آفتابنیوز : آفتاب: عبدالجبار کاکایی، در مراسم اختتامییه شعر فجر با بیان اینکه، جزم اندیشی و تک صدایی در ادبیات شایسته نیست، گفت: چنانکه گفتهاند اگر سیاست مداران همه مثل هم بیندیشند، دنیا بهشت میشود اما اگر شاعران همه مثل هم بیندیشند، دنیا بیتردید جهنمی آزار دهنده است.
به گزارش ایلنا؛ مشروح متن سخنرانی عبدالجبار کاکایی دبیر هشتمین جشنواره شعر فجر در مراسم اختتامییه این جشنواره به شرح زیر است:
خانه ما مجاور چند مدرسه ابتدایی است. هر صبح، با صدای زنگ مدرسه، هیاهوی بچهها زنگ زندگی را برای ما لذت بخشتر میکند. من گاهی فکر میکنم خدا هم زنگ تفریح و هیاهوی حیاط مدرسههای ابتدایی را دوست دارد، این هیاهوی مداوم و بیوقفه، شادمانی مخلوقات اوست از احساس بودن و زندگی کردن که اگر سکوت مستولی باشد و تنها صدای ناظم از بلندگو به گوش برسد، درک احساس بچهها حتی اگر روبرویشان بایستی سختتر میشود.
جشنواره شعر نیز نمایش بدعتها و بدایع ادبی است و ذاتش به تکثر و تنوع گره خورده است و تمثیل سادهای است از خلقت که عرصهٔ تجلی اعیان است و نمایش آشکار گوناگونی مخلوقات و تنوع رنگها وشکلها و ایدهها و فکرها و عرصهٔ تحمل این همه در کنار هم نشانهٔ وسعت صدور و حوصله صبور بانیان آن است.
جزم اندیشی و تک صدایی در ادبیات شایسته نیست، چنانکه گفتهاند اگر سیاست مداران همه مثل هم بیندیشن، دنیا بهشت میشود اما اگر شاعران همه مثل هم بیندیشند، دنیا بیتردید جهنمی آزار دهنده است.
برای رسیدن به جامعه آرمانی، تنوع و تکثر صداها و «تمرین مدارا» در محیطهای منتسب به نخبگی و فرزانگی، میتواند آغاز خوبی باشد. حس انتخاب و تمیز در بین اهالی ادب و سخن بدون شک قویتر و کاملتر از دیگران است و محک عرضه و آزمون آن، جشنوارههای فرهنگی است.
با اراده جمعی از شاعران موسوم به «گفتمان انقلابی» که به لطف نگاه دلسوز اما محافظه کار و محتاط نهادهای متولی و از بد حادثه، سیاستگذاران همواره مورد وثوق نظام فرهنگی هستند به قصد همگرایی و وفاق ملی در حوزه شعر معاصر ایران که دوران پر تنشی را پشت سر گذاشته است، نخستین سنگ بنای جشنواره هشتم نهاده شد.
از آغاز این کار، دشوار و دیرباب مینمود که رسیدن به افق تماشای مشترک، لوازم و ابزاری نیاز داشت و از آن جمله ایجاد احساس امنیت خاطر برای منتقدان و فراهم آوردن امکان گفتگو و رفع موانع و تلاش برای جبران کوتاهیها و کاستیها و ایجاد آرامش در محیطهای خارج از حوزه فرهنگ و اقناع نگاههای شکاک و خارج کردن بخشی از جشنواره از بستر اجرای عادت زده و دولتی شده و متوالی آن و فراهم آوردن زمینهٔ استقلال نسبی که مقدمات آن در در سایت جشنواره و کمیته علمی که بعدها به «اتاق فکر» معروف شد، فراهم آمد.
سایت ادبی جشنواره علی رغم محدودیتهای فنی فراوان با بارگذاری همهٔ آثار بخش رقابتی و داوری روشن و آشکار قدم مهمی درجهت تحول نظام داوری آثار و استعداد یابی برداشت و نتیجه داوریها اثبات چند نظریهٔ ادبی قابل اعتناست که در این مجال اندک فرصت طرح آن نیست.
از سوی دیگر، گروهی از شاعران با گرایشهای متفاوت ادبی و فکری کنار هم نشستند که سابق بر آن از مصاحبت هم محروم بودند و همدلی به تدریج آغاز شد اما در ادامه مسیر، طبق پیشگویی برخی کارمندان و شاعران صاحب کرامت، سوء ظن عناصر غیر مرتبط با حوزهای فرهنگی آغاز شد و افزون بر آن چالشهای سیاسی و فرهنگی مشابه برای سست کردن ارادهٔ نهاد متولی بر فضای مفاهمه اثر گذاشت و قدمهای اهالی ادبیات برای رسیدن به وفاق کامل کوتاهتر شد اما همچنان روبه جلو بود.
با این حال تلاش کردیم چهرههای اصلی جشنواره شعر، نمایش آثار بزرگان و شاعران تثبیت شده باشد و در این جهت، چهار شب شعر خوانی برای شاعران معاصر که حیات ادبی آنها به تایید منتقدان رسیده بود فراهم شد.
در طی شبهای شعرخوانی مراقبت متصدیان سرویسهای ادبی، خبرگزاریهایی که موظف به مخالفت بودند و البته طبیعت چندصدایی است! منجر به تفسیرهای غیرواقعی از برخی شعرها شد که حتی در صورت درست بودن این تفسیرها نمایش پایین بودن آستانه تحمل گروهی اندک بود.
امروز حواشی ادبیات به طرز آزار دهندهای بر متن غلبه پیدا کرده است و هر امکان و منظری به تماشای ضایعات ادبی منجر میشود. جشنوارهٔ فجر که مثل لاله و لادن پیوند بیفرجامی با بدنهٔ نهادی دولتی دارد به رغم ایدههای نو نتوانست از حواشی مصون بماند. از نوبرانههای آن نقد دبیر جشنواره از دستاورد خود است که به طرزی اجتناب ناپذیر ضروری به نظر میرسد.
بخش رقابتی که تلاش کردیم به حاشیه نرود به لطف جهان مجازی که عرصه تاخت و تاز توهمات در جهانی فاقد شعور حقیقی است به متن وارد شده و نقل محافل دیجیتالی است که البته طبیعی است.
فرافکنی برخی راه نیافتگان به دور نهایی و تلاش برای کشف روابط پنهان داوران و برندگان، بخشی از سریال تکراری جشنوارههای ادبی است که البته بازهم هم طبیعی است.
اما اتفاقات غیرطبیعی و نامعقول دیگری افتاد که زنگ خطری است برای مدیریت فرهنگی کشور و آن تلاش برای ندیدن و به حساب نیاوردن کسانی که شاید در صورت دیدن و حساب آوردن مسیر علمی جشنواره به نفع مواضع سیاسی و جناحی مصادره نمیشد.
مشاورههای غلط به نظام مدریت فرهنگی کشور مشابه آنچه که دربارهٔ یکی از شاعران اتفاق افتاد از سوی کارکنان و مدیران موظف و به تعبیر رضا امیرخانی لشکر اجنه و عدم واگذاری کامل نظام و قواعد بازی به اهالی ادبیات و فرهنگ، بحران ساز است. جوانان شاعر سرمایههای ادبی کشورند که به علت نشاط و روح ستیزه جوی جوانی گاهی مورد بیتوجهیاند و اغلب با راهبردهای غلط متمرد و سرکش و پند ناپذیر میشوند. احساس آزادگی ودیعه خداوند است که باید تکریم شود و این احساس عموما دستاورد دورهٔ جوانی است. به نخبگان فرهنگ نظام توصیه میکنم به ایجاد آرامش در تولیدات ادبیات کشور کمک کنند و اجازه ندهند با رفتارهای غلط که میراث رفتارهای امنتی پیش از انقلاب است به تعداد متمردان و هتاکان و هنجار شکنان اضافه شود. ادبیات انتقادی ماهیتا نتیجهٔ زایش طبیعی در یک نظام سالم سیاسی است. ندیدن و به حساب نیاوردن و تحقیر کردن بیش از اینکه نشانهٔ اقتدار باشد نشانهٔ انفعال است.
از راهبردهای موثر در عرصهٔ مدیریت فرهنگی کشور، ورود نخبگان سیاسی و فرهنگی برای آرامش بخشیدن به مراکز حاشیه ساز و بحران آفرین و هدفمند کردن مقابله با تهاجم فرهنگهای غیر اصیل در حوزهٔ نخبگان است.
اعتماد به اهالی ادبیات و اجازهٔ تعامل با یکدیگر دادن از مقدمات این هدفمندی است که امیدوارم طلیعه آن درافق پیش رو ببینم.
عبدالجبار کاکایی
دبیر هشتمین جشنواره شعر فجر