این ادعا را تصاویری تایید میکند که از گلدان های مقابل مجتمع مسکونی
وابسته به سازمانی ملی برداشته شده و اینقدر برگ های گیاه در آن واضح نقش
بسته که بتوان با تصاویر «کانابيس ساتيوا» یا همان ماری جوانا قیاسش کرد و
به صحت آنچه دیده میشود، شک و تردید راه نداد.
آنچه مقابل دیدگان ما قرار گرفته و چه بسا تازه دریافته باشیم چیست، پر
مصرف ترین مخدر غربی هاست که در کشورمان با نام های گرس و علف هم شناخته
میشود و جز مصرف بصورت دود کردن، در تهیه حشیش هم کاربرد دارد؛ مخدری که
خاصیت نشئه آوری بالایی دارد و در حقیقت از قدیمی ترین روان گردان ها به
شمار میآید.
همین ویژگی موجب شده که بسیاری تحت تاثیر مصرف این مخدر، دست به اقدامات
عجیب و غریب زده و جز خود، موجبات آسیب بسیاری را فراهم آورده باشند، در
حالی که فکر میکردند با ماده ای سرخوش کننده و بدون اعتیاد مواجهند، نه
مخدری خطرناک.
البته اعتیاد آور نبودن این ماده نیز سرابی بیش نیست که ریشه در دیر ظاهر
شدن آثار اعتیادی این ماده مخدر دارد. یعنی اعتیاد به دود کردن این گیاه
دیر بروز میکند و البته به همین میزان، سخت تر ظاهر میشود؛ به گونهای که
از اعتیادهای بسیار سخت، اعتیاد به مصرف این مخدر است.
اما آنچه ورای این مسائل اهمیت دارد، کشت این گیاه در گلدانی که در دید
عموم قرار دارد را شاید بتوان در امتداد افزایش مصرف این ماده در اجتماع
توصیف کرد و مایه نگرانی خواند چراکه بعید است تخم این گیاه بومی آمریکای
جنوبی به طور اتفاقی به باغچه ای در تهران رسیده باشد!
با این پیش فرض، ناگزیر خواهیم بود که به افزایش کشت این گیاه در کشور
اذعان کرده و حتی اگر این کشت را معادل افزایش مصرف این مخدر ندانیم، به
این گمانه برسیم که برخی سعی دارند با بهره جستن از بی اطلاعی عمومی درباره
این گیاه و مخدر برگرفته از آن، با کشت آن در اماکن عمومی، به نوعی ساختار
شکنی کنند؛ ساختار شکنی ای که با کاشت ماریجوانا به جای گل بروز یافته و
میتواند در سایه بی توجهی ما تکثیر شود.