مهمی به چاپ رسیده است. خود من در تحقیق جامع و گستردهای که روی آفتابه مسی منزل پدری داشتم رابطه 1 به 365 را بدست آوردم. یعنی اگه 365 تا آب بریزی توش، باید بتونی فقط یکی ازش خارج کنی. ظاهرا سازنده این آفتابه منزل پدری من شخصی به نام حاکم الحکام و جامع الجامات و آفتابه الافتابات و محیط الزیست الابتکارات بوده است. در تحقیقات دیگری بر روی تاثیر آفتابه بر محیط زیست در زمان صفویه با استفاده از آفتابه به بررسی جایگاههای مدیریتی در مسجدی در چهارباغ اصفهان پرداخته شده است. که این هم در نوع خود جالب بوده است.چون بدین صورت تاثیر آفتابه و اینکه شخص کدام آفتابه را بردارد و لذا اینکه چه کسی باید تصمیم بگیرد که چه مقدار آب در کجا و با چه نسبتی ریخته شود مشخص میشود و بدین صورت مشخص شده است که آفتابهْ خود بر آفتابه ساز و مدیریت آفتابهای بس تاثیر گذار بوده است یعنی معلول در عین حال همان علت است و لاغیر.
باتوجه به تاثیر این اختراع بر زندگی بشر و تاثیر آن بر جایگاه اجتماعی افراد و اینکه بشر برای اولین بار با ساخت آفتابه توانست محیط زیست را دستکاری و آب را جابه جا کندآفتابه در تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله شعر و موسیقی هم وارد شد. یادمه بچه بودم دائیِ من مرا به مجلسی برد. در آنجا عدهای در اطراف یک شخص آوازخوان و تنبکزن جمع شده بودند و با دستزدن و گاهی هم همراهی کردن آواز میخواندند. خواننده راجع به آفتابه و اینکه تمایل به رفتن به داخل آفتابه دارد ولی به دلایلی نمیتوانست این کار را انجام دهد میخواند. خواننده در هر بار که قصد ورود به آفتابه را داشت بخشی از بدن او مثل دست یا پا یا عضو دیگری در آن گیر می¬کرد و نمی توانست وارد شود .ظاهرایکی از این اندام منشوری بود چون دائی من با اشاره به من، نگاه تندی به خواننده کرد و خواننده هم نگاه عموجون آمیزی به من کرد که من فهمیدم در آن جمع من تماشاچی درجه دوم محسوب میشوم و نباید بعضی چیزها رو بفهمم. خواننده به من گفت: عموجون خوبی؟ و من گفتم خودتی. گفت چی خودمم؟ گفتم همونی که فکر کردی منم ! و خواننده نگاهی به دائی من کرد و گفت این بچه خیلی باهوشه در آینده یه چیزی میشه. و من فکر کردم چون ایشان متخصص ورود به آفتابه است من در آینده احتمالا در بخشی از آفتابه مشغول خواهم بود. چون آن بیتی راکه باعث میشد آن شخص نتواند به داخل آفتابه برود و منشوری بود من نشنیدم . البته سالها بعد که اینترنت آمد بلافاصله آن را سرچ کردم و فهمیدم. ولی دیگر خیلی دیر شده بود. البته الان دیگه کمتر دیر میشه چون بچههای امروزی سریع میتوانسته سرچ کنند و البته بفهمند.
از اختراع آفتابه در محیط زیست و پاک کردن یک یا دو نوع آلودگی با آن تا امروزه که برداشت آب با چاه و سد و لوله و کانال شده و آلودگیها هم بسیار متنوع و زیاد شده است زمان زیادی میگذرد ولی باید آرزو کرد کاش درحدِ بشرِ آفتابه ساز قدرت تفکر و تعقل داشتیم و اینقدر توان تعفن و تخرب (به معنی خراب کردن مدرن) و تالود (به معنی آلوده کردن متنوع) و تخرر ( به معنی ارتقا خریت در خود) نداشتیم و کاش کاربرد آفتابه اینقدر گسترش پیدا نمیکرد و حداقل به صدا و سیما نمیرسید.
چون امروز وقتی گوینده خوش ذوق صدا وسیما میگوید"امروز هوای ایران آفتابه" نمیدانیم منظورش چیست؟ آیا منظور او این است که"امروز هوای ایران آفتاب است"یا اینکه"امروز هوای ایران آفتابه است" که حرف چرندی زده است. اگر منظور او این بوده است که "امروز هوای ایران آفتابه است"که نیاز به تحلیل تاریخی و علمی گستردهای دارد. چون گفتیم که هدف از ساختن آفتابه این بوده است که بدانیم و آگاه باشیم که چقدر میریزیم توش و چقدر از توش خالی میکنیم. پس وقتی هوای ایران آفتابه است یعنی اینکه دری که واردش میشه خیلی بزرگه و دری که ازش خارج میشه خیلی کوچیکه. که از تحقیق خود من عدد 1به 365 بدست آمده بود. یعنی مثلا در تهران که 4 میلیون ماشین داره و قطر لوله اگزوز هر کدام 6 سانتیمتر است پس درِ آفتابهای که میریزی توش حدود 12هزار متر مربع قطر داره یعنی تو بالولهای به قطر 12 هزار متر مربع داری بنزن، سرب ،CO و خلاصه هر کوفت و زهرماری رو میریزی توش. حالابا چه قطری ازش خارج میکنی!؟ دقیقا با قطر آفتابهای. پس وقتی میگوید"هوای ایران آفتابه" کاملا صحیح است و این اوج توان ادبی جدید و کهن ما را بیان میدارد که گوینده خیلی ظریف بیان میدارد که خواستهی خواننده دوران بچگی من امروز به انجام رسیده است و همگی ما توی آفتابهایم و حتما ما مانعی منشوری و غیر منشوری برای وارد شدن به آفتابه نداشتهایم. البته این آفتابه به تهران محدود نشده است و به همت آن خوانندۀ قدیمیِ منشوری، الان تقریبا کل کشور در آفتابه هستیم.
مصداق شعر یک شاعر دیگه که میگه "از آفتابه برون تراود آنچه در اوست". بنابراین از درون این آفتابه انواع بیماریها، ناهنجاریها، بداندیشیها، کجاندیشیها و کلا نهاندیشیها خارج میشود. از درون این آفتابه است که انفجار سرطان در کشور بوجود میآید. از درون این آفتابه است که روزانه دهها و شاید صدها آدمِ آفتابهای از طریق مرگِ خود از آفتابه خارج میشوند. از درون این آفتابه است که ما در انواع بیماریها در منطقه حرف اول را میزنیم. از درون این آفتابه است که رشد بچههای ما دچار ناهنجاری میشود و منگل و گل گل میشویم. از درونِ این آفتابه است که در هر کوی و برزن دهها بیمارستان و درمانگاه و مطب و داروخانه وجود دارد و باز باید برای نوبت شب قبل در صف خوابید. از درونِ این آفتابه است که وقتی در اهواز باران میآید مردم برای اینکه خیس نشوند در بیمارستان بستر میشوند و از درونِ این آفتابه است که دریاچه ارومیه خوش نمک میشه. چون آبش خیلی جوشیده کم شده و چون درون آفتابه هستیم نمیتونیم زیرش رو خاموش کنیم تا حداقل دیگه نجوشه. از درونِ این آفتابه است که ما در بستر زاینده رود فوتبال بازی میکنیم.و از درونِ این آفتابه است که آفتابهبانها تصمیم آفتابای میگیرند. و چون درونِ آفتابه هستیم و گرما هم زیادتر شده است و تغییر اقلیم را هم داریم پس احتمالا آن نویدی که ابتدای نوشتههایم که همان ابتدای یکجا نشینی انسان و شروع کشاورزی بود، داده شد که سلولهای خاکستری ،قهوهای یا شکلاتی میشوند الان شده است و نه نیازی به فکرکردن هست و نه توانی برای فکرکردن. پس آفتابهای فکرکنیم و آفتابهای بیندیشیم. چون شروع دستکاری در محیطزیست و پاک سازی آلودگیها با آفتابه بوده است و ما الان "درونْ آفتابهای" هستیم. به قول شاعر ما سالهای سال است که در محیط زیست "آفتابه رو از سر گشادش پر میکنیم"اینجاهم شاعر اشتباها گفته است "سرنا رو از سر گشادش میزنیم". و خودمون هم نمیفهمیم. راستی تا یادم نرفته ما تا کی میتونیم اینقدر خوب نفهمیم؟! البته با این وضعیت محیط زیست وزیستگاه و زبالههای زمینی و هوایی و دریایی وقت چندانی هم برای ابتکارْ مبتکارْ وجود ندارد. ما هنوز گستردگی این آلودگیها را در تک تک سلولهایمان درک نکردهایم تا برای آن ابتکاری به خرج دهیم. ما هنوز هم زنگِ خطرِ با این گستردگی را احساس نمیکنیم یا احتمالاسلولهایِ خاکستری شکلاتی فقط توان فعالیتهای عشتقالی (عشتقالی ،همان عشقِ شکلاتی است) دارند. شاید هم آفتابه پیچیده و کامپیوتری شده است یعنی ممکنه آفتابه هم آفبیوتر شده باشه و ما هنوز خوابیم؟! آفبیوتر همان آفتابه کامپیوتری است که به واسطه توجه ما ایرانیها به حفظ و پاکسازیِ محیط زیست در قرن بیست و یکم با ابتکار یک دختر بچه از تلفیق آفتابۀ منزل با کامپیوتر اداری پدرش طراحی و ساخته شده است و هم اکنون برای تولید انبوه و رفع تمام مشکلات محیط زیست در دست کلنگ زنی برای حفر شبانه چاههای رایج غیر مجاز است.
نوشتهای از دکتر منصور امیدی- استاد دانشگاه تهران