آفتابنیوز : آفتاب: زندگی مسلما با چالشهای بسیاری همراه است اما کمتر چالشی وجود دارد که بتواند با مشکل رهایی از آسیبهای بیوفایی و عهدشکنی همسر برابری کند. زوج درمانگران و مشاوران بارها این اعتراف را از مراجعان خویش شنیدهاند که افشای بیوفایی همسرشان تاریکترین و وحشتناکترین لحظه زندگی آنها بوده است.
علینقی قاسمیاننژاد - زوجدرمانگر- در گفتوگو با ایسنا، در خصوص چگونگی بازسازی اعتماد پس از بیوفایی همسر اظهار کرد: به این علت که بیوفایی فضای اعتماد و امنیت خانه را ویران میکند بسیاری از زوجین به صورت جدی بعد از بیوفایی همسران، جدایی را تنها راه حل علاج واقعه میدانند اما به طور کلی باید گفت صرف نظر از میزان فشارها، هیجانات و احساسات منفی ناشی از بیوفایی این امکان وجود دارد که پیوند زخم خورده زناشویی التیام یافته و زندگی مشترک دوباره از سر گرفته شود.
وی با بیان اینکه انتخاب اصلاح رابطه و ادامه زندگی در این موارد به راحتی امکانپذیر نیست، گفت: هیچ راهحل سریع و نسخهی همگانیای برای درمان این زخم وجود ندارد اما تجربه درمانگران و مشاوران خانواده حاکی از این است که گامها و شیوههای رفتاری مشخصی وجود دارد که زوجین میتوانند برای بازگشت به زندگی مشترک و رهایی از آسیبهای شدید بیوفایی به کار بگیرند.
این زوج درمانگر با اشاره به اینکه رهایی از آسیبهای بیوفایی یک کار گروهی است، تصریح کرد: هر دو طرف باید متعهدانه و مشتاقانه برای بازگرداندن قطار زندگی مشترک در مسیر اصلی تلاش کنند و وقت و انرژی بگذارند.
شرط اول، بازگشت اعتمادقاسمیاننژاد ادامه داد: شرط اول برای بازگشت اعتماد، قطع رابطه با نفر سوم توسط همسر بیوفا و جلب اعتماد مجدد همسرش است و همسر آسیب دیده نیز باید با اتخاذ روشهای مؤثر برای مدیریت احساسات و هیجانات منفی خویش تلاش کند. بعد از طی این مراحل و رسیدن به سطحی از آرامش نسبی است که زوجین میتوانند درباره اینکه چه شرایط و عواملی منجر به این رفتار شده بحث کنند. همچنین درباره اینکه الان باید چه اقداماتی انجام دهند که این اتفاق دیگر رخ ندهد.
وی با بیان اینکه واکنش همسر آسیب دیده نسبت به عهدشکنی اغلب شامل احساساتی نظیر شوک، خشم، نگرانی، بهت، افسردگی، رهاشدگی، تنهایی، بیکسی و ناراحتی شدید است و سیستم خواب و تغذیه او به هم میخورد، خاطرنشان کرد: یکی از شروط مهم برای اصلاح رابطه این است که زوجین این واکنشها را طبیعی و بهنجار دانسته و سعی در درک و فهم یکدیگر کنند.
این زوجدرمانگر با اشاره به اینکه رهایی از آسیبهای بیوفایی نیاز به زمان دارد، گفت: وقتی میگوییم زمان، معلوم نیست که چند هفته یا چند ماه یا حتی چند سال، مهم این است که زوجین بدانند هیچ تغییری در این زمینه فورا به وجود نخواهد آمد.
قاسمیاننژاد افزود: درست وقتی که همه چیز خوب پیش میرود یک اتفاق یا یک شی، خاطره بیوفایی همسر را تداعی میکند و مجددا همسر آسیب دیده در لاک احساسات منفی خویش فرو خواهد رفت. اما وقتی که زوجین به خاطر داشته باشند این تغییر حالتها و بالا و پایین شدن خلق وخوی کاملا طبیعی است کمتر در ادامه مسیر بهبود رابطه دلسرد و ناامید خواهند شد.
هیچ ازدواجی کامل نیستوی ادامه داد: زوجین باید در نظر داشته باشند که هیچ ازدواجی کامل نیست و در هیچ ازدواجی همه نیازها در حد بهینه ارضا نمیشود. گاهی افراد از رابطه خویش با همسرشان ناراحت و ناراضیاند و دوست دارند با فردی دیگر ارتباط هیجانی و فیزیکی قویتری برقرار کنند، آنها از احساس زندانی شدن در خانه، دوست داشته نشدن، نادیده گرفته شدن و بیتوجهی رنج میبرند.
این زوجدرمانگر اضافه کرد: بالاخره گاهی صمیمت و رابطه جنسی رضایتبخش در رابطه زناشویی رنگ میبازد و اگر نارضایتی و ناراحتی از همسر در انجام رفتار بیوفایی نقش داشته باشد، همسر عهدشکن باید راحت و بدون احساس فشار درباره این احساسات و کمبودها با همسر خود حرف بزند در این صورت است که هر دو میتوانند برای ایجاد تغییرات و جبران کمبودها تصمیمهای جدیدی گرفته و برای جبران کمبودها و خلاءها دست به کار شوند.
قاسمیاننژاد تصریح کرد: اگر زوجین در برقراری ارتباط مؤثر و کارآمد، ابراز احساسات و بیان خواستهها مشکل دارند حتما نزد یک مشاور یا زوجدرمانگر دارای صلاحیتهای لازم رفته تا به آنها مهارتها و تکنیکهای زندگی مشترک آموزش داده شود.
وی با بیان اینکه گام مهم دیگر برای بازیابی اعتماد از دست رفته، تمایل خالصانه همسر عهدشکن برای ابراز پشیمانی، اندوه و تأسف خویش از انجام این رفتار است، اظهار کرد: همسر عهدشکن باید بداند هیچ وقت نمیتواند معادل آسیبی که به همسر و رابطه خویش وارد کرده است معذرت خواهی کند بنابراین شایسته است به همسر خویش تعهد کند که دیگر این رفتار را تکرار نخواهد کرد و مسئولیت رفتار خویش را پذیرفته و سعی در جبران دارد.
بخشش، مرحله رهایی از آسیبهای بیوفاییاین زوجدرمانگر خاطرنشان کرد: همسر عهدشکن باید درباره طرحها و اقدامات خود برای اینکه اثبات کند تعهدش فقط زبانی نیست و قلبا متعهد به ترک بیوفایی است با همسرش صحبت کند. این کار مخصوصا در اوایل افشای بیوفایی هنگامی که بیاعتمادی شعلهور شده است مفید است.
قاسمیاننژاد تاکید کرد: زوجینی که با موفقیت، زندگی مشترک خویش را بعد از بیوفایی از سر میگیرند به این نکته مهم پی بردهاند که در کنار صحبت درباره مشکلات باید زمانهایی را نیز برای با هم بودن بدون بحث درباره مشکلات سپری کنند، آنها به کمک همدیگر فرصتهایی را فراهم میکنند تا بتوانند رابطه دوستی و صمیمانه خویش را مستحکمتر و صمیمانهتر کنند.
وی اضافه کرد: این زوجها با هم قدم میزنند، برای شام یا ناهار بیرون میروند، به سینما میروند، فعالیتهای مشترک و مورد علاقه انجام میدهند، بدون اینکه بخواهند درباره مشکلات کوچک یا دردناک خویش صحبت کنند. معمولا همسران آسیب دیده بعد از اینکه شوک اولیه ناشی از بیوفایی محو شد بیشتر دوست دارند برای بحثهای آزاد و صحبتهای بدون چالش وقت بگذارند.
این زوجدرمانگر آخرین و مهمترین مرحله رهایی از آسیبهای بیوفایی را بخشش عنوان و اظهار کرد: اکثر زوجین درکی که از مفهوم بخشش دارند نادرست است، آنها بخشش را تصمیمی از سر ناچاری، ضعف و ناتوانی دانسته و فکر میکنند باید سریع و فوری تصمیم به بخشش بگیرند درحالی که بخشش در روانشناسی مفهومی متفاوت دارد.
لزوم بهبود رابطه زناشویی تحت نظارت مشاورقاسمیاننژاد با اشاره به اینکه بخشش یک فرایند است که نیاز به انرژی و زمان دارد، ادامه داد: شاخص بخشش سالم، تبدیل تدریجی احساسات منفی خشم و کینه به احساسات سالم مهربانی و شفقت است. بخشش، درهای امید، صمیمیت واقعی و رابطه مؤثر را به روی زوجین میگشاید و نوعی رهایی از زندان خشم و کینه و دشمنی است.
وی با بیان اینکه بخشش تصمیمی آگاهانه و از روی اختیار برای رها کردن سرزنش، ایجاد آرامش در خود و دیگری و آغاز فردایی بهتر خواهد بود، خاطرنشان کرد: با این حال ترجیحا بهتر است مراحل بازیابی اعتماد و بهبود رابطه زناشویی بعد از بیوفایی همسر تحت نظارت مشاور و روانشناس صورت بگیرد تا زوجین به تکنیکها و مهارتهای لازم برای رهایی از آسیبهای عهدشکنی مجهز شده و فرایند بهبودی را تسریع بخشند.