کد خبر: ۲۶۳۷۹۲
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۵

عضو شورای شهر: چمران، احمدی‌نژاد را شهردار و رئیس‌جمهور کرد

شهر تهران عمده کارش خدماتی است. یک آدمی که صرفا نیروی خدماتی است چطور هوس می‌کند رئیس جمهور شود چون این امر با پوزیشن‌های دیپلماتیک ، اقتصادی و بازرگانی و چیزهایی که در شهرداری تهران وجود دارد ، موجود نیست. اتفاقی است که در دوره قبل افتاده دوره قبل به نظر من آقای چمران خیلی در این موضوع تاثیرگذار بوده است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: محمدمهدی تندگویان بر کرسی شورای شهر تکیه زده است و از فضای سیاسی که برخی سعی دارند حاکم شدن آن در این شورا را ترویج کنند، گلایه دارد چنانکه می‌گوید این اقدامات یک دسیسه است. عضو شورای شهر می‌گوید که نه اصولگرایان و نه اصلاح‌طلبان در تصمیم‌گیری‌های شورا دارای نقش اصلی هستند بلکه ورزشکاران که به‌عنوان نیروهای مستقل هستند گاهی با اصلاح‌طلبان هماهنگ هستند و گاهی با اصولگرایان دست دوستی می‌دهند پس آنان تاثیرگذار و تصمیم‌گیر اصلی هستند.

محمدمهدی تندگویان در گفت‌وگو با آرمان از اوضاع این روزهای شورای شهر تهران گفت که این گفت وگو در ادامه آمده است:

 چرا برخی مدیران دوست ندارند از مناصب خود جدا شوند؟

عمر مدیریت مفید در شهرداری یک عمر خاصی است یعنی من به عنوان مدیر وقتی در جایی سکان‌دار یک نهادی می‌شوم بیشتر از یک تعداد سال یا نهایتا طبق کارشناسی‌های علمی نهایتا 7 یا 8 سال کاری، حضور مجددم مفید نیست به دلیل اینکه در این مدت هر نوع حرکت، برنامه کاری و حتی خلاقیت را در این مسیر خرج کرده‌ام و یک مقدار ماندگاری آدم‌ها در یک سمت خصوصا سمت‌هایی که در اداره جامعه کلیدی هست، سبب آسیب‌های جدی می‌شود و ممکن است به فساد منتهی شود.  حالا این فساد به معنی فساد ریالی نیست. شهرداری طی 8 سال گذشته هر چه ایده در زمینه شهری داشته به همراه مدیرانش به کار بسته و شهر تهران خوب یا بد شد. بهتر بود یک نگرش جدیدی می‌آمد یک تغییر تحولی در شهر ایجاد می‌کرد یک تغییری در مدیریت شهر ایجاد می‌شد و ایشان هم اقدامات خودش را می‌کرد چه بسا موضوع یا علمی‌تر یا پیشرفته‌تر می‌شد. به‌نظرم، عمر مدیریت مفید آقای قالیباف در شهرداری به‌دلیل مقطع‌های زمانی که حضور داشته‌اند، تمام شده البته تاکید می‌کنم این منکر کارآمدی و لیاقت ایشان نیست.

  آیا در دوره دوم انتخاب شهردار تهران رای‌گیری سیاسی شد؟

نه می‌توانم بگویم سیاسی بود و نه می‌توانم بگویم نبود. امسال هم که این اتفاق در شورا افتاد این را گفتم که متاسفانه یا شایدم خوشبختانه احزاب ظاهرا کاره‌ای نیستند خصوصا در انتخابات شوراها و انتخاب شهردار افرادی که هیچ عرق حزبی ندارند که البته برای خودشان قابل احترامند خودشان را آدم‌های مستقل می‌دانند مثل ورزشکارهای شورا که حالا می‌گویند نه ما اصولگراییم نه اصلاح‌طلب آنها هستند که تعیین‌کننده اتفاقات سیاسی شورا و شهر هستند نه اصولگراها نه اصلاح‌طلب‌ها. واقعا اینطور نیست که پارسال ما برده باشیم یا امسال اصولگراها چون ظاهرا هر سال این ورزشکارها یا اعضای غیرحزبی هستند که برنده می‌شوند.

به‌هر حال یک سال به هر دلیلی اینها به سمت اصلاح‌طلب‌ها آمدند و آمار رای ما بالا رفت و در انتخاب ریاست شورا که آقای مسجدجامعی رای آورد رای‌های آقای قالیباف به یک مرزی رسید که با یک رای ایشان شهردار شد امسال همه آن طیف که خودشان را مستقل می‌دانند به سمت اصولگراها رفتند و به کاندیدای خودشان رای دادند. معلوم هم نیست سال بعد چه اتفاقی بیفتد. این بازی که با احزاب می‌شود به نظر من خطرناک‌تر از کل قصه است.

 از چه دیدگاهی عنوان می‌کنید؟

به‌ دلیل اینکه درحال حاضر احزاب شخصیتی ندارند. ما در شورا اصولگراهایی داریم که واقعا معتقد به اهداف و حرفشان هستند و دفاع قاطعی از سلیقه خودشان می‌کنند ولی متاسفانه نه حرف ما حاکم است نه حرف آنها بلکه آدم‌های مستقل که همان ورزشکارایی که در شورا هستند پررنگ است که آن هم بستگی دارد به کدام طرف سوق پیدا کنند تا تعداد رای به آن سمت بچرخد.

 الان فضای شورا را چطور می‌بینید؟ آیا واقعا کار شهری انجام می‌دهند؟

یک سال گذشته نشان داد فضای شورا، سیاسی نیست. یعنی همه بحث‌ها از روز اول که ما وارد شورا شدیم خصوصا با انتخاب آقای مسجدجامعی و به ظاهر پیروزی اصلاح‌طلب‌ها، این بود که این شورا مثل شورای اول ‌می‌شود، تنش دارد و تعطیل می‌شود. برخی اعتقاد داشتند سیاسی بازی در پارلمان شورا بوجود می‌آید ولی ما که در یکسال گذشته نشان دادیم اصلا به دنبال سیاسی کردن موضوعات نیستیم.

به‌نظر من، اگر موقعی یا وقتی جایی مطرح می‌شود که شورا سیاسی شده این یک دسیسه‌ای است چون می‌خواهند شورا کار خودش را علمی و مدبرانه پیگیری نکند. ما در شورا با تشکیل کمیسیون‌های جدید، تخصصی‌تر شدن موضوعات، آوردن کارشناس‌های زبردستی که هر کدام تخصص خودشان را دارند فضا را تغییر دادیم.

در یک سال گذشته تمام تذکرات، فنی و کارشناسی بود و هیچ موردی نبود که نشان دهد هوچی‌گری سیاسی در شورا می‌کنیم. حتی کمتر وارد موضوعات فرهنگی و اجتماعی شهر هم شدیم چون در موضوعات فرهنگی و اجتماعی ممکن است شائبه سیاسی پیش بیاید ولی موضوعات فنی مثل موضوعات شهرسازی موضوعات نما و باغات و فضای سبز موضوعات محیط زیست، آلودگی هوا، آتش‌نشانی و خدمات‌رسانی به مردم اینها همه موضوعاتی هست که اصلا امکان سیاسی‌شدنش نیست صرفا موضوعات خدماتی و عملیاتی شهر است و در یکسال گذشته هم  تذکرات در این رابطه بود. بنابراین به نظر من اگر کسی دارد شورا را سیاسی می‌کند بخشی مطبوعات هستند که آنها رسالت خودشان را دارند پیگیری می‌کنند بخشی هم در حوزه شهرداری است.

 قسمتی اشاره کردید که اگر شورا به سمت سیاسی شدن برود، مشکلاتی ایجاد می‌کند و اعتقاد دارید تا به امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. آیا به‌خاطر مدیریت آقای مسجدجامعی در دوران ریاست بر شورا  بود یا خود اعضای شورا سهمی داشتند؟

به‌نظر من، هیچ‌کدام از اعضا تمایل ندارند شورا را به این سمت ببرند این بازه رای‌گیری انتخاباتی ممکن است یک مدلی در حقیقت پیروزی یا باخت احزاب را نشان بدهد ولی در نهایت ما در موضوعات شهری به هیچ وجه نیاز به سیاسی‌کاری نداریم. کاملا مشهود است اگر یک پلی دیر ساخته بشود اگر مترو طولانی بشود اگر یک جایی آتش‌سوزی بشود و اتوبوس کشته بدهد این هیچ ربطی به احزاب و موضوعات سیاسی ندارد و مدیریت ناکارآمد را نشان می‌دهد یا اتفاق نامناسب را نشان می‌دهد ما همه به دنبال این هستیم که به این سمت برویم یعنی جلوی فساد را بگیریم. آن چیزی که مصلحت شهر در زمینه ساخت‌وساز، جمعیت و زیرساخت‌های شهری است را پیگیری کنیم. به‌نظرم برنده شخص خود شهردار است چون آقای قالیباف نه اصلاح‌طلب است نه اصولگرا؛ آقای قالیباف فردی است که دفعه قبل رایش را از اصلاح‌طلب‌ها گرفته و شهردار مانده و  به ظاهر این‌بار از اصولگراها. 

 فکر می‌کنید برخی ناکارآمدی‌های اصلاح‌طلبان در شورای شهر ناشی از چیست؟ 

در ناآگاهی احزاب یعنی ما به عنوان احزاب سیاسی نه پخته عمل می‌کنیم نه کارآمد. برخی از ناکارآمدی احزاب خوب استفاده می‌کند. بعضا اشخاص همینطور هستند و از این بازی سیاسی و حزبی به نفع عملکرد خودشان خوب استفاده می‌کنند. احزابمان پخته نیستند یعنی واقعا به یک شعور و بلوغ حزبی نرسید‌ه‌ایم اگر ما به عنوان اصلاح‌طلب یا اصولگرا در یک جمع‌بندی به این نظر برسیم که این مدیریت به نفع شهر تهران نیست و بتوانیم این اتحاد را داشته باشیم، به نفع مردم و هر دو حزب کار بکنیم، همه این بازی‌ها جمع می‌شود ولی ما به این بلوغ نرسیدیم و دنبال تقابل با همدیگر هستیم. کمتر به فکر خیر و صلاح مردم شهر هستیم.

انتخاب آقای چمران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به  اینکه شهردار شهر نقش اصولگرا را به خود گرفته است چطور می‌بینید؟

آقای قالیباف که اصولگرا نیست. آقای قالیباف در دوره قبلی تقریبا با یک تقابلی با آقای چمران پیش رفته یعنی در دوره مدیریت آقای چمران که همزمان با دولتداری آقای احمدی‌نژاد بود، اگر قرار بود آقای قالیباف اصولگرا باشد نباید هیچ زاویه‌ای با دولت پیدا می‌کرد درحالی‌که ما هر روز شاهد تنش بین دولت و آقای قالیباف بودیم و همه شورا مشهود هم بود. دولت هم پشتیبان آقای قالیباف نبود. حالا اینکه چرا این چرخه انجام شده، به نظر می‌آید که آقای چمران و آقای قالیباف در یک سمت هستند این یک برداشت به نظر من اشتباه است ولی موضوع این است که همیشه در این تقابل و تضاد‌هاست که کار خوب پیش می‌رود.

وقتی من به عنوان یک مدیر عملیاتی یا جهادی که مدعی عملکرد جهادیم یک نهادی بالاسرم باشد که احساس بشود که تقابلی با من دارد و کاملا دارد نظارت می‌کند، بازخواست می‌کند، عملکرد من بهتر خواهد شد نه اینکه ضعیف‌تر چون مدام می‌دانم که از یک جایی رصد می‌شوم و باید پاسخگو باشم که این موضوع به مدیریت کمک می‌کند.

در سال گذشته هم که نگاه بکنید آمار نشان می‌دهد که اتفاقا بیشتر تذکرات و برخوردها از سمت طیف اصولگرا بوده تا اصلاح‌طلب؛ مثلا آقای قناعتی بالاترین تذکرات شهرداری را در سال گذشته دارد، آقای حافظی شهردار را تا سوال و استیضاح هم پیش برده است. اینها از طیف اصلاح‌طلب نیستند بنابراین فکر می‌کنم مدیریت آقای چمران تاثیر زیاد نگذارد مگر اینکه اعضای شورا بخواهند کوتاه بیایند.

 از چه لحاظ منظورتان است؟

یعنی با این نگرش که این شهردار را خودمان انتخاب کردیم و رای خودمان است، بخواهند مماشات در کار بکنند.

 ویِِژگی صندلی شهردار چیست که هر فردی روی آن می‌نشیند، می‌خواهد به ریاست‌جمهوری برود؟

این صندلی چیزی نیست. البته ما در یک سری کشورهای دنیا این مدل را داریم یعنی مثلا در چین شهردار شانگهای کسی است که بعدا حتما رئیس‌جمهور خواهد شد این مشخص است یعنی طبق طی سلسله روال حزبی آنجا شهردار چین بعدا این سمت را پیدا می‌کند. در ایران به هر حال در این چند دوره باب شده کسی که شهرداری تهران را اداره می‌کند دوست دارد به این سمت هم گام بردارد البته یک موضوع این هست که واقعا اداره شهر تهران در منظر شهردار بودن شاید همسان با اداره چندین وزارتخانه در آن واحد باشد هم از لحاظ بودجه و اعتباراتی که برای شهردار است هم از لحاظ گستردگی کار در شهر تهران.

شهر تهران یک شهر با 8 میلیون جمعیت ساکن و 15 میلیون مسافر روزانه که برای کار می‌آیند یعنی نسبت به آمار کلی جمعیت کشور که اگر مقایسه بکنید شاید با چندین استان کشور برابری می‌کند بنابراین کسی که می‌تواند مدیریت کارآمد در شهر تهران داشته باشد، بعید نیست که فکر ریاست‌جمهوری هم در سر داشته باشد ولی این یکی از مشکلات است.

جای دیگر هم گفتم کسی که خودش را در پوزیشن رئیس‌جمهوری ببیند و احساس کند می‌تواند برای ریاست‌جمهوری کاندیدا شود کمتر پاسخگوی شورا یا نهادهای اینچنینی هست چون خودش را فراتر از این احساس می‌کند. ما شهردار را به عنوان یک نیروی صرفا خدماتی می‌شناسیم. شهر تهران عمده کارش خدماتی است. یک آدمی که صرفا نیروی خدماتی است چطور هوس می‌کند رئیس جمهور شود چون این امر با پوزیشن‌های دیپلماتیک ، اقتصادی و بازرگانی و چیزهایی که در شهرداری تهران وجود دارد ، موجود نیست. اتفاقی است که در دوره قبل افتاده دوره قبل به نظر من آقای چمران خیلی در این موضوع تاثیرگذار بوده است.

 از چه لحاظ؟

کسی که باعث شد آقای احمدی‌نژاد شهردار شود و کمک کرد به آقای احمدی نژاد در رئیس جمهور شدن، آقای چمران است . او این بدعت را در شهرداری بوجود آورد که شهردارها به این سمت بروند. تا قبل از آن زیاد گرایش شهرداران به ریاست‌جمهوری باب نبود حتی آقای کرباسچی که به عنوان شهرداری که کارهای زیادی در شهر انجام داده، هیچ‌وقت به این سمت نرفت که این ادعا را کند. این موضوع از زمان آقای احمدی‌نژاد باب شد و آقای چمران هم در ایجاد این فرهنگ خیلی تاثیرگذار بود که شهردار به فکر ریاست‌جمهوری بیفتد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین