آفتابنیوز : 
آيتالله شيخ محمد يزدي، از اعضاي ارشد جامعه مدرسين حوزه علميه قم، نماينده مجلس خبرگان رهبري، رييس سابق قوه قضاييه، عضو فقهاي شوراي نگهبان به پرسشهاي " ايلنا" در خصوص بررسي صلاحيت كانديداهاي مجلس خبرگان، حضور زنان، متخصصان ديگر علوم، لزوم جوانگرايي در مجلس خبرگان، برخورد دوگانه اين مجلس در ديدار با رييسجمهوري، نظارت بر رهبري و... پاسخ داده است كه بخشی از آن درپي ميآيد:
بحث جوانگرايي و حضور نخبگان ساير گروههاي اجتماعي، متخصصين رشتههاي ديگر و افراد مكلا به عنوان كانديدا و هم چنين حضور بانوان به عنوان كانديدا در مجلس خبرگان رهبري را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
جوان و پير ندارد, كانديدا بايد مجتهد باشد، اگر واقعا اين آقا دكتر است ولي دكتراي دانشگاه است, اما من ميگويم همين مساله ساده را از قرآن جواب بدهد, خودش قرآن را از رو نميتواند بخواند؛ روخواني قرآن را بلد نيست البته دكتر هم هست, تعجب نكنيد، دكتراست ولي روخواني قرآن را بلد نيست، غير از حمد و سوره چيز ديگري نخوانده است، چاره چيست؟ حالا اين آقا ميخواهد مجتهدشناس شود؟
كسي هم هست كه جوان است ولي مجتهد است، رسيده به جايي كه ميتواند كار اجتهاد را انجام دهد. البته نمونههايش در حوزههاي بزرگ علمي را كمابيش داريم. جوانند ولي درسخوانده هستند، به درس خارج رسيده و امتحان داده هستند.
براساس مديريت جديد حوزههاي علميه برخي جوانها هستند كه در سن 30-35 سالگي قدرت استنباط حداقلي پيدا كردند و آدم ميبينند كه ميتوانند. بعضيهايشان را من ميشناسم كه اين طور هستند و برخيهايشان زياد نيستند. رسيدن به اين درجه آسان نيست، فيلسوف خوب, لزوما مجتهد خوبي نيست.
يك جوان در سن 30-35 ساله داريم كه در رشته فقه و اصول به اجتهاد رسيده است. خوب ميتواند بيايد خبرگان, جوان هم هست و منعي هم ندارد، الان كم داريم از اين قبيل كه به قول ما مبتدي در اجتهاد هستند.
اگر فردي جوان و مجتهد است، عدالت و تقوا هم دارد، زن و بچه هم دارد, دنبال زنهاي مردم هم نميرود، دنبال بعضي كارهاي ديگر هم نميرود, كانديدا ميشود يا امتحان ميدهد يا جزوه مي نويسد يا استادش مينويسد كه اين آقا مجتهد است...اما نخبه رشته ديگر.
اگر كسي در مهندسي ساختمان نخبه است، خوب ميتواند خيلي كارهاي مفيد در ساختمان سازي و پل سازي كار كند، من واقعا مهندسين ايراني را خيلي دوست دارم و از آنها خوشم ميآيد. كارهايي كردند در اين تهران كه خيليها جاهاي ديگر نكردهاند، به خصوص ما كه گاهي جايي رفتيم و آمديم و اطلاعاتي داريم، اينها مهندسين و خدمتگذار كشور هستند، كار آنها ساده نيست. اما در خبرگان ميخواهد بيايد بگويد چه؟!
و اما در خصوص حضور زنان در مجلس خبرگان، زن اگر شرايطش را داشته باشد، كسي نميتواند بگويد كه كانديدا نباش ولي بايد شرايطش را داشته باشد از جمله اجتهاد. ما الان چند زن مجتهد در كشور داريم؟ من نميشناسم، حتي در حوزه هاي علميه خواهران هم نميشناسم.
اگر زني باشد كه اين شرايط را دارد و يك مساله جديد استنباطي را توانست از قرآن، سنت، ادله و اصول علميه پاسخ بدهد و جزوه بنويسد، جنيست مانع نيست, اما در مصداق چنين چيزي نداريم.
زنان الان روي پاي خودشان هستند، مثلا زناني كه در دستگاه قضايي بودند, خيلي خوب رشد كردند، الان متاسفانه كمي با آنها برخورد شده است ولي در زمان من، زنان تا ديوانعالي هم آمدند و من بارها گفتم در يك جلسه زنان قاضي حضور داشتم كه همهشان هم حكم داشتند.
زنان در كشور ما روي پاي خودشان هستند، درس ميخوانند، زحمت ميكشند، در آموزش عالي زنها از مردها جلو افتادهاند و شايستگيها دارند. مثلا زن براي پشت ميز خيلي خوب است ولي براي توي معدن خيلي خوب نيست.
پس جنيست مانع حضور زنان به عنوان كانديدا در مجلس خبرگان نيست...
بله, جنسيت مانع حضور كانديداهاي زن در عرصه رقابت انتخابات مجلس خبرگان نيست و البته بعضي ميگفتند كه زنها بيايند اينجا در مجلس خبرگان بنشينيد، چنين است و چنان. اما من ميگويم كه بلااشكال است، چرا كه زنها در مجلس هم ميروند و حرفشان را مي زنند و مانعي ندارد.
اجازه بدهيد بحث را مصداقيتر كنيم، جنابعالي چقدر از عملكرد هيات رئيسه فعلي مجلس خبرگان رضايت داريد و اگر قرار باشد اين هيات رئيسه دوباره انتخاب شود، آيا شما به اين هيات رئيسه راي ميدهيد؟ بله من عضو كميسيون تحقيق هستم و مسووليت هم دارم، حساسترين كميسيونهاي مجلس خبرگان است و ميبايست گزارش كاري را به هيات رئيسه بدهد، حتي در بعضي موارد به شخص رئيس و نايب رئيس بدهد. اعضاي فعلي هيات رئيسه را كاملا شايسته ميدانم و معنويت همه شان خوب است. الان هيات رئيسه فعال و خوب است و ضعفي هم نمي بينم.
آيا طرح جانشيني و تعيين قائم مقام براي رهبري در دستور كار مجلس خبرگان رهبري بوده است؟ اصلا بحثي در اين زمينه صورت گرفته است؟ خيال همه را راحت كنم، مساله قائم مقام رهبري يك بدعتي است كه گذاشتند و يك بار هم عمل كردند و بعد هم پشيمان شدند كه چرا عمل كردند، بعد هم تمام شد، هيچ پايه و مبناي قانوني ندارد. نه در قانون اساسي چنين چيزي وجود دارد و نه در خبرگان يك منبع قانوني و مصوبه روشني دارد. قائم مقام رهبري معنا ندارد. يك هياتي است درخبرگان كه آن هيات موظف است همواره مواظب بقاي شرايط باشد و گزارش كند و اگر احساس ضعف شرط كه آيا مساله اي پيش آيد، بايد در وضعيت موجود زمينه را آماده كند. خدا انشاءاله عمر بدهد به مقام رهبري و سلامتيشان را حفظ كند و مدير و سالم هستند, اما هميشه بايد جوري باشد كه حداقل يكي دو نفر را در اختيار خبرگان باشد, به اين معنا كه اگر امروز حادثهاي پيش آمد, نميتوان گفت كه يك هفته صبر كنيد تا ما مطالعه كنيم و فكر كنيم، خبرگان بايد در آستينش داشته باشد و توي آستينش دارد.
قائم مقام, چون سمتي است و اختياراتي دارد, پايگاه قانوني ندارد اما آماده بودن و داشتن كساني براي رهبري، وظيفه خبرگان است و هميشه انجام داده، در دوره هاي اول هم همين طور بوده است.
با توجه به اين كه معمولا معدل شركت مردم در انتخابات خبرگان رهبري كمتر بوده است, برخي معتقدند ارتباط مجلس خبرگان رهبري با مردم كمتر بوده است، به نظر شما چه اتفاقي بايد صورت پذيرد كه طي انتخابات آتي مجلس خبرگان رهبري شاهد حضور گسترده مردم باشيم و با توجه به اهميت و جايگاه مجلس خبرگان رهبري، چه سازوكارهايي بايد انجام شود كه مردم حضوري قوي داشته باشند, چه از سوي عوامل اجرايي و چه از سوي عوامل نظارتي كه فقهاي شوراي نگهبان هم جزو آن هستند. البته مساله انتخابات يك قانون دارد و براساس آن قانون قبل از پايان يافتن مهلت قانوني، بايد مجلس خبرگان انتخاباتش انجام پذيرد و اين وظيفه وزارت كشور است، بايد وزارت كشور اعلام كند و اشخاصي كه آمادگي دارند خود را كانديدا كنند. من اين را قبول دارم كه در انتخابات خبرگان مواقعي كه همراه با يكي از انتخابات ديگر بوده است مثل رياست جمهوري يا مجلس, طبعاً شركت كنندگان بيشتر ميشوند, مثلا انتخابات مياندورهاي مجلس هم كه اين حالت را دارد, چرا كه در انتخابات مياندورهاي مردم كمتر شركت ميكنند.
درباره خبرگان اين بحث مطرح شده كه طبق قانون اساسي, مقررات آييننامه داخلي مربوط به خود خبرگان است, زمان برگزاري انتخابات را ميتوانند به تعويق بيندازند ولي اين كار را در مشاهدههايي كه انجام دادند, نفي كردند كه انتخابات بعدي خبرگان را با يكي از انتخاباتهاي ديگر برگزار كنند تا شركت كنندگان هم زياد باشند, گفتند اين كار به مصلحت نيست. به اين معنا كه بخواهيم 2 سال ديگر هم به زمان انتخابات خبرگان اضافه كنيم تا با انتخابات بعدي كه همان مجلس شوراي اسلامي است، همراه شود.
دوره مجلس و رياست جمهوري و دولت 4 سال است و 2 سال هنوز تا انتخابات مجلس مانده است. همزماني انتخابات مجلس خبرگان با انتخابات مجلس، مصوبه ميخواهد. همين طوري كه نميشود, حال اگر اين مصوبه را خود خبرگان بخواهد بگويد, معنايش اين است كه ما دو سال ديگر همينجا باشيم, يعني ممكن است حق قانوني باشد. اما اين كار شايسته و به مصلحت نيست. در بيرون ميگويند اينها مي خواهند خودشان را نگه دارند و در اين سمت باشند. از اين جهت حتي در هيات رئيسه هم كه بحث شد, نفي شد كه انتخابات خبرگان به تاخير بيفتد و نظر من هم اين است كه اين كار نبايد بشود، انتخابات مجلس خبرگان بايد در زمان قانونياش انجام شود.
حالا فرض كنيد تعداد كمتري هم شركت كنند ولي به هر حال نصاب لازم را بايد داشته باشند و منتخب هم كه شرايط لازم را داشته باشد، انتخاب مي شود. مردم بايد متوجه شوند كه اين نماينده خبرگان را براي آب و برق انتخاب نميكنند، براي آب و نان نيست, اين سري تبليغات به نظر من بايد كمي بيشتر شود. قبول دارم كه تبليغات ضعيف است و كم است و بايد بيشتر به مردم گفت كه خبرگان يعني چه و انتخابات خبرگان يعني چه، يك كميسيوني اخيرأ تشكيل شده بود كه همين بحثها آنجا هم مطرح شد, حالا ما اميدواريم در تبليغات اين دوره خود وزارت كشور- چون وزير محترم كشور خودشان روحاني هم هستند،-طوري صورت گيرد كه مردم بيشتر شركت كنند.
البته اعتبار حقوقي با حد نصاب محقق ميشود و كمي و زيادي رقم تاثيري ندارد. ولي رياست جمهوري كمي و زيادي رقم تاثير دارد و هم در سطح بينالمللي هم موثر است. اما در مورد خبرگان اين طور نيست.
انتقاداتي از سوي افكارعمومي و مطبوعات به اجلاس اخير خبرگان رهبري وارد شد، از جمله اين كه آقاي هاشمي كه خودشان عضو مجلس خبرگان رهبري هستند, چرا اعضا به صورت جداگانه با ايشان ديدار كردند؟ همچنين اعتراضاتي كه در خصوص دعوت از مدعوين خارج از مجلس خبرگان صورت گرفت، چقدر منطقي بود؟ رفتار و نوع برخورد مجلسخبرگان با آقاي احمدينژاد به عنوان رييسجمهوري با توجه به اين كه ديدارهاي مسبوق به سابقه نمايندگان اين مجلس با رييس جمهوري همواره برقرار بوده است، را چگونه تحليل ميكنيد؟ اين مساله اي سنتي بوده است كه وقتي آقاي هاشميرفسنجاني رئيسجمهوري و طبعا از خبرگان هم بودند، به عنوان رئيس جمهور و احترام به رئيس جمهور ديدار صورت ميگرفته است, همين طور اين ديدار با رهبري هم در برنامه بود و يك امر قانوني نيست بلكه يك امر تشريفاتي است.
اين ديدار با رئيس جمهور براي اين بود كه رئيس جمهور در مسايل اجرايي كشور و در حساسترين مسايل اجرايي كشور حضور دارند و اطلاعاتي را به آقايان منتقل ميكردند. در زماني كه هاشمي رئيس جمهور بود، اين مساله ملاك دعوت ايشان و مهماني ايشان بوده، مساله شام ايشان مطرح نبوده است, من خودم به آن جلسات ميرفتم و بيشتر از بقيه هم صحبت ميكردم.
البته اين جلسه آخر را من نرفتم, ولي به هر حال جلساتي كه خبرگان بعد از اجلاس ميرفت پيش هاشمي در مورد رئيس جمهور، ملاكش اين مساله بود. چون اطلاعات دقيقي از اوضاع كشور دارند يا حتي اعتراضاتي كه خبرگان به قوه مجريه و عملكرد استانداران و فرمانداران دارند، مطرح ميكردند و آقاي هاشمي به عنوان رئيس جمهور پاسخ ميدادند.
بعد از اين كه جناب آقاي خاتمي(حفظهم الله) هم رئيسجمهوري شدند،باز آن ملاك وجود داشت يعني با همان ملاك باز بايد خبرگان ميرفتند و ايشان جلسهاي ميگرفتند و صحبت ميكردند. آقاي هاشمي به عنوان رئيس مجمع تشيخص مصلحت دايره اطلاعاتش محدودتر ميشود اما موضوعات مورد بحث حساستر ميشود, اما چون هاشمي داراي شخصيتي بودند كه علاوه بر رياست مجمع تشخيص مصلحت، در مسايل سياسي كشور با رئيس جمهور و وزرا ارتباط و تماس داشتند، صحبت ميكردند و با اين كه آقاي خاتمي به جاي هاشمي آمده بودند اما آن ديدارها با آقاي هاشمي مناسب بود.
حتي در يكي از جلسات من با يكي دو نفر از آقايان درگير هم شديم، در خبرگان نميشد اين بحث ها را انجام دهيم.
بنابراين مهماني رئيسجمهور و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، گفتوگو و كسب اطلاعات از دو طرف است، يعني رئيس مجمع يا رئيس جمهوري اطلاع پيدا ميكرد كه چه شده است. در اين دوره كه جناب آقاي احمدي نژاد آمده بودند, اولا ايشان تازه آمدند و هنوز خودشان مسلط بر كار نشده بودند, ثانيا از ايشان دعوت شد و ايشان صحبت كردند و بحث كردند و مطالبي را كه لازم ميدانستند، مطرح كردند. مطالب مهم ديگري نبود كه از اطلاعات اجرايي شان باشد، چون هنوز كاري را شروع نكردند. از طرفي هم به هر حال در هيات رئيسه مطرح شده بود كه هر دو مهماني را حذف كنيم هم مهماني آقاي هاشمي و هم مهماني رئيس جمهور را, كه بعد ازش برداشت نشود كه يك جا رفتيم و يكجا نرفتيم. هر دو را بخواهيم برويم، مناسب نيست چون آقاي احمدي نژاد آمدند صحبت كردند، هيچ مساله اي هم ندارند. ميخواهيم برويم آنجا چه كار كنيم؟ ولي در مجمع تشخيص به هر حال گفتوگوهايي انجام شد كه بعضيهايش هم منتشر شد. بالاخره آقاي هاشمي گفت كه با خودتان است هر دو مهماني ها را حذف كنيد, يعني خودشان پيشنهاد حذف داده بودند، در كسوت نايب رئيسي, ولي آقاي رئيس خبرگان (آيت الله مشكيني ) فرمودند مصلحت نيست كه مهماني آقاي هاشمي حذف شود. چرا؟ چون حذف اين مهماني باعث برداشتهاي ديگري مي شد و يادآور يك نوع رقابت هاي سياسي انتخاباتي ميشد و اين مهماني حذف نشد و به نظر من كار درستي هم بوده است.
به عنوان آخرين سوال، ميخواهم ارزيابي جنابعالي را در خصوص عملكرد قوه قضاييه بپرسم، شما اصلاحات صورت گرفته در اين حوزه در دوره مديريت آيت الله شاهرودي را چگونه ميبينيد؟
من نميخواهم در مورد قوه قضاييه حرفي بزنم. به خيليها هم گفتم اگر مطلبي داريد برويد پيش آقا, گفتهام اگر مطلبي دارند بروند كجا بگويند. جايي هم كه لازم دانستم كه بايد حرف بزنم، زدهام. مثلا در مجمع تشخيص و جاهاي ديگر گفتم اما در رسانهها و جاهاي ديگر نه تعريف ميكنم و نه مذمت, نه تا به حال حرف زدم، نه ميزنم و نه خواهم زد.