کد خبر: ۲۴۸۵۶۷
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹

پشت پرده خنده‌های کمرنگ دکتر قلابی

خنده‌های مرد شیاد که در نقش دکتر به فریب طعمه‌‌هایش می‌پرداخت و حتی به خواستگاری می‌رفت ثانیه به ثانیه کمرنگ‌تر می‌شود تا این‌که به اخم می‌نشیند. شک یک مأمور پلیس به دوست صمیمی دامادشان پرده از راز مخفیگاه کلاهبردار تحت تعقیب برداشت.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: به گزارش ایران، روز 30 دی ماه سال گذشته مردی با مراجعه به شعبه اول دادسرای ورامین از جزییات گرفتار شدن خود در دام فریبکاری جوان شیک‌پوشی پرده برداشت.

این مرد به بازپرس «مسعودی» گفت چندی پیش «محمود» که مدتی در میدان میوه و تره‌بار کار می‌کرد با دادن چک 19 میلیون تومانی خواستار خرید سازه‌های گلخانه‌ام شد و من که به وی اطمینان کرده بودم پیشنهادش را پذیرفتم اما وقتی به بانک مراجعه کردم متوجه خالی بودن حسابش شدم و هر چه به دنبال وی گشتم ردی از «محمود» پیدا نکردم.

با توجه به شگرد مرد کلاهبردار، بازپرس «مسعودی» دستور داد تیمی از مأموران اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی شرق تهران برای ردیابی این مرد فریبکار وارد عمل شوند.

کارآگاهان در اقدام نخست با اطلاعاتی که از طعمه «محمود» به دست آورده بودند متوجه شدند وی تازه‌کار است و به این شیوه و شگرد در بازار میدان میوه و تره‌بار دست به کلاهبرداری زده است.

تجسس‌ها ادامه داشت تا این‌که مأموران با پرونده کلاهبرداری دیگری روبه‌رو شدند که صاحب چک‌های برگشتی زن جوانی بود.

 مأموران که احتمال می‌دادند این زن نیز همدست «محمود» باشد با اقدامات فنی و پلیسی توانستند مخفیگاه زن مرموز را شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه وی را دستگیر کنند.

این زن وقتی پلیس را پیش‌روی خود دید، شوکه شد و زمانی که پی برد «محمود» با استفاده از دسته چک وی اقدام به کلاهبرداری کرده است، گفت: چندی پیش با «محمود»‌ آشنا شدم و این آشنایی به آنجا کشیده شد که وی به خواستگاری‌ام آمد و با چرب‌زبانی‌هایش توانست اعتماد من و خانواده‌ام را جلب کند.

وی افزود: قرار ازدواج گذاشتیم و بعد از مدتی «محمود» که می‌دانست دسته چک دارم ادعا کرد قصد دارد در میدان میوه و تره‌بار دلالی کند و از من خواست دسته چکم را در اختیارش قرار دهم. چون به «محمود»‌اعتماد داشتم و قرار بود با وی ازدواج کنم دسته چکم را به وی دادم اما بعد از مدتی «محمود» ناپدید شد و تازه فهمیدم که در دام مرد رؤیاهایم گرفتار شده‌ام.

کارآگاهان با این ادعاها پی بردند که «محمود» در ادامه کلاهبرداری‌هایش با نقشه‌پردازی خود را کارمند اداره بیمه معرفی کرده و به سراغ زنان رفته و با ترفند بیمه کردن زنان خانه‌دار از آن‌ها پول‌هایی گرفته است اما وقتی طعمه‌هایش برای پیگیری پرونده‌هایشان به اداره بیمه مراجعه کرده‌اند متوجه شده‌اند که شخصی با نام «محمود» در این اداره کار نمی‌کند و گرفتار فریبکاری این مرد شیک‌پوش شده‌اند.

ردیابی‌های پلیسی به بن‌‌بست رسیده بود و تنها سرنخ مأموران مشخصات اصلی محمود بود و در این مرحله نام وی به عنوان متهم تحت تعقیب در سیستم سراسری پلیس ثبت شد تا در هر جای کشور کسی با این مشخصات و با هر اتهامی بازداشت شد به پلیس ورامین اطلاع داده شود.

بدشانسی در اصفهان


محمود 32 ساله که احتمال می‌داد مأموران در تعقیب وی هستند از ورامین به اصفهان رفت و در آنجا خانه‌ای اجاره کرد.

این مرد فریبکار که فوق دیپلم روانشناسی دارد با چرب‌زبانی خود را به عنوان دکتر روانشناس معرفی کرده بود و در مدت کوتاهی که در اصفهان زندگی می‌کرد توانسته بود رابطه خوبی با صاحبخانه‌اش پیدا کند تا حدی که از مرد صاحبخانه خواسته بود با پژو 206 وی در آژانس کار کند تا ساعات بیکاری‌اش پول بیشتری دربیاورد.

این اتفاق‌ها در حالی رخ داد که برادرزن صاحبخانه یکی از مأموران پلیس آگاهی اصفهان بود و وقتی شنید دامادشان خودرویش را در اختیار مستأجر خانه‌اش قرار داده به این رفتار اعتراض کرد و از وی شنید که به محمود بیشتر از چشمانش اعتماد دارد و در این مرحله بود که این پلیس به رفتارهای محمود مشکوک شده بود و نام وی را در سیستم سراسری پلیس بررسی کرد و پی برد وی یکی از متهمان تحت تعقیب پلیس است.

همین کافی بود تا محمود روز 11 خردادماه سال جاری در اقدامی غافلگیرانه از سوی مأموران پلیس آگاهی اصفهان دستگیر شود.  محمود که این بار گرفتار بدشانسی شده بود دیگر راهی جز اعتراف پیش روی خود ندید و بازپرس مسعودی دستور داد مرد فریبکار برای پیگیری پرونده‌هایش در اختیار مأموران پلیس آگاهی شرق تهران قرار گیرد.


خنده‌های کلاهبردار بدشانس

محمود که جوان چرب‌زبان و فریبکاری است می‌خندد و ادعا می‌کند که از روی ناچاری دست به این کار زده و بعد از آزادی‌اش دیگر خلاف نمی‌کند و از راه درست، زندگی‌اش را می‌گذراند.

   چه کاره‌ای؟

در میدان میوه و تره‌بار دلالی می‌کردم ولی پول کم آوردم و هزینه زندگی‌ام بالا بود و مجبور به کلاهبرداری شدم.

   هزینه زندگی؟!

بله، ازدواج کردم و یک دختر 5 ساله دارم و درآمدم کفاف مخارج زندگی‌ام را نمی‌داد.

   شنیدم ماشین هم معامله می‌کردی؟

چندبار دلالی خودرو کردم و چک‌هایم برگشت خوردند اما وقتی دیدم پلیس دنبالم است به اصفهان رفتم.

   خانواده‌ات خبر داشتند؟

وقتی چک‌های برگشتی‌ام زیاد شد همه به در خانه‌ام آمدند و خانواده‌ام متوجه کار خلافم شدند و به همین خاطر به اصفهان رفتم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد.

   فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه، اگر بدشانسی نمی‌آوردم مطمئن باشید دستگیر نمی‌شدم.

   چقدر کلاهبرداری کردی؟

فکر کنم 60 میلیون تومان که قرار است به کمک پدرم این پول‌ها را برگردانم.

   تحصیلات؟

ترم آخر کاردانی رشته روانشناسی بودم که مشروط شدم.

   شنیدم در زندان اصفهان هم ادعا کردی  دکتر هستی؟

بله، برای آن‌ها قرص‌های مختلفی ویزیت می‌کردم و معروف به دکتر بودم.

   بعد از آزادی دوباره خلاف می‌کنی؟

نه، پشیمانم.  خانواده‌ام در موقعیت اجتماعی خوبی قرار دارند و باعث شدم آبروی آن‌ها هم خدشه‌دار شود. قول می‌دهم دیگر خلاف نکنم و راه درستی را انتخاب کنم.

بنابر این گزارش، بازپرس مسعودی با توجه به گسترده بودن کلاهبرداری‌های محمود با تقاضای انتشار عکس این مرد فریبکار خواست کسانی که در دام وی گرفتار شده‌اند به شعبه اول بازپرسی دادسرای ورامین یا اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی شرق تهران مراجعه کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین