کد خبر: ۲۵۵۲۱۵
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۳

زندگی تلخ دختر15ساله ای که زن سوم یک مرد35ساله شد/حالا پس از سی سال طلاق می خواهم

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه خراسان به نقل از یک زن که به مددکاری پلیس مشهد مراجعه کرده نوشته است:

با کارگري در منازل مردم و تميز کردن سبزي روزگار مي گذرانم. با وجود آن که ۳۰ سال با همسرم زندگي کردم امروز مي خواهم از او طلاق بگيرم. او نه تنها مخارج زندگي را تامين نمي کند بلکه در اين سن و سال پاي فيلم هاي مبتذل ماهواره مي نشيند و مرا از نظر روحي و جسمي آزار مي دهد...

زن ۴۵ ساله در ادامه به مددکار اجتماعي کلانتري سيدي مشهد گفت: در روستايي در اطراف يکي از شهرهاي شمالي خراسان رضوي به دنيا آمدم، اما ۴ سال بيشتر نداشتم که پدر و مادرم از يکديگر جدا شدند. مدتي بعد، پدرم با زن ديگري ازدواج کرد و من و خواهر ۲ ساله ام به زندگي در کنار آنها ادامه داديم. هنوز مدت کوتاهي از ازدواج آنها نگذشته بود که يک روز پدرم به خاطر بي تابي ها و جيغ هاي شديد خواهرم متوجه شد که همسرش پاهاي او را با زغال سوزانده است. بعد از اين ماجرا پدرم که خيلي ناراحت شده بود، همسرش را طلاق داد. ولي او به خاطر اين که در زمين هاي کشاورزي اهالي روستا کار مي کرد، قادر به نگه داري از ما نبود. تا آن جا که به خاطر دارم روزي پدرم لباس هاي تميز به تن ما پوشاند و من و خواهرم را با ميني بوس به شهر آورد، او سپس ما را مقابل شيرخوارگاه گذاشت و ديگر او را نديديم.

تا سن ۱۰ سالگي در شيرخوارگاه بودم تا اين که خانواده اي مرا به فرزندي قبول کردند. آنها فرزندي نداشتند و قالي باف بودند. به همين خاطر از همان کودکي قالي بافي را شروع کردم. ۵ سال بعد هنوز در افکار کودکانه ام سير مي کردم که آن ها مرا به عقد مردي ۳۵ ساله درآوردند. اين در حالي بود که او به جز من، ۲ زن ديگر هم داشت. پيش از آن معناي «هوو» را نمي دانستم ولي مدت ها بعد وقتي درگيري هاي ما شروع شد تازه فهميدم که در چه گردابي دست و پا مي زنم. ديگر مشکلات زندگي ام آغاز شده بود ولي من نه خانواده اي داشتم و نه کسي که بتوانم به او تکيه کنم به همين خاطر هم به ناچار با وجود همه سختي ها سوختم و ساختم.

در مدت ۳۰ سال زندگي با اين مرد ۴ فرزند به دنيا آوردم و به انواع بيماري ها دچار شدم و همه اين رنج ها را به خاطر آسايش فرزندانم تحمل کردم. اما ديگر از دست همسرم به تنگ آمده ام و مي خواهم از او جدا شوم. او با وجود آن که نمي تواند هزينه هاي زندگي مان را تامين کند و نفقه اي هم به من نمي دهد مدام با تقليد از فيلم هاي ماهواره، مرا مورد آزارهاي روحي و جسمي قرار مي دهد. ديگر از اين وضعيت خسته شده ام و مي خواهم با آرامش زندگي کنم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین