کد خبر: ۲۶۶۹۴۵
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۸

داعش ها چگونه شکل می گیرند

خاورمیانه در سده اخیر، شاهد بروز و ظهور انديشه هاي تكفيري و سلفي بوده است. بي ترديد نحوه مواجهه با تمدن غرب و مهم تر از آن فروپاشي امپراطوري عثماني نقش بزرگي در ظهور چنین جنش هايی در خاورميانه داشته است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سرویس بین الملل - نیکنام ببری - در يك دسته بندي مي توان تاريخ جديد خاورميانه را مصادف با اضمحلال امپراطوري عثماني بعد از جنگ جهاني اول دانست. از اين دوره تاريخي به بعد در جهان اسلام و علي الخصوص اهل تسنن، شاهد تلاش هايي از سوي متفكران اسلامي براي  برون رفت از ركود و رخوت حاكم بر اين جوامع هستيم. انديشه هاي رشيد رضا، مودودي، نائيني... همگي تلاش هايي براي مواجهه با تمدن مدرنيته غربي است.

فروپاشي عثماني و برداشته شدن چتر حمايتي عثماني از دولت هاي عربي و متعاقب آن نفوذ و تسلط قدرت هاي غربي زمينه را براي بروز انديشه هاي بومي و اسلام گرايانه در واكنش به عقب ماندگي موجود فراهم نمود. انديشمندان اسلامي با مشاهده تمدن غرب متوجه عمق عقب ماندگي فكري و اقتصادي جوامع خود شدند و در پی تلاش براي ايجاد راهكاري براي برون رفت از اين وضعيت برآمدند.

بي ترديد يكي از گزينه هاي موجود در خاورمیانه با توجه به پيشينه و سابقه تمدن اسلامي در ارائه الگوي توسعه و تمدن، مكتب اسلام بود. از اين رو گروه ها و جريان هاي مختلف در خاورميانه با بهره گيري از انديشه هاي اسلامي تلاش هاي خود را براي تاسيس جامعه آرماني خود به كار بستند. اما آنچه كه اين انديشمندان از آن غفلت داشتند، زمينه و شرايط باروري اين انديشه ها در جهان اسلام بود. درست است كه اسلام به عنوان دين جاودانه و همه جانبه پاسخگوي تمامي نيازهاي و خواسته هاي بشري است اما بي ترديد تحقق آن منوط به وجود نظام هاي مردمسالار، اقتصاد پويا و فرهنگ كثرت گرا مي باشد.

طي سد سال اخير در بسیاری از کشورهای خاورميانه حاكمان ديكتاتور به طرق مختلف مانع از پوپايي و رشد جامعه شدند و خلاء تقويت انديشه هاي مدني و دموكراتيك باعث ترويج فرهنگ اقتدار گرايي، خشونت و سلفي گري شد. نمونه هاي تاريخي در غرب هم نشانگر چنين پديده اي است.

زماني فرهنگ پروتستانيسم در غرب رواج گرفت كه جامعه غربي تجربه طولاني از استبداد ديني را پشت سر گذرانده و وارد يك جامعه مبتني بر اقتصاد محور شهري و مبادله اي شد. جامعه مدني در غرب در دوره رنسانس قوي تر از دولت شده بود و آنها توانستند موتور محركه گذار به دموكراسي و حاكميت قانون در جوامع خود باشند.

به نظر می رسد خاورميانه همچنان در گير و دار مباحث عقيدتي و مذهبي است. حوزه خصوصي در اين جوامع همچنان محل بحث است. متاسفانه نشانه هاي مثبتي هم به خصوص در دولت هاي عربي مشاهده نمي شود. دولت هاي حاكم در جوامع عرب جز به تملک قدرت 100 درصد رضايت نمي دهند. آنها صدرصد قدرت، ثروت، نظارت و كنترل را مي خواهند. اين امر مساوي با افراط گرايي است.

اين درحالي است كه در دنياي جهاني شده امروزه به كمك تكنولوژي هاي مدرن هر فردي توانايي راه انداختن يك جنبش و حزب را دارد. از اين رو بايد همگان را جدی گرفت. نمي توان به بهانه دين و ايدئولوژي مانع مشاركت ديگران در قدرت و ثروت شد. بدون شك داعش نتيجه 100 درصدي قدرت و ثروت در خاورميانه است. فردي كه داراي نقش و هويت در ساختار نيست به راحتي مستعد جذب نيروهاي افراطي مي گردد. حكام عرب بايد به جاي كسب حدكثري قدرت و ثروت زمينه را براي مشاركت و فعاليت ساير گروهها و اقليت ها نيز فراهم آورند. متاسفانه اين دولت ها به جاي آسيب شناشي سيستم فكري و سياسي خود در تلاش براي فرافكني اين مشكلات هستند.

البته بسیاری، انگشت اتهام را به سوي غرب نشانه مي گيرند و معتقدند دولتهاي غربي براي بهره برداي از منافع سياسي و استراتژيك خود چنين گروههاي را در منطقه خلق مي نمايد و تا زماني كه اين گروهها در راستاي منافع آنهاست حمايت  نموده و به محض تمام شدن تاريخ مصرفشان از بين مي روند.

بي ترديد نمي توان منكر حمايت ها و تلاش هاي قدرت هاي غربي در قدرت گيري اين گروهها در منطقه شد. اما در اين ميان این سووال قابل طرح است که چرا چنين گروههای افراطي در جوامع دموكراتيك  امكان ظهور نمي يابد. از اين رو به اعتقاد نگارنده، داعش بيش از آنكه يك سازمان نظامي باشد، نماد يك تفكر در منطقه است. وحشي گري هاي اين گروه بر عليه هم كيشان مذهبي خود، نشانگر باور و ايمان قبلي اعضاي اين گروه است.

با نابودي داعش شعله هاي افراط گرايي در منطقه خاموش نخواهد شد. نابودي داعش منوط به تغيير نگاه نخبگان اجرايي منطقه به قدرت و ثروت در درجه اول و همچنين تغيير فضاي امنيتي در خاورميانه است. بازيگران بزرگ در خاورميانه بايد از نگاه "هابز محور" به سمت "كانت محور" انتقال هويتي يابند. وارد شدن در حلقه هاي امنيتي مشترك، گسترش ديالوگ ميان فرقه هاي مختلف اسلامي، اقتصادي شدن منطقه... از مهم ترين راهكار هاي ايجاد يك خاورميانه امن و عاري از خشونت و افراط گري است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین