کد خبر: ۲۶۳۰۵۵
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۸

انتقادهای یک معلم و کارشناس به مناسب اول مهر و بازگشایی مدارس

بر اساس گفته های مسئولین آموزش و پرورش، در سال تحصیلی جدید، یک میلیون و سیصد هزار نفر دانش آموز کلاس اولی در مدارس، ثبت نام کرده اند. اما چه تعداد کودک در کشور ما وجو دارد که به سن رفتن به کلاس اول رسیده اند اما نمی توانند به مدرسه بروند؟
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: برای فهمیدن روزهایی که به اول مهر نزدیک می شوند نیازی به تقویم نیست. بوی پاییز که با اضطراب خاص و شاید شیرین و هم دردآور دوران کودکی همراه است خودش خبر می دهد که باید به مدرسه بروی. یک عده اما متوجه بوی ماه مهر نمی شوند آن ها دارند توی خیابان ها فال می فروشند، توی کوره آجرپزخانه ها یا خیلی جاهای دیگر کار می کنند و هرگز در مدارس ثبت نام نخواهند کرد.

به گزارش آفتاب به نقل از پیام نو بر اساس گفته های مسئولین آموزش و پرورش، در سال تحصیلی جدید، یک میلیون و سیصد هزار نفر دانش آموز کلاس اولی در مدارس، ثبت نام کرده اند. اما  چه تعداد کودک در کشور ما وجو دارد که به سن رفتن به کلاس اول رسیده اند اما نمی توانند به مدرسه بروند؟

درباره ماهیت این کودکان، اولین گزینه ای که به ذهن می آید کودکان کار و خیابان هستند اما به دلایل مختلف، آمار خاصی از تعداد دقیق آن ها وجود ندارد. برخی فعالان صنفی و کارشناسان در حوزه کودکان کار و خیابان معتقدند که ارائه آمار در این زمینه می تواند تبعات امنیتی به دنبال داشته باشد. اما سوای کار در خیابان که یکی از عوامل نرفتن کودکان به مدرسه است چه عوامل دیگری باعث می شوند که کودکی که در ایران زندگی می کند به مدرسه نرود یا اگر هم به مدرسه رفت تحصیل را نیمه کاره رها کند؟ درباره علت های به مدرسه نرفتن کودکان، بازماندن از تحصیل و شرایطی که منجر به ترک تحصیل می شود با محمدرضا نیک نژاد، معلم و پژوهشگر در حوزه آموزش و پرورش و عضو کانون صنفی معلمان به گفت و گو نشستیم.

 در سال تحصیلی جدید، یک میلیون و سیصد هزار نفر دانش آموز کلاس اولی در مدارس، ثبت نام کرده اند. اما کودکانی هم هستند که نمی توانند به مدرسه به بروند. دلیل اش چیست؟

ثبت نام نشدن یا نکردن این کودکان می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. اما با توجه به شرایط موجود و اقتصادی کردن آموزش و پرورش، عامل اقتصادی به طور قطع می تواند مانع ثبت نام شود ضمن این که پولی کردن آموزش و پرورش تنها مختص مدارس غیرانتفاعی نیست. مدارس دولتی این مجوز را دارند که مبلغی از والدین که البته به اسم اختیاری تمام می شود، دریافت کنند. در روستاها هم به نوع دیگری و در حین سال از دانش آموزان پول می گیرند.

اقتصادی شدن مدارس به معنای دریافت پول از دانش آموز تا این حد مهم است که بتواند مانع به مدرسه رفتن دانش آموز شود؟

تنها پول مدرسه نیست. هزینه تحصیل در ایران بسیار بالا است؛ لوازم التحریر، پوشاک و… اگر تنها کتاب های درسی را در نظر بگیرید، کتاب های درسی دوره متوسطه چیزی حدود سی هزار تومان تمام می شود.

هزینه تحصیل در مدارس دولتی ایران اگرچه اصل سی ام قانون می گوید که رایگان است اما عملا پولی شده ضمن این که علل و عوامل اقتصادی به شرایط خانواده ها هم برمی گردد؛ خانواده ها نمی توانند فرزندان خود را تامین مالی کنند از طرفی می خواهند از فرزندان خود سود اقتصادی به دست بیاورند.

این اتفاق تنها در شهرها رخ می دهد؟ آیا کودک کار در روستاها هم معنا و مفهوم دارد؟

  در شهرها، کودکان را سر کارهای مختلف می فرستند تا کمک هزینه هایی برای خانواده به دست بیاورند و این به دلیل هزینه های بالای زندگی ست اما در شهرهای کوچک یا روستاها هم به علل دیگر، این شکل استفاده از کودکان به کار می رود؛ با توجه به وضعیت ورشکسته کشاورزی در روستاها هزینه کارگر زیاد است و روستاییان ترجیح می دهند که از فرزندان خود برای کار کردن استفاده کنند.

برای به مدرسه رفتن این کودکان که مجبور می شوند در شهرها و روستاها کار کنند چه پیشنهادی دارید؟

به عقیده من دولت باید زمینه حضور این بچه ها را با استفاده از دو ابزار فراهم کند؛ شرایط اقتصادی مناسبی برای این خانواده ها فراهم کند و کمک های اقتصادی برای آموزش فرزندانشان به آن ها بدهد. از طرف دیگر شرایط رایگان تری برای تحصیل در مدارس فراهم کند؛ به یاد دارم که در سال های تحصیلی پیش از انقلاب اسلامی، شرایط مالی دانش آموزان بررسی می شد و سوا ی این که کتاب و لوازم التحریر و تغذیه … رایگان بود، هر چند ماه یک بار به بچه ها بن لباس می دادند.  اما الان دید اقتصاد لیبرالی در دولت مردان ما دیده می شود که نه تنها به دنبال اقتصادی کردن کل جامعه هستند بلکه اقتصادی و پولی کردن آموزش و پرورش هم در برنامه هایشان جای دارد.

بر اساس آمار ارائه شده توسط مقام های آموزش و پرورش، در سال تحصیلی جدید، ۶۸ هزار نفر در وره متوسطه اول و ۴۰۰ هزار نفر در دوره متوسطه دوم ثبت نام نکرده اند. در کنار عدم توانایی برای ثبت نامدر مدارس، برخی دانش آموزان تحصیل را در همان ابتدا یا در نیمه رها می کنند، دلیل ترک تحصیل چیست؟  

مدارس ما کسالت آور هستند؛ درونمایه های آموزشی و کتاب های درسی که با مسائل روزمره بچه ها ارتباط چندانی ندارد و خسته کننده است؛ در زمانه ای که بچه ها با اینترنت و ابزار ارتباطی جدید در تماس هستند این شکل و محتواهای سنتی کاربرد چندانی برایشان ندارد. این سبب می شود که کودکان یا انگیزه خود را برای درس خواندن از دست بدهند و یا به طور کلی درسشان را رها کنند. وقتی مبنای آموزش بر کشف و پژوهش باشد که دانش آموز تلاش کند خودش به محتوای درسی دست پیدا کند بسیار متفاوت است با این که من معلم در کلاس قدم بزنم و به صورت متکلم وحده باشم و دانش آموزان مجبور به گوش دادن باشد و اندکی خارج شدن از چارچوب سنتی کلاس باعث برخورد معلم و مدیر و معاون مدرسه با دانش آموز شود. پس روش ها تحکمی و از بالا به پایین و به نوعی دیکتاتوری است و دانش آموزان کم ترین انتخاب را در روش ها و درون مایه ها و حتی در شخصی ترین مسائلشان مثل لباس پوشیدن و فرم مو هایشان ندارند. بنابراین علاوه بر این که مدارس برای دانش آموزان، جذابیتی ایجاد نمی کند به نوعی برای آن ها زندان ساخته اند؛ کلاس های رنگ و رو رفته و چارچوب های سنتی و جمعیت زیاد، فضایی را برای بچه ها ایجاد می کند که افت تحصیلی و گریز از مدارس را در سال های بالاتر آموزش یعنی در اواخر دوره راهنمایی و اوایل دوره دبیرستان برای آن ها به همراه داشته باشد.

با توجه به کسری پنج هزار میلیارد تومانی بودجه آموزش و پرورش، آیا دولت به تنهایی می تواند کمک کننده باشد؟

با این حال، دولت هم مشکلات زیادی در حوزه های متفاوت از جمله آموزش و پرورش دارد. ۹۹ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف دستمزد فرهنگیان می شود. با این احتساب وارد شدن در این قضایا مستلزم اندیشه و کاری گروهی است که شاید دولت نتواند به تنهایی از عهده آن بر بیاید؛ دست دولت هم بسته است. به نظر می رسد سایر نهادها از جمله نهادهای حکومتی هم باید وارد شده و به آموزش و پرورش کمک کنند چرا که آموزش و پرورش نمی تواند از عهده رسیدگی به بچه هایی که تحت پوشش هم هستند بر بیاید چه برسد به کودکان کار و خیابان، بچه های بدون شناسنامه و کودکانی که ایرانی نیستند. نهادهای بین الملی هم باید وارد عمل شوند. بنابراین رسیدگی به این بچه ها عزمی ملی و بین المللی طلب می کند.

وقتی از محمدرضا نیک نژاد درباره تاثیر فاصله طبقاتی دانش آموزان در ترک تحصیل آن ها سوال می کنم او بلافاصله یکی از دانش آموزان خود را مثال می آورد؛ سال گذشته در مدرسه ای غیر انتفاعی تدریس می کردم. بیشتر دانش آموزان گوشی های آیفون داشتند و با ماشین های مدل بالا به مدرسه می آمدند! پسر مستخدم آن مدرسه هم به صورت رایگان وارد این مدرسه شد. در آغاز ورود از همه دانش آموان درس خوان تر بود اما در پایان سال، بیشتر درس هایش را تجدید شد. محمدرضا نیک نژاد آینده روشنی را برای این دانش آموز متصور نمی شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین