کد خبر: ۲۴۹۳۲۹
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۹

آقای حدادعادل! رای دادن به احمدی‌نژاد از روی اضطرار، عذر بدتر از گناه است

چند روز پيش آقاي حدادعادل، نماينده محترم مجلس با يكي از رسانه‌هاي خبري اصولگرا گفت‌وگويي را انجام دادند كه طي آن كوشيدند خود و جناح متبوع‌شان را از عملكرد دولت آقاي احمدي‌نژاد مبرا كرده و مسووليتي را متوجه خود نكنند.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: روزنامه اعتماد در ادامه یادداشت خود درباره اظهارات حداد عادل می‌‌نویسد: به نظر مي‌رسد كه اين كوشش در مسير درستي انجام نشده و با چنين توجيهاتي انتظار مي‌رود كه در آينده نيز شاهد تكرار اين اشتباهات باشيم. از اين‌رو در اين يادداشت به تبعات سخنان آقاي حدادعادل پرداخته مي‌شود. وي در بخشي از سخنان خود اظهار داشته است كه «دولت آقاي احمدي‌نژاد در چهار سال دوم خود، هزينه‌هاي بسيار بالايي را به نظام و كشور تحميل كرد كه همه اين هزينه‌ها و خسارت‌ها به پاي اصولگرايان نوشته شد». وي ادامه مي‌دهد كه «در مقابل احمدي‌نژاد امكان فرياد نداشتيم كه مبادا اصلاح‌طلبان ‌‌امتياز بگيرند». آقاي حداد عادل در ادامه گفته كه « سكوت و همراهي (با احمدي‌نژاد) نيز در مقاطعي ممكن نبود». وي از حضور احمدي‌نژاد به عنوان دليلي براي سردرگمي اصولگرايان هم ياد كرده است و گفته: «در سال آخر خاتمي، فضاي خوبي بين اصولگرايان حاكم بود اما با آمدن احمدي‌نژاد بسياري از اصولگرايان دچار سر‌درگمي شدند».

1- اين را مي‌پذيريم كه در سياست مواقعي پيش مي‌آيد كه مصلحت ايجاب مي‌كند تا از انتقاد يا بيان حقيقت اجتناب كنيم ولي اينها به نسبت جزيي و فرع بر اصل هستند و اگر بسط پيدا كنند، سياستمداران را به جايي مي‌رسانند كه مهم‌ترين مصلحت كه حقيقت و خير عمومي است را فداي منافع و مصلحت‌هاي موهوم گروهي و فردي كنند. اتفاقي كه ميان اصولگرايان در سال‌هاي گذشته رخ داد، نمونه بارز اين وضع است. به علاوه در اين‌گونه موارد مي‌توان سكوت كرد و حقيقت را نگفت، نه آنكه با بيان‌هاي تكراري و رسا به دفاع از سياست‌هاي نادرست پرداخت. به قول معروف اگر نمي‌توان سخن بجا و درست گفت، در مقابل مي‌توان سكوت كرد.

2- فرض كنيم كه آقاي حدادعادل و دوستان‌شان از باب اضطرار به حمايت از دولت آقاي احمدي‌نژاد و شخص وي پرداخته‌اند. مشكل مهمي كه پيش مي‌آيد اين است كه مردم چنين برداشتي نداشته‌اند و آن را به منزله دفاع از حقيقت دانسته‌اند. هر كسي كه از روي مصلحت و اضطرار اقدام به عملي مي‌كند، بايد مضطر بودن او براي مخاطب روشن شود. بنابراين گمراه شدن مخاطب مسووليتي مضاعف بر دوش چنين افرادي بار مي‌كند. به قول معروف اكل ميته يا خوردن مردار براي ناظر بيروني بايد معلوم باشد كه برحسب اضطرار است و نه حلال بودن مردار. به ‌علاوه اگر انتقاد از وي موجب بهره‌برداري اصلاح‌طلبان مي‌شد و شما اين را مطلوب نمي‌دانيد پس چرا الان انتقاد مي‌كنيد؟ الان هم كه اصلاح‌طلبان از اين انتقادات بهره‌برداري مي‌كنند. پس دليلش چيز ديگري است. يا آن موقع شجاعت انتقاد از وي را نداشته‌اند. يا اينكه از صميم قلب طرفدار او بوده‌اند.

3- حمايت‌هاي دربست از دولت پيشين به جدي‌تر شدن آن دولت در رفتارهايش منجر شد، در حالي كه اگر از ابتدا مثل يك سال آخر قدري از آن دولت انتقاد مي‌شد، قطعا آقاي احمدي‌نژاد و دولتش تغيير رفتار مي‌دادند. در اين صورت نه به اندازه موجود ضرري به كشور وارد مي‌شد و نه اينكه اصولگرايان تا اين حد ضعيف مي‌شدند.

4- مشكل منطق آقاي حدادعادل در اين است كه مصلحت مورد نظرشان نيز محقق نشده است چراكه اگر از دولت و شخص آقاي احمدي‌نژاد انتقاد نمي‌كردند كه مبادا موجب تقويت اصلاح‌طلبان شود، اكنون نتيجه برعكس شده است. عدم انتقاد از دولت احمدي‌نژاد موجب اصرار وي بر رفتارش شد و همين، زمينه را براي گرايش مردم به سايرين فراهم كرد. بنابراين از حيث نتيجه نيز اين رفتار محصولي جز شكست نداشته است.

5- همه اينها را هم اگر ناديده بگيريم، آيا به دنبال كشيدن صفت اصولگرايي با چنين رفتاري تطابق دارد؟ آيا مي‌توان خود را اصولگرا معرفي كرد و در همان حال به جاي انتقاد از رفتارهايي كه منافع كشور را هدف قرار داده، از آن رفتارها حمايت كرد؟ اگر اصولگرايي اين است، ناديده گرفتن اصول چه زماني معنادار خواهد شد؟ در اين ميان معناي اصول مورد نظر كدام است؟

6- فرض كنيم كه مردم امروز بپذيرند كه شما از روي اضطرار و مصلحت چنين تصميمي را در دفاع از دولت احمدي‌نژاد گرفته بوديد. آيا اين پرسش پيش نمي‌آيد كه مواضع فعلي در نقد و حمايت از ديگران، كماكان برحسب مصالحي است كه چند سال ديگر تشت آن از عرش به فرش خواهد افتاد و دفاع صادقانه از هيچ حقيقتي در پشت مواضع امروزي شما نيست؟ با اين حساب چرا بايد مواضع فعلي دوستان شما را جدي و مبتني بر حقيقت دانست؟

7- با توجه به اينكه آقايان در دفاع از اصولگرايي، مي‌كوشند كه مواضع خود را به سنت‌هاي اسلامي مستند كنند، آيا مي‌توانيد حتي يك مورد از اين نحوه استدلال و موضع‌گيري را در سيره ائمه(ع) نشان دهيد؟

8- شايد بپذيريم كه سياستمداران در مقام فردي يا حزبي خود بتوانند برخي مصالح را بر حقيقت مقدم بدارند يا حداقل سكوت كنند ولي چگونه ممكن است كه در مقام نماينده مجلس چنين رفتاري را پيشه كرد؟ نماينده‌يي كه قسم خورده جز در دفاع از كشورش و مردم عمل نكند. چرا در مقام نماينده مجلس به وظيفه نظارتي عمل نشده؟ مگر نه اينكه همه مي‌دانستند بخش مهمي از اقدامات دولت (از جمله نحوه و ميزان پرداخت يارانه‌ها) خلاف مسلم قانون و به ضرر كشور است. چرا هيچ اقدامي براي جلوگيري از آن نكردند؟

در پایان این یادداشت آمده است: مساله اصلي كشور زنداني شدن در همين نگاه‌هاي گروهي بسته و فدا كردن هر چيز به پاي مصلحت‌هاي خودساخته است و تا وقتي كه اين نگاه نقد و اصلاح نشود، باز هم شاهد مواضعي مانند مواضع بخش مهمي از اصولگرايان در برابر دولت قبلي خواهيم بود. جالب اينكه با اين عذرهاي بدتر از گناه، چگونه مي‌توان از خود در برابر اقدامات هشت سال دولت پيشين رفع مسووليت كرد؟ خدا مي‌داند!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین