آفتابنیوز : آفتاب- شهروز ابراهیمی*: هنوز برای خیلی ها معلوم نیست که دلواپسان، نگران چه چیزی هستند. آنهایی که نگران از دست رفتن حیثیت و وجهه ملی کشور در سخنرانی های رئیس جمهور سابق در مجمع عمومی سازمان ملل، از هاله ماه گرفته تا صندلی های خالی و ترک جلسه در مقابل رسانه های جهانی صورت می گرفت، نگران نبودند و حتی از سخنان توهینآمیز رئیس دانشگاه کلمبیا به رئیس جمهوری ایران در حضور خود وی و در برابر دیدگان جهانیان، کوچک ترین دلواپسی نداشتند، برای چه امروز اینگونه دلواپس شده و به دنبال کندن چاه برآمده اند!
معلوم نیست آیا آنها دنبال نشان دادن راه هستند یا کندن چاه. اگر دنبال اولی هستند که این راه را ملت با رأی "نه" به کاندیدای حامی دولت قبل و رأی "آری" به دکتر روحانی نشان داده اند. پس در واقع نه به دنبال نشان دادن "راه"، که در اصل به دنبال "کندن چاه " هستند.
آیا آنها دلواپس صندلی های پر نشست مجمع عمومی سازمان ملل شده اند که در اولین سخنرانی رئیس جمهوری در سال گذشته وجهه از دست رفته ایران عزیز را دوباره احیا نمود و یا واقعا نگران دست دادن احتمالی روسای جمهور ایران و آمریکا؟ نیک می دانیم که در 8 سال گذشته افراط گرایان در حوزه های سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و نظام آموزش عالی چه عملکردی داشته اند و به اعتقاد بسیاری، چه راههای ناصواب که نرفته اند.
حال که پشتوانه آرای مردمی، راه های تغییر در مسیر پیشرفت کشور را پیش روی دولت گذاشته و در واقع مسیر از "چاه تا راه" را پیش گرفته است، حامیان دولت قبل، در صدد پیش گرفتن مسیر "از راه تا چاه" هستند. دلواپسان لازم است بدانند که راهی که روحانی در پیش گرفته راه مردمی است که چشم امید بر دولت تدیبر و امید دوخته و کوچکترین توقعشان، راهگشایی در سیاست خارجی از جمله موضوع هسته ای و احیای اقتصاد بیماری است که اگر چه بخشی از آن می تواند ساختاری باشد ولی بخش بزرگتر آن، میراث شوم سال های گذشته است.
اگر قرار براین بود که دولت همان راه دولت قبلی را ادامه دهد پس چه نیازی به برگزاری انتخابات و مشارکت مردمی و رآی مردم بود. مردم، خسته از بی تدبیری در مدیریت جهانی و اقتصاد درونی، در پی آن هستند که دولت با پشتیبانی مردم و جناح های دلسور نظام، موضوع هسته ای را به سرانجام رساند. حال که در بالاترین سطوح این نظام از دیپلماسی هسته ای دولت حمایت به عمل آمده، معلوم نیست سنگ اندازی در این مسیر، چه معنایی دارد.
مردم با آرای خود به دولت روحانی راه تغییر را نشان داده و حال توقع عملیاتی نمودن راه های تغییر را دارند. خوشبختانه در آمریکا نیز رئیس جمهوری برسر کار است که با شعار تغییر بر سر کار آمده است. تغییر در مسیر دیپلماسی هسته ای با ایران و تغییر مسیر تندروان محافظه کار از"مذاکراه با قید و شرط" به "مذاکره بدون قید و شرط" فرصتی فراهم می کند که دو کشور که ذینفع ترین کشور در موضوع هسته ای هستند و در واقع کلید گشایش در دستان این دو است، به مذاکره نشسته و راه های خروج از بن بست را فراهم نمایند.
اگر مذاکره با آمریکا -چنانچه صورت گیرد- بتواند گره های کور کلاف هسته ای را باز کند که چه بهتر، وگرنه صرف انجام مذاکره چیزی را به خطر نمی اندازد و ما چیزی از دست نمی دهیم که دلواپسان نگران آن باشند. نه آمریکا گرگی است که با یک مذاکره بتواند ما را به کام خود بکشد و نه ما بره ای مظلوم.
نگرانی باید از این باشد که در صورت شکست مذاکرات هسته ای، در هر دو طرف، دوباره تندروها به قدرت برسند و در آن صورت معلوم نیست که آیا بازی "باخت- باخت" رقم بخورد یا نه. ممکن است دلواپسان به دنبال همین باشند. به دنبال دستیابی دوباره به قدرت، به هر وسیله ای که ممکن است.
* استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان