آفتابنیوز : آفتاب: اینطوری که مشاوران اینجا میگویند اما تازگیها کار کردن در شیفت شب هم به مشکلاتی که باعث اختلاف زوجین میشود اضافه شده است.
طلاقهای کلاسیک همچنان آمار قابل توجهی دارند. طلاقهایی که بنا به ادعای همسران جوان، پای مادرزن و مادرشوهر درشان وسط است اما لابلای این دلایل کلاسیک که همه تقریبا از آن آگاهی دارند، موضوعات عجیب و غریبی هم به چشم میخورند که در نگاه اول یک ناظر بیرونی خنده دار به نظر میرسند ولی زمانی که پرونده را باز میکنی و سرانجام آن را صدور حکم طلاق میبینی، نه تنها دیگر لبخند نمیزنی بلکه به این فکر میکنی که ما واقعا با کیها شدیم ۷۰ میلیون نفر!
به گزارش همشهری جوان، آنچه در ادامه میخوانید یکی از پروندههای عجیب طلاق این سالهای اخیر است که به خاطر اختلاف بر سر نحوه استفاده از خمیردندان رخ داده است:
شاید بعد از نوشتن این چند خط، اگر هر کدام از شما بخواهید این ماجرا را به صورت شفاهی در جمع خانوادگی یا دوستانه بازنشر کنید، متهم به خالی بندی و اینجور چیزها شوید. راستش تا وقتی خانم حاتمیان هم داشت شفاهی توضیح میداد، فکر کردیم بخشی از داستان غیرواقعی است یا حداقل به قول مسعود فراستی «ایراد روایی» دارد اما وقتی خانم مشاور، جایی از ماجرا را فراموش کرد و بعد رفت سراغ پروندهها تا ببیند چیزی را از قلم انداخته یا نه، به جفت چشمهایمان نمیتوانستیم اطمینان کنیم.
اینکه ببینیم یک زوج جوان، فقط به خاطر اختلاف بر سر زمان و مکان فشار دادن خمیر دندان دادخواست طلاق دادهاند و بعد هم به خاطر کوتاه نیامدن طرفین از هم جدا شدهاند. ماجرا هم از این قرار بوده که بیژن و الناز، در همان شب نخست ازدواج به گردنه صعبالعبوری رسیدهاند. یعنی وقتی عروس خانم میخواسته تا به عادت هر شب پیش از ازدواج، دندانهای خود را مسواک بزند، ابتدا مسواک را از جلدش خارج کرده (چون تازه ازدواج کرده بودند، همه چی نو بوده) سپس خمیر دندان را برداشته و با فشار دادن در آن بر روی سر تیوب، آن را افتتاح کرده است.
تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته بود اما مشکل زمانی پیش میآید که بیژن از راه میرسد و بعد از کلی داد و قال میخواهد به همسرش بفهماند که عقل سالم حکم میکند خمیردندان را «از پایین فشار بدهی.» بعد از اینجار و جنجال و تاکید عروس ماجرا مبنی بر اینکه فقط بلد است خمیر دندان را از بالا فشار دهد، همه چیز به نقطه جوش میرسد و الناز در همان شب نخست سر از منزل پدرش درمی آورد. بعد از این اتفاق هم تمام مشاورهها و پادرمیانیها به نتیجهای نمیرسد و بیژن و الناز از هم جدا میشوند؛ به همین سادگی!