آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش قانون،ساعت 6 عصر 21 خرداد امسال از طريق مركز فوريت هاي پليسي 110 كشف جسد سوخته شده ای در جنگل سرخه حصار به كلانتري 128 تهراننو اعلام و با حضور ماموران كلانتري در محل و تاييد خبر، موضوع به پليس آگاهي و قاضي كشيك دادسراي امور جنايي تهران اعلام شد.
در بررسي به عمل آمده توسط تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخيص هويت، هيچ گونه مدارك شناسايي از محل يافت نشد اما با بررسي هاي بيشتر و با پيدا شدن آثار به جاي مانده از خون مشخص شد كه قتل در فاصله چند ده متري از محل كشف جسد صورت گرفته و جسد پس از انتقال به محل كشف، به آتش كشيده شده است.
همزمان با آغاز رسيدگي به پرونده، كارآگاهان اداره دهم در بررسي بانك افراد فقداني متوجه شدند كه در همان تاريخ كشف جسد، فردي با مراجعه به كلانتري 110 اعلام داشته كه خواهر 30 ساله اش از منزل يكي از بستگان شان خارج و ديگر به منزل مراجعه نكرده كه با تشكيل پرونده با موضوع «فقداني»، پرونده در اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ در حال رسيدگي است.
برادر فقداني در اظهاراتش به كارآگاهان اداره يازدهم گفت: خواهرم ساعت 8 صبح 21 خرداد براي انجام امور بانكي از منزل خاله ام در خيابان پيروزي خارج و پس از آن ناپديد شد. تلفن همراهش نيز خاموش شده است.
همزمان با شناسايي هويت جسد، نظريه پزشكي قانوني نيز اعلام كرد كه مقتول به علت اصابت ضربات متعدد به قسمت هاي مختلف بدن به ويژه اصابت چند ضربه به ناحيه گردن به قتل رسيده است.
كارآگاهان در ادامه تحقيقات خود با انجام اقدامات پليسي متوجه شدند كه مقتول از چندي پيش قصد داشته تا با فردي به نام حسن 29 ساله ازدواج كند و آخرين بار نيز با وي مشاهده شده است. با شناسايي حسن، كارآگاهان پليس آگاهي به تحقيق از وي پرداخته و او در تحقيقات اوليه گفت از چندي پيش با مقتول آشنا شده اما در ادامه تحقيقات منكر هرگونه اطلاع از وقوع جنايت شد.
در شرايطي كه تحقيقات از حسن در مراحل اوليه قرار داشت، كارآگاهان اطلاع پيدا كردند كه وي داراي همسر و دو فرزند دو قلوي دو ساله بوده و خانواده اش هيچ گونه اطلاعي از آشنايي وي با مقتول ندارند.
در ادامه رسيدگي به پرونده و با توجه به اطلاعات جديد به دست آمده و با توجه به تناقضات در اظهارات حسن، تحقيقات فني ـ پليسي از وي آغاز و حسن پس از گذشت هشت ساعت از زمان دستگيري، ديروز لب به اعتراف گشوده و به ارتكاب جنايت اعتراف كرد.
حسن در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: از فروردين ماه سال 1390 با مقتول آشنا شدم. ابتدا ارتباط ما محدود به تماس هاي تلفني بود اما پس از گذشت مدتي اين ارتباط هر روز بيشتر و بيشتر شد و اين در حالي بود كه من به مقتول گفته بودم، كه قصد ازدواج با وي را داشته، در حالي كه خودم پيش از آن ازدواج كرده بودم.
متهم در ادامه اعترافاتش به كارآگاهان گفت: ارتباط من با مقتول ادامه داشت تا اينكه من صاحب دو فرزند شدم و پس از مدتي او نيز از موضوع اطلاع پيدا كرد. از آن زمان درگيري هاي ما با يكديگر آغاز شد و او تهديد مي كرد كه موضوع را با همسر و خانواده ام در ميان خواهد گذاشت.
متهم درباره انگيزه جنايت و نحوه ارتكاب آن نيز به كارآگاهان گفت: زماني كه اطمينان پيدا كردم كه مقتول قصد دارد تا با مطرح كردن موضوع با همسرم به نوعي از من انتقام بگيرد، تصميم به قتل او گرفتم. به همين علت ساعت هشت صبح 21 خرداد به دنبالش در خيابان پيروزي رفته و پس از سوار كردن وي به ماشين، به سمت جنگل سرخه حصار حركت كرديم. مدتي با يكديگر حرف زديم تا اينكه با يكديگر درگيري لفظي پيدا كرديم و او تهديدهايش را مطرح كرد. در حالي كه عصباني شده بودم تصميم به عملي كردن قتل گرفته و چندين ضربه چاقو به گردن، دست و ديگر قسمت هاي بدن مقتول زدم. پس از ارتكاب جنايت در داخل ماشين، جسد را به داخل شمشادهاي داخل پارك منتقل و مخفي كردم.
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: سپس به محل كار خود برگشته و پس از تعويض لباس هاي خون آلود و خريد يك ظرف مواد آتش زا، به محل جنايت بازگشته و جنازه را در داخل جنگل به آتش كشيده و به سرعت به محل كار خود بازگشتم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و صبح ديروز حسن به ریاست قاضی اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفت در این جلسه وکیل اولیای دم برای متهم به قتل تقاضای قصاص کرد.
رئیس دادگاه نیز با تفهیم اتهام قتل عمدی با چاقو، جنایت بر میت وسرقت موبایل مقتول از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
حسن نیز با قبول اتهامش گفت: 1سال قبل از جنایت در خیابان پیروزی با اعظم آشنا شده و پس از مدتی متوجه شدم او به من علاقهمند شده است بخاطراینکه خودم همسر و دو فرزند دوقلو دارم از او خواستم به این رابطه پایان دهیم اما دختر جوان همچنان اصرار داشت که باهم ازدواج کنیم.سرانجام او وقتی اصرارهای من را دید از تصمیمش منصرف شد و مدتی از او بیخبر بودم.
چند روز قبل از جنایت دوباره اعظم با من تماس گرفت و گفت اگر با او ازدواج نکنم ماجرای دوستی را به همسرم میگوید.روز حادثه از او خواستم برای صحبت در اینباره به پارک سرخحصار برویم او دوباره حرفهایش را تکرار کرد و از من خواست همسرم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم با هم درگیری لفظی پیداکردیم که در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و با چاقو او را کشتم بعد به محل کارم رفته و بعد از عوض کردن لباسهایم با مواد آتشزا به محل جنایت آمده و جسد را آتش زدم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.