آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت:
پيرامون مواضع رييسجمهور افراد يا از منظر موافق يا از منظر مخالف موضعگيري ميكنند در حالي كه به نظر ميرسد ورود به اين حيطه فارغ از اينكه موضع درست كدام است از چند جهت به صلاح دولت نيست.
نخست آنكه دولت فعلي با طرح مقوله اعتدال به خوبي توانسته بود تا ميان مخالفان خود در هر دو دسته افراطيون و تفريطيها اختلاف بيندازد و از اين طريق يارگيري كند و بتواند اكثريت خوبي را با خود همراه سازد. طرح مباحث فرهنگي مناقشهبرانگيز موجب ميشود تا حداقل اردوي مخالفان سنتي و مذهبي متحد شوند و از سمت اردوي حاميان دولت ريزش ايجاد شود بدون اينكه به خيل هواداران آن چيزي اضافه شود. لذا از منظر محاسبه هزينه- فايده اگر به موضوع نگاه كنيم ورود در اين عرصه سودآور نيست و زيانبار است. اگر دولت فعلي مشي اعتدال را در عرصه فرهنگ پيش بگيرد و مثلا بگويد كه در دولت آقاي خاتمي افراط و در دولت آقاي احمدينژاد تفريط شد و من راهي ميانه را برميگزينم، به نظر ميرسد كه به لحاظ سياسي چتر حمايتي بيشتري را در حاكميت براي خود كسب خواهد كرد. از قراين اينگونه بر ميآيد كه مخالفان دولت نتوانستند حول توافق ژنو مخالفت اقشار تاثيرگذار در حاكميت را عليه دولت برانگيزانند و اينك مواضع فرهنگي را دستمايه قرار دادهاند. دولت بايد به هوش باشد تا چنين دستاويزي را از آنها بگيرد.
نكته دوم اين است كه بايد توجه داشت نقش دولت در اقتصاد و جامعه پرمناقشهترين موضوعي است كه در جامعه ايران مطرح شده و حتي ميتوان ادعا كرد كه جناحهاي سياسي ايران در دهه 60 حول اين موضوع شكل گرفتند. لذا نبايد انتظار داشت كه ورود به اين مناقشه و قرار گرفتن در يك سمت اختلاف به حل آن كمكي كند بلكه تنها موجب ميشود تا دولت در يك سمت دعوا قرار گيرد. اصولا مباحث اجتماعي و فرهنگي از اين دست از جنسي نيستند كه بتوان با استدلال طرف مقابل را مجاب كرد بلكه زيست اكثريت يك جامعه است كه پاسخ نهايي را مشخص ميكند. اينكه حجاب قابل قبول كدام است چيزي است كه با رفتار اكثريت آدميان يك جامعه مشخص ميشود و موضعگيري مسوولان سياسي تاثير چنداني بر آن ندارد. بسياري از مردم ايران و همچنين مسوولان در اين تصور يا توهم شريك هستند كه مردم در انتخاب رفتارهاي فرهنگي خود و مصرف كالاهاي فرهنگي چشم به دهان مسوولان دوختهاند و با موضعگيري آنها تصميمات خود را شكل ميدهند. مثلا اگر رييسجمهور از آزادي دفاع كند آنها به دنبال آزادي ميروند ولي اگر از ارزشها طرفداري كند، مردم طرفدار ارزشها ميشوند. واقعيت امر آن است كه اينطور نيست و رفتار فرهنگي مردم با تغييرات سياسي چندان تغيير نميكند. مهمتر از آن اينكه تخصيص منابع دولتي در حوزه فرهنگ با تغييرات دولت تغيير چنداني نميكند. اصولا دولت تنها بازيگر عرصه سياستگذاري فرهنگي نيست و حتي مهمترين بازيگر نيز به شمار نميرود. لذا بيمعناست كه دولت هزينه زيادي براي چيزي كه چندان تحت كنترلش نيست، بپردازد.
نكته سوم اين است كه از رييسجمهور به عنوان يك شخص حقوقدان انتظار ميرود مواجهه حقوقي و از منظر قانون با مسائل داشته باشند. اينكه ايشان به سبك آقاي احمدينژاد بگويد بهتر است به مردم سخت نگيريم شايد به لحاظ مفهومي جالب باشد اما بهتر است كه يك شخصيت حقوقدان بگويد كه دولت مجري قانون است اما قانون نيز نبايد محدوديتهايي اعمال كند كه اكثريت جامعه آن را نقض كنند و اعتبار قانون تنزل يابد.
اعمال محدوديتهاي بيفايده نظير فيلترينگ سايتهايي چون فيسبوك كارايي چنداني ندارد بلكه هزينهيي را به جامعه تحميل ميكند. مضاف بر اينكه چنين موضعگيري لازم نيست در عرصه عمومي بيان شود بلكه جلسات و نشستهايي كه تصميمگيري رسمي صورت ميگيرد بايد مطرح شود. به بيان ديگر بايد توجه داشت كه ميان افراد ايدئولوژيك (كه در سيستم سياسي فعلي قدرت زيادي دارند) و افراد عادي جامعه يك فرق اساسي وجود دارد و آن اين است كه افراد ايدئولوژيك بيشتر به گفتههاي افراد حساسيت دارند در حالي كه افراد عادي به عملكرد حساس هستند.
به عنوان مثال، آقاي احمدينژاد در دور اول خود شديدا اظهارات جانبدارانه به نفع ايدئولوژي مورد نظر حاكميت ايراد ميكرد ولي در عرصه عمل معتقد به تساهل و تسامح بود و تا جاي ممكن از نهادهاي زيردست خود اين امر را خواستار بود. با وجود اقدامات عملي وي، حاكميت وي را فردي ارزشي قلمداد ميكرد و در مقابل وي موضعگيري نميكرد. در مقابل جناب آقاي خاتمي قرار داشت كه شديدا اظهارات جانبدارانه به نفع آزادي ميكرد اما در مقام عمل نميتوانست تغييرات جدي ايجاد كند. صرف اظهارات مذكور موجب ميشد تا افراد قدرتمند در حاكميت تا جاي ممكن در مقابل وي موضعگيري كنند اما اين موضعگيريهاي فرهنگي دولت براي مردم دستاوردي به دنبال نداشت. حال سوال اين است كه آقاي روحاني ميخواهد كدام مسير را برود؟ مسيري كه حساسيت قدرتمندان را تحريك ميكند و فايده عملي به دنبال ندارد يا مسيري كه بدون هياهو آزاديها را ولو قطرهچكاني در كام مردم سرازير ميسازد؟